نرم افزارطب اسلامی نور1/5 و مطالعه کتاب های پزشکی
فهرست مطالب نمونه کتاب های طبی و نمونه مطالب نمونه کتاب
اطلاع رسانی جهتمطالعه کتاب و تحقیق در کتابخانه های دیجیتال
یا امانت گرفتن کتاب از کتابخانه ها یا خرید کتاب
ذخیره خوارزمشاهى
در ادامه مطلب ........................
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران (ویژه علوم پزشکى) ؛ ص140
در میان پزشکان فارسى نویس دوره اسلامى، بدون شک
سید اسماعیل جرجانى والاترین مقام را داراست. حکیم ابو ابراهیم اسماعیل
بن حسن بن محمد علوى حسینى، پزشک مشهور ایرانى و شیعى،
حدود 435 هجرى در جرجان به دنیا آمد. خانواده وى از سادات حسینى
بودند که از اصفهان به گرگان کوچیده بودند. او براى علمآموزى به شهرهاى
بسیارى از قلمرو ایران- مرو، نیشابور و قم- سفر کرد و با بسیارى از پزشکان
نامور دیدار کرد و از آنان درس آموخت. از استادان وى باید از ابن ابى صادق
(بقراط ثانى) یاد کرد که در نیشابور مىزیست. فعالیت علمى جرجانى بیشتر
زمانى بود که در خوارزم مىزیست. در این شهر، جرجانى در کنار تألیف
کتابهاى پزشکى، بیماران را مداوا مىکرد و نیز در داروخانه خود به داروفروشى
اشتغال داشت. جرجانى بین سالهاى 530 تا 535 هجرى در مرو درگذشت.[1]
جرجانى را باید احیا کننده پزشکى فارسى دانست. وى آثار بسیار مهمى
در پزشکى به فارسى تألیف کرد. مهمترین و بزرگترین این آثار ذخیره
خوارزمشاهى نام دارد که به مثابه یک دائرة المعارف،
تقریباً همه دانسته هاى
پزشکى اسلامى تا قرن پنجم و ششم در آن گرد آمده است.
ساختار تدوین ذخیره خوارزمشاهى بسیار شبیه قانون ابن سیناست،
جز آنکه جرجانى کوشیده است ساختار مورد نظر ابن سینا در قانون
را گسترش بدهد و به اجزاى کوچکترى تقسیم کند. ذخیره خوارزمشاهى
از ده کتاب به ترتیب زیر پدید آمده
است:
1.
شناخت حد پزشکى، منفعت پزشکى، شناختن بدن آدمى و تشریح اندامها؛
2. شناخت چگونگى بدن انسان؛ 3. حفظ تندرستى و آب و هواى سالم؛
4. شناخت انواع بیمارىها؛ 5. شناخت انواع تبها؛
6. درمان بیمارىها؛ 7. درمان ورمها و زخمها؛ 8. حفظ پاکیزگى؛
9. شناختن انواع زهرها؛10. داروهاى مرکب.[2]
ذخیره خوارزمشاهى، اگرچه مهمترین کتاب جرجانى است، تنها کتاب
فارسى او درباره پزشکى نیست. جرجانى خود به تنهایى ادبیات پزشکى
به فارسى را پدید آورده است. از دیگر آثار پزشکى او به فارسى باید از
الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه، خفى علایى، زبدة الطب، منافع اعضاى
حیوانات و
یادگار یاد کرد.[3]
جرجانى در اواخر عمر ذخیره خوارزمشاهى را به عربى ترجمه کرد.
بنابراین ذخیره خوارزمشاهى از اندک آثار پزشکى اسلامى است
که هم به فارسى و هم به عربى موجود است و افزون برآن، تنها
اثر پزشکى به فارسى است که به عبرى نیز ترجمه شده است.[4][5]
نرم افزارطب اسلامی نور1/5 و مطالعه کتاب های پزشکی
فهرست مطالب نمونه کتاب های طبی و نمونه مطالب نمونه کتاب
اطلاع رسانی جهتمطالعه کتاب و تحقیق در کتابخانه های دیجیتال
یا امانت گرفتن کتاب از کتابخانه ها یا خرید کتاب
----------------------------------------------------------------------------------
اصول و مبانى نظرى طب سنتى ؛ متن ؛ ص24
کیفیاتى که بواسطه حس لمس ادراک مىشوند چهارند:
گرمى و سردى و خشکى و ترى؛ و یک جسم بسیط هست
که خشک و سرد است و آن خاک است، و یک جسم هست
که سرد و تر است و آن آب است، و یک جسم هست
که تر و گرم است و آن هوا است، و یک جسم هست
که گرم و خشک است و آن آتش است، و این چهار جسم
بسیط عناصر و اسطقسات مىباشند»
توضیحات درباره چهار عنصر (خاک، آب، هوا و آتش)
و کیفیات (گرمى، سردى، ترى و خشکى) آنها را در
متن کتاب شرح خواهیم داد
اصول و مبانى نظرى طب سنتى، متن، ص: 25
بباید دانست که تن مردم و تنهاى دیگر جانوران و جز جانوران
یعنى نبات همه فراز هم آمده و آمیخته و سرشته از آتش و
هوا و آب و خاک[1] و ماده همه هستیها که زیر فلک ماهست
این چهار مایه است[2] و این چهار مایه را بتازى ارکان گویند
و عناصر نیز گویند[3]
[1] ( 1)- قدما معتقد بودند که هیچیک از عناصر چهارگانه بحالت خلوص
در طبیعت یافت نشده، و آنچه در اطراف خود مشاهده مىکنیم، از اختلاط
و امتزاج عناصر با یکدیگر ساخته شدهاند؛ مثلا آبهائى که در طبیعت موجود است
آمیخته با مواد خاکى و هوائى مىباشد؛ و درخت مثلا از خاک و آب و هوا و آتش
ساخته شده است؛ به این جهت هنگامى که چوب مىسوزد، مواد هوائى
آن متصاعد شده، و آب آن بصورت رطوبت و قطراتى از آن خارج گردیده، و ماده
آتش که در تمام اجزاى چوب وجود دارد بشکل شعله ظاهر شده، و بالاخره
مقدارى خاکستر که عبارت
از ماده خاکى آنست باقى مىماند.
دکتر امین اللّه مصباح استاد دانشکده پزشکى تهران در مقدمه کتاب
(
فیزیوپاتولوژى یا طب عمومى) شرحى باین مضمون مىنویسد:
« قدما عالم وجود را مرکب از چهار عنصر آب، هوا، خاک و آتش مىدانستند
که بعلت
نحوه ترکیب کیفى و کمى آن اینهمه موجودات مختلف بوجود آمده است.
این عناصر که کاملا ضد یکدیگرند باراده قویه خداوند مجتمع شده موجودى از
موجودات را بوجود مىآورد؛ استقامت مزاج آن موجود مربوط بتعادل ترکیبى این عناصر است،
و اگر تغییراتى جزئى در او ظاهر شود بیمارى بروز مىکند. امروز نیز مىدانیم که اساس
و ارکان مواد آلیه که از آن موجودات زنده بوجود مىآیند از چهار عنصر ئیدرژن، و اکسیژن،
کربن و آزت تشکیل شده و بخوبى مىتوانیم تصور کنیم که ئیدرژن یعنى مولد آب،
و اکسیژن قسمتى از هوا را فرا گرفته است، و ازت از خاک بوجود مىآید و بالاخره کربن
که مولد آتش است، و اینها همان عناصر اربعه و ارکان عالم وجود
مىباشند.
[2] ( 2)- حکماى قدیم راجع بسازمان عالم طبیعت معتقد بودند که جهان مانند پیازى مدور
است مرکب از چند طبقه پوستهاى مدور تو بر تو. در وسط این پیاز کره خاک قرار دارد، کره خاک
در میان کره آبست یعنى از همه طرف آب بر آن احاطه دارد، جز قسمتى که ما روى آن بنا کنیم،
و کره آب با کره خاک که میان اوست در درون کره هوا واقع است و کره هوا در درون کره آتش
( راجع به ماهیت و چگونگى پیدایش کره آتش بعدا بحث مىکنیم)، و این چهار جسم یعنى
خاک و آب و هوا و آتش چهار جسم بسیط و چهار عنصرند که همه چیز از آنها ساخته شده است،
و مجموع این چهار کره عنصرى را عالم سفلى مىنامیدند، و مىگفتند که این عالم سفلى واقع
است در درون کره دیگرى که آن را فلک گویند، و فلک هم مانند پیاز چند طبقه است که درون
یکدیگر واقعاند، و هریک از آن طبقات یک فلک است.
فلک اول که بر کره آتش احاطه دارد فلک ماهست و بالاى او، افلاک سیارات دیگر، و پس از آن فلک
ستارههاى ثابت است که در حقیقت فلک هشتم است و آن را فلک آخرى یا فلک الافلاک یا فلک
اعظم مىگفتند، و پس از این فلک دیگر چیزى نیست، و مجموع افلاک
را عالم علوى مىنامیدند:
بنابراین مرکز عالم مرکز کره خاک است و محیطش فلک الافلاک.
[3] جرجانى، اسماعیل بن حسن، اصول و مبانى نظرى طب سنتى، 1جلد، دانشگاه ع
لوم پزشکى ایران - تهران، چاپ: اول،
1383 ه.ش.
----------------------------------------------------------------------------
اصول و مبانى
نظرى طب سنتى
مشخصات کتاب:
اصول و مبانى نظرى طب سنتى
ذخیره خوارزمشاهى تألیف زین الدین ابو ابراهیم اسمعیل بن الحسن بن محمد بن احمد
الحسینى الجرجانى سنه 504 هجرى قمرى کتاب اول باهتمام و تصحیح و تفسیر دکتر محمد
حسین اعتمادى - دکتر محمد شهراد - دکتر جلال مصطفوى مقدمه از: دکتر جلال مصطفوى
چاپ بهمن
مقدمه(از دکتر جلال مصطفوى
معرفى کتاب ذخیره خوارزمشاهى و مؤلف آن .....
ص : 22
پیشگفتار
کتاب اول اندر شناختن حد طب و منفعت آن و شناختن احوال مادتها و مزاجها و خلطهاء
چهارگونه و احوال عادتها و شرح اعضاء و قوتها
گفتار اول ..... ص : 13
باب اول - اندر یاد کردن حد طب و بیان کردن
جزو علمى و جزو عملى از علم طب و موضوع او ..... ص : 13
باب 2 - اندر شناختن منفعت علم طب ..... ص :
18
باب 3 - اندر شناختن مایههاى چهارگونه .....
ص : 19
توضیح و تفسیر ..... ص : 19
گفتار دوم اندر یاد کردن مزاج از هر جنس و این
گفتار هشت بابست توضیح و تفسیر ..... ص : 41
باب 1 - اندر یاد کردن مزاج که چه چیز است و
چگونه پدید آید ..... ص : 46
باب 2 - اندر شناختن مزاج سالهاى عمر و شناختن
مرگ طبیعى ..... ص : 54
مزاجها و اهمیت آن در تشخیص و درمان بیماریها
..... ص : 56
1 - مزاج گرم و مزاج سرد ..... ص : 59
نخستین راه شناختن مزاجها لمس پوست بدن است
..... ص : 68
شرایط متابلیسم بازال ..... ص : 72
شرط اول حذف مواد سفیده ..... ص : 73
شرط دوم - استراحت بدنى و فکرى ..... ص : 81
شرط سوم درجه حرارت ..... ص : 82
شرط چهارم شرایط استعمال دارو ..... ص : 84
مزاح تر و مزاج خشک ..... ص : 87
باب 3 - اندر شناختن مزاجهاى اصلى ..... ص :
93
باب 4 - اندر شناختن مزاج مردان و زنان .....
ص : 93
باب 5 - اندر شناختن مزاج فربهى و لاغرى .....
ص : 94
باب 6 - اندر نمودن حال عادتها ..... ص : 95
باب 7 - اندر شناختن مزاج معتدل و نامعتدل بر
وجهى کلى ..... ص : 96
باب 8 - اندر شناختن مزاج هر اندامى از
اندامها ..... ص : 97
فصل 1 - اندر شناختن مزاجهاى دماغ ..... ص :
97
فصل 2 - اندر شناختن مزاجهاى چشم ..... ص : 99
فصل 3 - اندر شناختن مزاجهاى دل ..... ص : 99
فصل 4 - اندر شناختن مزاجهاى جگر ..... ص :
100
فصل 5 - اندر شناختن مزاجهاى معده: ..... ص :
101
فصل 6 - اندر شناختن مزاجهاى خایه: ..... ص :
102
گفتار سوم - اندر یاد کردن خلطهاى چهارگانه و
این گفتار شش بابست: ..... ص : 103
باب 1 - اندر شناختن آنکه خلط چیست و چند است
..... ص : 104
باب 2 - اندر شناختن حالهاى خون ..... ص : 105
باب 3 - اندر شناختن حالهاى بلغم ..... ص :
106
باب 4 - اندر شناختن حالهاى صفرا: ..... ص :
107
باب 5 - اندر شناختن حالهاى سودا ..... ص :
110
باب 6 - اندر شناختن آنکه خلطها اندر تن مردم
چگونه پدید آید و بیکجا اندر تن چگونه باشد و اندر بیرون آوردن بدارو چگونه از هم
جدا شوند و چگونه بیرون آیند ..... ص : 111
اصول و مبانى نظرى طب سنتى ؛ مقدمه ؛ ص1
کتاب عظیم ذخیره خوارزمشاهى که از مواریث
کم نظیر پزشکىدر جامعیت، نگارش به فارسى
و محتواى علمى و تجربى است
در طى 9 قرن گذشته بکرات استنساخ
یا انتشار یافته و هزاران
طبیب در طول این 900 سال از این سفره پربرکت
علمى بهره ها گرفته اند و هزاران بیمار از این مجرا
شفا و هزاران دردمند تسکین آلام یافته اند.
شخصیت
علمى جرجانى و شهرت او بیش از آن است که نیاز به معرفى داشته باشد. این طبیب
فرزانه در کتاب نخستین از مجلدات دهگانه ذخیره خوارزمشاهى شرحى شایسته درباره اصول
و مبانى طب سنتى ما دارد.[1] و آنچه که شخصیت علمى فقید
مرحوم استاد دکتر سید جلال مصطفوى کاشانى در مقدمه و در تحشیه و تذییل این اثر
ماندگار آورده است کارى عظیم و راهگشا است.
محدودیت
امکان دسترسى به این نگاشتههاى بسیار ارزشمند ما را بر آن داشت که قبل از انتشار
مجموعه آثار بسیار گرانقدر مرحوم استاد که ان شاء ا ... باید هرچه زودتر صورت گیرد
با کسب اجازه از خانواده محترم ایشان توسط برادر دانشمند، جناب آقاى دکتر ناصرى از
اساتید محترم دانشگاه شاهد، بخشهایى از کتاب را فعلا بصورت زیراکس، در شمارگان محدود
صرفا براى فراهم ساختن زمینه دسترسى جویندگان طب سنتى و پژوهشگران پرتلاش و
بپاخاسته که بحمد اللّه با عزمى استوار در راهى دشوار براى احیاء میراث پزشکى گام
نهادهاند. تکثیر نمائیم.
اطمینان
داریم، مطالعه مبانى طب سنتى با توضیحات عالمانه و محققانه مرحوم استاد، حرکت
تازهاى در زمینه احیاء و کاربرد این میراث فراموش شده ایجاد خواهد کرد[2]
ذخیره خوارزمشاهى
کتاب اول
گفتار نخستین ..... ص : 8
باب نخستین از گفتار تخستین: اندر یاد کردن حد
طب و یاد کردن جزء عملى و علمى از علم طب ..... ص : 8
باب دوم از گفتار نخستین: اندر شناختن منفعت
طب ..... ص : 11
باب سوم از گفتار نخستین: اندر شناختن
مایههاى چهار گانه ..... ص : 12
گفتار دوم: اندر شناختن مزاج ..... ص : 16
باب نخستین از گفتار دوم: اندر شناختن و یاد
کردن مزاج که چیست و چگونه پدید آید ..... ص : 16
باب دوم از گفتار دوم: اندر شناختن مزاج
سالهاى عمر و شناختن مرگ طبیعى ..... ص : 22
باب سوم از گفتار دوم: اندر شناختن مزاج اصلى
..... ص : 24
باب چهارم از گفتار دوم: اندر شناختن مزاج
مردان و زنان ..... ص : 24
باب پنجم از گفتار دوم: اندر شناختن مزاج
فربهى و لاغرى ..... ص : 25
باب ششم از گفتار دوم: اندر عادتها ..... ص :
26
باب هفتم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانههاى
مزاج معتدل و نامعتدل بر طریق کلى ..... ص : 26
باب هشتم از گفتار دوم: اندر شناختن مزاج هر
اندامى ..... ص : 28
فصل نخستین: اندر شناختن مزاجهاى دماغ .....
ص : 28
فصل دوم: اندر شناختن مزاجهاى چشم ..... ص :
29
فصل سوم: اندر شناختن مزاجهاى دل ..... ص : 30
فصل چهارم: اندر شناختن مزاجهاى جگر ..... ص
: 31
فصل پنجم: اندر شناختن مزاجهاى معده ..... ص
: 32
فصل ششم: اندر شناختن مزاجهاى خصیتین و اوعیه
منى ..... ص : 32
گفتار سوم: اندر شناختن خلطهاى چهار گانه
..... ص : 33
باب نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن آنکه
چیست و چند است ..... ص : 33
باب دوم از گفتار سوم: اندر شناختن حالهاى
خون ..... ص : 33
باب سوم از گفتار سوم: اندر شناختن حالهاى
بلغم ..... ص : 34
باب چهارم از گفتار سوم: اندر شناختن حالهاى
صفرا ..... ص : 36
باب پنجم از گفتار سوم: اندر شناختن حالهاى
سودا ..... ص : 38
باب ششم از گفتار سوم: اندر شناختن آنکه خلطها
اندر تن مردم چگونه پدید آید ..... ص : 39
گفتار چهارم: اندر شناختن اندامهاى یکسان
..... ص : 44
جزو نخستین اندر شناختن استخوانها و غضروفها
..... ص : 44
باب نخستین از جزو نخستین از گفتار چهارم:
اندر شناختن استخوانها و غضروفها بر طریق کلى ..... ص : 44
باب دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن
استخوانهاى سر ..... ص : 47
باب سوم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر
یاد کردن استخوانهاى فک زیرین و زبرین ..... ص : 49
باب چهارم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر
تشریح دندانها ..... ص : 50
باب پنجم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر
تشریح مهرههاى گردن و پشت تا مهرههاى نشستنگاه ..... ص : 51
باب ششم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر
تشریح استخوانهاى پهلوها ..... ص : 56
باب هفتم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر
تشریح استخوانهاى سینه ..... ص : 57
باب هشتم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر
تشریح چنبر گردن ..... ص : 58
باب نهم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر
تشریح کتف ..... ص : 58
باب دهم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر
تشریح استخوانهاى دست ..... ص : 59
باب یازدهم از جزو نخستین از گفتار چهارم:
اندر تشریح استخوانهاى تهیگاه ..... ص : 63
باب دوازدهم از جزو نخستین از گفتار چهارم:
اندر تشریح استخوانهاى پاى ..... ص : 63
جزو دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن عضلهها
و این جزو سیزده باب است ..... ص : 68
باب نخستین از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر
یاد کردن تشریح عضله و منفعت آن و آنچه بدان پیوسته است بر طریق کلى ..... ص : 68
باب دوم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر
شناختن عضلههایى که حرکت اندامهاى روى بدان است ..... ص : 69
باب سوم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر
شناختن عضلههاى سرو گردن ..... ص : 74
باب چهارم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر
شناختن تشریح حنجره و عظم لامى و عضلههاى حنجره ..... ص : 77
باب پنجم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر
شناختن عضلههاى حلقوم ..... ص : 79
باب ششم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر
شناختن عضلههاى زفان ..... ص : 79
باب هفتم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر
شناختن عضلههاى کتف ..... ص : 80
باب هشتم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر
شناختن عضلههاى دست ..... ص : 81
باب نهم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر
تشریح عضلههاى دم زدن که سینه را و پهلو را بجنباند ..... ص : 87
باب دهم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر
تشریح عضلههاى پشت ..... ص : 91
باب یازدهم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر
شناختن تشریح عضلههاى شکم ..... ص : 92
باب دوازدهم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر
شناختن تشریح قضیب و خایه و مقعد ..... ص : 93
باب سیزدهم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر
شناختن عضلههاى پاى ..... ص : 94
جزو سوم از گفتار چهارم: اندر یاد کردن تشریح
عصبها ..... ص : 102
باب نخستین از جزو سوم از گفتار چهارم: اندر
شناختن عصب و منفعت آن بر طریق کلى ..... ص : 102
باب دوم از جزو سوم از گفتار چهارم: اندر
شناختن عصبهایى که از دماغ رسته است ..... ص : 103
باب سوم از جزو سوم از گفتار چهارم: اندر
شناختن عصبها که از نخاع رسته است و از مهرههاى گردن بیرون آمده است ..... ص :
108
باب چهارم از جزو سیم از گفتار چهارم: اندر
شناختن عصبهایى که از نخاع رسته است و از مهرههاى پشت بیرون آمده است ..... ص :
110
باب پنجم از جزو سوم از گفتار چهارم: اندر
شناختن عصبهایى که از مهرههاى قطن(پهن) بیرون آمده است ..... ص : 111
باب ششم از جزو سیم از گفتار چهارم: اندر
شناختن عصبهایى که از مهرههاى عجز و عصعص بیرون آمده است ..... ص : 112
جزو چهارم از گفتار چهارم: اندر شناختن رگهایى
که از جگر رسته است و آن را اورده گویند ..... ص : 112
باب نخستین از جزو چهارم: اندر شناختن تشریح
رگهایى که از جگر رسته است ..... ص : 113
باب دوم از جزو چهارم از گفتار چهارم: اندر
شناختن رگهاى اجوف که به نیمه بالا بر آمده است ..... ص : 114
باب سوم از جزو چهارم از گفتار چهارم: اندر
شناختن رگهاى دست ..... ص : 118
باب چهارم از جزو چهارم از گفتار چهارم: اندر
تشریح بخش دوم از اجواف ..... ص : 120
جزو پنجم از گفتار چهارم: اندر شناختن شریانها
و این جزو هفت باب است ..... ص : 122
باب نخستین از جزو پنجم از گفتار چهارم: اندر
یاد کردن شریان بر طریق کلى ..... ص : 122
باب دوم از جزو پنجم از گفتار چهارم: اندر
شناختن شریان وریدى ..... ص : 122
باب سوم از جزو پنجم از گفتار چهارم: اندر
شناختن شریان بزرگ ..... ص : 124
باب چهارم از جزو پنجم از گفتار چهارم: اندر
شناختن شریان که به سوى بالا بر آمده است ..... ص : 124
باب پنجم از جزو پنجم از گفتار چهارم: اندر شناختن
شریان سباتى ..... ص : 124
باب ششم از جزو پنجم از گفتار چهارم: اندر
شناختن شریانى که به سوى زیر آمده است ..... ص : 126
باب هفتم از جزو و پنجم از گفتار چهارم: اندر
شناختن رگهاى شریان که با ورید است ..... ص : 127
گفتار پنجم: اندر شناختن تشریح اندامهاى مرکب
..... ص : 128
باب نخستین از گفتار پنجم: اندر یاد کرده
اجزاء سر و تشریح دماغ ..... ص : 128
باب دوم از گفتار پنجم: اندر تشریح چشم .....
ص : 133
باب سوم از گفتار پنجم: اندر تشریح گوش .....
ص : 138
باب چهارم از گفتار پنجم: اندر تشریح بینى
..... ص : 138
باب پنجم از گفتار پنجم: اندر تشریح زفان
..... ص : 139
باب ششم از گفتار پنجم: اندر تشریح حنجره و
حلق ..... ص : 140
باب هفتم از گفتار پنجم: اندر تشریح قصبه حلق
و شش ..... ص : 141
باب هشتم از گفتار پنجم: اندر تشریح دل .....
ص : 143
باب نهم از گفتار پنجم: اندر تشریح مرى و معده
..... ص : 145
باب دهم از گفتار پنجم: اندر تشریح جگر .....
ص : 149
باب یازدهم از گفتار پنجم: اندر تشریح زهره
..... ص : 150
باب دوازدهم از گفتار پنجم: اندر تشریح سپرز
..... ص : 151
باب سیزدهم از گفتار پنجم: اندر تشریح رودهها
..... ص : 152
باب چهاردهم از گفتار: اندر تشریح گرده .....
ص : 155
باب پانزدهم از گفتار پنجم: اندر تشریح مثانه
..... ص : 158
باب شانزدهم از گفتار پنجم: اندر تشریح خایه و
قضیب ..... ص : 160
باب هفدهم از گفتار پنجم: اندر تشریح رحم
..... ص : 161
گفتار ششم: اندر یاد کردن قوتها ..... ص : 163
باب نخستین از گفتار ششم: اندر شناختن قوتها
که چند است بر طریق کلى ..... ص : 163
باب دوم از گفتار ششم: اندر یاد کردن قوت
طبیعى ..... ص : 164
باب سوم از گفتار ششم: اندر یاد کردن قوت
حیوانى ..... ص : 171
باب چهارم از گفتار شش: اندر یاد کردن قوتها
نفسانى ..... ص : 173
باب پنجم از گفتار ششم: اندر یاد کردن فعلهاى
اندامها که هر فعلى به چند قوت تمام شود ..... ص : 175
کتاب دوم
گفتار نخستین: اندر شناختن تندرستى مطلق و
بیمارى مطلق و اجناس و انواع دردها ..... ص : 181
باب نخستین از گفتار نخستین: اندر شناختن
تندرستى و بیمارى و اجناس آن ..... ص : 181
باب دوم از گفتار نخستین: اندر شناختن فرق
میان مرض و سبب و عرض و شناختن بیماریها که به سبب مشارکت اندامها تولد کند .....
ص : 182
باب سوم از گفتار نخستین: اندر انواع بیماریها
مزاجى ..... ص : 186
باب چهارم از گفتار نخستین: اندر شناختن انواع
بیماریها که اندر اندامهاى مرکب افتد ..... ص : 188
باب پنجم از گفتار نخستین: اندر شناختن
بیماریهایى که آن را تفرق الاتصال گویند ..... ص : 190
باب ششم از گفتار نخستین: اندر شناختن آماسها
..... ص : 191
باب هفتم از گفتار نخستین: اندر شناختن
حالها(یى) که آن را از بیمار شمرند ..... ص : 195
باب هشتم از گفتار نخستین: اندر شناختن
بیماریهاى منسوب ..... ص : 196
باب نهم از گفتار نخستین: اندر شناختن حالهاى
بیمارىها ..... ص : 196
باب دهم از گفتار نخستین: اندر شناختن
بیماریها که از پدران به میراث اندر فرزندان پدید آید و بیماریها که مردم از
یکدیگر بگیرند ..... ص : 197
باب یازدهم از گفتار نخستین: اندر شناختن
بیماریهایى که تازه گردد و سبب زایل شدن بیماریهاى دیگر باشد ..... ص : 198
باب دوازدهم از گفتار نخستین: اندر شناختن
بیماریهایى که هر گاه که از حال بگردد و بیمارى دیگر شود حال بیمار بدتر شود .....
ص : 200
گفتار دوم: اندر شناختن اعراض ..... ص : 201
باب نخستین از گفتار دوم: اندر شناختن اعراض
بر طریق کلى ..... ص : 201
باب دوم از گفتار دوم: اندر آنکه طبیب چون هر
که خواهد که از اعراض ظاهر احوال باطن بداند. ..... ص : 205
باب سوم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانههاى
بیماریها به شرکت بیماریهاى اصلى ..... ص : 206
باب چهارم از گفتار دوم: اندر شناختن
نشانههاى امتلا ..... ص : 207
باب پنجم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانههاى
غلبه خون و بیماریها از آن تولد کند ..... ص : 208
باب ششم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانههاى
غلبه بلغم و بیماریهاى بلغمى ..... ص : 209
باب هفتم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانههاى
غلبه صفرا و بیماریهاى صفرایى ..... ص : 209
باب هشتم از گفتار دوم: اندر(شناختن)
نشانههاى غلبه سودا و بیمارىهاى سودایى ..... ص : 210
باب نهم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانههاى
سده و بیماریها که از آن تولد کند ..... ص : 210
باب دهم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانههاى
بیماریهاى بادى ..... ص : 211
باب یازدهم از گفتار دوم: اندر شناختن
نشانههاى آماسهاى ظاهر و باطن ..... ص : 211
باب دوازدهم از گفتار دوم: اندر شناختن
نشانههاى تفرق الاتصال ..... ص : 213
گفتار سوم اندر شناختن نبض ..... ص : 214
باب نخستین از گفتار سوم: اندر آن که نبض چیست
..... ص : 214
باب دوم از گفتار سوم: اندر شناختن منفعت نبض
..... ص : 215
باب سوم از گفتار سوم: اندر آنکه چرا حالهاى
نبض از شریان ساعد جویند ..... ص : 218
باب چهارم از گفتار سوم: اندر آن که نبض چگونه
باید جست ..... ص : 218
باب پنجم از گفتار سوم: اندر آنکه حرکت نبض از
چند جنس است ..... ص : 219
باب ششم از گفتار سوم: اندر یاد کردن انواع
نبضها ..... ص : 220
باب هفتم از گفتار سوم: اندر یاد کردن انواع
نبضهاى مختلف که هر یک را نامى است خاصه و فرق میان نبضها که به یکدیگر مشتبه گردد
..... ص : 227
باب هشتم از گفتار سوم: اندر یاد کردن اسباب
نبض ..... ص : 230
باب نهم از گفتار سوم: اندر شناختن تغییر به
سبب تغییر اسباب ماسکه ..... ص : 230
باب دهم از گفتار سوم: اندر شناختن نبضهاى
مختلف و شناختن آن که هر یک بر چه نشانى دهد ..... ص : 235
باب یازدهم از گفتار سوم: اندر نبض مردان و
زنان ..... ص : 237
باب دوازدهم از گفتار سوم: اندر نبض سالهاى
عمر ..... ص : 238
باب سیزدهم از گفتار سوم: اندر شناختن نبض
مزاجها ..... ص : 238
باب چهاردهم از گفتار سوم: اندر شناختن نبض
آبستنان ..... ص : 239
باب پانزدهم از گفتار سوم: اندر شناختن نبض
فربهى و لاغرى ..... ص : 239
باب شانزدهم از گفتار سوم: اندر شناختن نبض هر
فصلى از فصلهاى سال و هر شهرى از شهرهاى گرم و سرد ..... ص : 240
باب هفدهم از گفتار سوم: اندر شناختن تغییر
نبض به سبب خواب و بیدارى ..... ص : 241
باب هجدهم از گفتار سوم: اندر شناختن نبض به
سبب ریاضت ..... ص : 242
باب نوزدهم از گفتار سوم: اندر شناختن تغییر
نبض به سبب طعام و شراب ..... ص : 242
باب بیستم از گفتار سوم: اندر شناختن تغییر
نبض به سبب گرمابه و نشستن اندر آب سرد و گرم ..... ص : 243
باب بیست و یکم از گفتار سوم: اندر شناختن
تغییر نبض به سبب دردها ..... ص : 244
باب بیست و دوم از گفتار سوم: اندر شناختن
تغییر نبض به سبب آماسها ..... ص : 244
باب بیست و سوم از گفتار سوم: اندر شناختن
تغییر نبض به سبب اعراض نفسانى ..... ص : 246
گفتار چهارم اندر شناختن حالهاى تن مردم از
حالهاى دم زدن ..... ص : 247
باب نخستین از گفتار چهارم: اندر منفعت دم زدن
..... ص : 247
باب دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن سببهاى
دم زدن ..... ص : 247
باب سوم از گفتار چهارم: اندر شناختن انواع دم
زدنها به سبب ناطبیعى ..... ص : 248
باب چهارم از گفتار چهارم: اندر شناختن سببهاى
دم زدنهاى مرکب ناطبیعى ..... ص : 250
باب پنجم از گفتار چهارم: اندر شناختن
نشانههاى دم زدن اندر حرکتهاى سینه ..... ص : 251
گفتار پنجم: اندر شناختن احوال آب ..... ص :
252
باب نخستین از گفتار پنجم: اندر آنکه دلیل بر
چه نشانى دهد ..... ص : 252
باب دوم از گفتار پنجم: اندر شناختن سبب نشان
دادن دلیل ..... ص : 252
باب سوم از گفتار پنجم: اندر آنکه آب اندر
شیشه چند باید گرفت و شیشه چگونه باید، و چگونه باید داشت ..... ص : 253
باب چهارم از گفتار پنجم: اندر آنکه آب کى
باید گرفت ..... ص : 254
باب پنجم از گفتار پنجم: اندر شناختن چیزهاى
خوردنى که رنگ آب را بگرداند ..... ص : 254
باب ششم از گفتار پنجم: اندر شناختن آن که
اندر آب چگونه نگاه باید کرد ..... ص : 255
باب هفتم از گفتار پنجم: اندر فرق میان آب
مردم و میان چیزهایى که طبیب را بدان بیازمایند ..... ص : 255
باب هشتم از گفتار پنجم: اندر آنکه طبیب را نگاه
کردن در آب چند چیز جوید ..... ص : 256
باب نهم از گفتار پنجم: اندر شناختن عدد
رنگهاى آب ..... ص : 257
باب دهم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن
مردم از سپیدى آب ..... ص : 257
باب یازدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى
تن مردم از زردى آب ..... ص : 260
باب دوازدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن
حالهاى تن از سرخى آب ..... ص : 261
باب سیزدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى
تن از سیاهى آب ..... ص : 264
باب چهاردهم از گفتار پنجم: اندر شناختن
حالهاى تن مردم از آبهاى مختلف و رنگهاى مرکب ..... ص : 267
باب پانزدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن
حالهاى تن مردم از اقوام بول ..... ص : 269
باب شانزدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن
حالهاى تن از بسیارى و اندکى بول ..... ص : 278
باب هفدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى
تن مردم از کفک بول ..... ص : 279
باب هیجدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن رسوب
..... ص : 279
باب نوزدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن فرق
میان رسوب نیک و بد ..... ص : 281
باب بیستم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى
تن مردم از رسوبهاى ناطبیعى ..... ص : 282
باب بیست و یکم از گفتار پنجم: اندر شناختن
حالهاى تن مردم از بسیار و اندکى رسوب ..... ص : 286
باب بیست و دوم از گفتار پنجم: اندر شناختن
حالهاى تن مردم از رنگ رسوب ..... ص : 286
باب بیست و سوم از گفتار پنجم: اندر شناختن
حالهاى تن مردم از قوام رسوب ..... ص : 287
باب بیست و چهارم از گفتار پنجم: اندر شناختن
حالهاى تن مردم از قرارگاه رسوب اندر شیشه ..... ص : 287
باب بیست و پنجم از گفتار پنجم: اندر شناختن
حالهاى تن مردم از وقت پدید آمدن رسوب ..... ص : 289
باب بیست و ششم از گفتار پنجم: اندر شناختن
حالهاى بیمارى از بوى بول ..... ص : 289
باب بیست و هفتم از گفتار: اندر شناختن حال
بول اندر سالهاى عمر ..... ص : 290
باب بیست و هشتم از گفتار پنجم: اندر شناختن
فرق میان بول مردان و زنان ..... ص : 291
باب بیست و نهم از گفتار پنجم: اندر یاد کردن
ثمره بابهاى گذشته ..... ص : 292
گفتار ششم اندر شناختن حالهاى تن مردم از
اجابت طبع ..... ص : 293
باب نخستین از گفتار ششم: اندر آنکه نشانهاى
تن مردم از اجابت طبع از چند حال جویند ..... ص : 293
باب دوم از گفتار ششم: اندر شناختن حالهاى تن
مردم از بسیارى و اندکى اجابت طبع ..... ص : 293
باب سوم از گفتار ششم: اندر شناختن حالهاى تن
مردم از بوى ثفل ..... ص : 294
باب چهارم از گفتار ششم: اندر شناختن حالهاى
تن مردم از خشکى ثفل ..... ص : 295
باب پنجم از گفتار ششم: اندر شناختن حالهاى تن
مردم از رنگ ثفل ..... ص : 296
باب ششم از گفتار ششم: اندر شناختن حالها از
ثفل منفوخ و سبک ..... ص : 297
باب هفتم از گفتار ششم: اندر شناختن حالها از
بوى ثفل ..... ص : 297
باب هشتم از گفتار ششم: اندر شناختن حالها از
کفک ثفل ..... ص : 297
باب نهم از گفتار ششم: اندر شناختن حالها از
بیرون آمدن ثفل با بادها و قراقر ..... ص : 297
باب دهم از گفتار ششم: اندر شناختن حالهاى تن
از چربى و لزجى ثفل ..... ص : 298
باب یازدهم از گفتار ششم: اندر شرح قول بقراط
..... ص : 299
گفتار هفتم اندر شناختن حالهاى تن از عرق
..... ص : 301
باب نخستین از گفتار هفتم: اندر آنکه عرق چیست
و از چه تولد کند ..... ص : 301
باب دوم از گفتار هفتم: اندر شناختن حالهاى تن
از بسیارى و اندکى عرق ..... ص : 302
باب سوم از گفتار هفتم: اندر شناختن حالهاى تن
از رنگ و بوى و طعم عرق ..... ص : 303
باب چهارم از گفتار هفتم: اندر شناختن حالهاى
تن از گرمى و سردى عرق ..... ص : 303
باب پنجم از گفتار هفتم: اندر شناختن حالهاى
تن از قوام عرق ..... ص : 304
گفتار هشتم اندر شناختن حالهاى تن مردم از حال
رطوبت که به سرفه از سینه بر آید ..... ص : 304
باب نخستین از گفتار هشتم: اندر آنکه حالهاى
تن از حال نفث از چند وجه جویند ..... ص : 304
باب دوم از گفتار هشتم: اندر شناختن حالهاى تن
از بسیارى و اندکى نفث ..... ص : 304
باب سوم از گفتار هشتم: اندر شناختن حالهاى تن
از رنگهاى نفث ..... ص : 305
باب چهارم از گفتار ششم: اندر شناختن حالهاى
تن از بوى طعم نفث ..... ص : 305
باب پنجم از گفتار هشتم: اندر شناختن حالهاى
تن از قوام و شکل نفث ..... ص : 305
باب ششم از گفتار هشتم: اندر شناختن حالهاى تن
از وقت برآمدن نفث و از آسانى و دشخوارى آن ..... ص : 306
گفتار نهم اندر شناختن سببهاى حالهاى تن مردم
..... ص : 306
جزو نخست اندر شناختن سببهاى عارضى بر طریق
کلى ..... ص : 306
باب نخستین از جزو اول از گفتار نهم: اندر
شناختن اجناس سببها ..... ص : 306
باب دوم از جزو اول از گفتار نهم: اندر شناختن
سببهایى که تن را گرم کند ..... ص : 308
باب سوم از جزو اول از گفتار نهم: اندر شناختن
سببهایى که تن را سرد کند ..... ص : 308
باب چهارم از جزو اول از گفتار نهم: اندر
شناختن سببهایى که ترى فزاید ..... ص : 309
باب پنجم از گفتار نهم: اندر شناختن سببهایى
که خشکى فزاید ..... ص : 310
باب ششم از جزو اول از گفتار نهم: اندر شناختن
سببهایى که شکل اندامها را تباه کند ..... ص : 310
باب هفتم از جزو اول از گفتار نهم: اندر
شناختن سببهاى سده ..... ص : 310
باب هشتم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر
شناختن سببها که منفذها را گشادهتر کند ..... ص : 311
باب نهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر
شناختن اسباب درشتى ..... ص : 311
باب دهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر
شناختن اسباب نرمى ..... ص : 312
باب یازدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر
سببها که اندامها را از جایگاه بیرون آرد و از یکدیگر دور کند ..... ص : 312
باب دوازدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر
شناختن اسباب حرکتهاى ناطبیعى ..... ص : 312
باب سیزدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر
شناختن سببهاى تفرق الاتصال ..... ص : 313
باب چهاردهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر
شناختن سببهاى آماس ..... ص : 313
باب پانزدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر
شناختن سببهاى درد ..... ص : 314
باب شانزدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر
شناختن انواع المها و نام سبب هر یک ..... ص : 317
باب هفدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب ادراک الم و ادراک لذت و شناختن کسب لذت که از خارش تولد کند ..... ص :
319
باب هیجدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر
شناختن حالهاى ناطبیعى که از درد تولد کند(ص 108) ..... ص : 319
باب نوزدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر
شناختن حالهاى ناطبیعى و طبیعى که از حرکتها تولد کند ..... ص : 319
باب بیستم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر
شناختن حالهاى ناطبیعى که از بادها تولد کند ..... ص : 319
باب بیست و یکم از جزو نخستین از گفتار نهم:
اندر شناختن سببهاى تخمه و امتلا ..... ص : 320
باب بیست و دوم از جز نخستین از گفتار نهم:
اندر شناختن سبب ضعیفى اندامها ..... ص : 320
باب بیست و سوم از جزو نخستین از گفتار نهم:
اندر شناختن سببهایى که از بیرون تن اثر کند و زاندرون تن اثر نکند و سببهایى که
بر عکس آن باشد ..... ص : 322
جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن اسباب
حالها و تغییرها که بر مردم پدید آید ..... ص : 323
باب نخستین از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب لذت که اندر جماع باشد و سبب بیرون جستن آب ..... ص : 324
باب دوم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن
سبب باز ایستاده حیض اندر آبستنى و سبب زادن ..... ص : 324
باب سوم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن
سبب آنکه بچه که به هفت ماه زاید تندرست و قوى باشد و بقا یابد و آنچه به هشت ماه
زاید یا مرده زاید یا زود بمیرد ..... ص : 325
باب چهارم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب نرى و مادگى ..... ص : 329
باب پنجم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن تولد مشیمه و پوست ..... ص : 330
باب ششم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن
سبب درازى و کوتاهى بالا ..... ص : 330
باب هفتم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب سوراخها و در زهاى تن ..... ص : 330
باب هشتم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب افتادن دندان در هفت سالگى ..... ص : 331
باب نهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن
سبب بر آمدن موى روى ..... ص : 331
باب دهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن
سبب فزونى اندامها چه اندر عدد و چه اندر بزرگى و خردى ..... ص : 332
باب یازدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب نقصان اندامها ..... ص : 332
باب دوازدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب رستن موى و ناخن ..... ص : 332
باب سیزدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب آنکه فرزند دو یا سه به یک شکم زاید ..... ص : 333
باب چهاردهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب دریافت طعمها ..... ص : 333
باب پانزدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب دریافتن بوى و گند ..... ص : 333
باب شانزدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب یازیدن اندامها ..... ص : 334
باب هفدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب خواب ..... ص : 334
باب هیجدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب خنده و گریه ..... ص : 334
باب نوزدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب شادى و غم ..... ص : 335
باب بیستم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب خشم و خجلى ..... ص : 335
باب بیست و یکم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب دلیرى و بد دلى و جوانمردى و بخیلى و آهستگى و سبکسارى ..... ص : 336
جزو سوم از گفتار نهم اندر شناختن سببهاى مرگ
..... ص : 336
باب نخستین از جزو سوم از گفتار نهم: اندر
شناختن سبب زندگى و سبب مرگ ..... ص : 336
باب دوم از جزو سوم از گفتار نهم: اندر شناختن
سبب مرگ ضرورى ..... ص : 337
باب سوم از جزو سوم از گفتار نهم: اندر شناختن
سبب مرگ مفاجات ..... ص : 339
کتاب سوم
بخش اول از کتاب سوم از کتاب ذخیره خوارزمشاهى
..... ص : 341
گفتار نخستین اندر شناختن حال هوا و مسکن و
تدبیرهاى آن ..... ص : 341
باب نخستین: اندر شناختن حاجتمندى مردم و
بیشترى جانوران به هوا ..... ص : 341
باب دوم از گفتار نخستین: اندر یاد کردن
کیفتیت و منفعت هوا ..... ص : 341
باب سوم از گفتار نخستین: اندر شناختن هواى
نیک و هواى معتدل ..... ص : 342
باب چهارم از گفتار نخستین: اندر شناختن
فصلهاى سال ..... ص : 343
باب پنجم از گفتار نخستین: اندر شناختن طبع
فصلهاى سال ..... ص : 344
باب ششم از گفتار نخستین: اندر شناختن خاصیت و
فعل هر هوایى ..... ص : 347
باب هفتم از گفتار نخستین: اندر شناختن
حالهاى فصلهاى سال که از مزاج خاصه خویش بگردد ..... ص : 349
باب هشتم از گفتار نخستین: اندر فعل و خاصیت
فصلهاى سال و بیماریها که اندر هر فصلى باشد ..... ص : 350
باب نهم از گفتار نسختین: اندر یاد کردن
حالهاى تن مردم اندر سالهاى که فصلهاى آن مخالف افتد ..... ص : 354
باب دهم از گفتار نخستین: اندر تدبیر نگاه
داشتن تندرستى در هر فصلى. ..... ص : 358
باب یازدهم از گفتار نخستین: اندر شناختن تغیر
هوا به سببهاى طبیعى آسمانى و زمینى ..... ص : 360
باب دوازدهم از گفتار نخسین: اندر شناختن
تغییر هوا به سببهاى بد ناطبیعى ..... ص : 365
باب سیزدهم از گفتار نخستین: اندر شناختن
حالهاى تن مردم اندر هر هوایى و مسکن ..... ص : 365
باب چهاردهم از گفتار نخستین: اندر تدبیر مسکن
جزوى ..... ص : 368
گفتار دوم: اندر شناختن حالهاى آبها ..... ص
: 369
باب نخستین از گفتار درم: اندر شناختن حاجت مندى
به آب. ..... ص : 369
باب دوم از گفتار دوم: اندر شناختن طبعها و
خاصیت آبها و منفعت و مضرت آن. ..... ص : 369
باب سوم از گفتار دوم: اندر شناختن آبهاى
گزیده ..... ص : 373
باب چهارم از گفتار دوم: اندر آزمودن آبها
..... ص : 374
باب پنجم از گفتار دوم: اندر تدبیر به صلاح
آوردن آبهاى بد ..... ص : 374
باب ششم از گفتار دوم: اندر تدبیر آب خوردن
..... ص : 375
باب هفتم از گفتار دوم: اندر تدبیر گرمابه و
نشستن اندر آب گرم و سرد ..... ص : 376
گفتار سوم: اندر تدبیر طعام و شراب و احوال آن
..... ص : 379
جزو نخستین: اندر شناختن غذا و انواع و احوال
آن و این جزو بیست و چهار بایست. ..... ص : 379
باب نخستین از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن سبب حاجت مندى مردم و دیگر جانوران به غذا. ..... ص : 379
باب دوم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذا ..... ص : 380
باب سوم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
آنکه چرا بعضى غذاها را گرم گویند و بعضى را سرد و بعضى تر و بعضى را خشک این
کیفیتها از این غذاها اندر تن مردم از غذا چگونه پدید آید ..... ص : 381
باب چهارم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاهاى نیک ..... ص : 383
باب پنجم از جزو نسختین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاهاى بد ..... ص : 384
باب ششم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاهاى میانه ..... ص : 384
باب هفتم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاهاى لطیف ..... ص : 384
باب هشتم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاهاى غلیظ ..... ص : 385
باب نهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذا که زود گوارد ..... ص : 386
باب دهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاهاى بسیار فضول و اندک فضول ..... ص : 387
باب یازدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاها که تن مردم از آن غذا بیشتر یابد ..... ص : 387
باب دوازدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاهایى که تن مردم از آن غذاى کمتر یابد ..... ص : 387
باب سیزدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاهاى گرم ..... ص : 387
باب چهاردهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاهاى خشک ..... ص : 388
باب پانزدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاهاى تر ..... ص : 388
باب شانزدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاهاى سرد ..... ص : 388
باب هفدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاها که سده را بگشاید ..... ص : 389
باب هژدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاها که سده آرد ..... ص : 389
باب نوزدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاها که طبع را نرم کند ..... ص : 389
باب بیستم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر
شناختن غذاها که طبع را خشک کند ..... ص : 390
باب بیست و یکم از جزو نخستین از گفتار سوم:
اندر شناختن غذاها که اندر معده زود تباه شود ..... ص : 390
باب بیست و دوم از جزو نخستین از گفتار سوم:
اندر شناختن غذاهاى بادناک ..... ص : 391
باب بیست و سوم از جزو نخستین از گفتار سوم:
اندر شناختن غذاها که معده را زیان دارد ..... ص : 391
باب بیست و چهارم از جزو نخستین از گفتار سوم:
اندر تدبیر غذا خوردن ..... ص : 391
جزو دوم از گفتار سوم: اندر به صلاح آوردن
آنچه به صلاح باید آورد از غذاها و شناختن طبع و نزاج و فعل و خاصیت هر یکى .....
ص : 394
باب نخستین از جزو دوم از گفتار سوم ..... ص :
394
باب دوم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر طبع و
مزاج و منفعت و مضرت گوشتها و باز داشتن مضرتهاى آن و به صلاح آوردن آنچه به
صلاح باید آوردن از آن ..... ص : 398
باب سوم از جز و دوم از گفتار سوم: اندر
شناختن منفعت و مضرت اباها(آشها) و باز داشتن مضرت آن ..... ص : 410
باب چهارم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر
شناختن منفعت و مضرت بوارد(خوردنیهاى خنک کننده) و کامها و ریچالها(ریچار،
مربا)، و آنچه بدین ماند و دفع مضرت آن. ..... ص : 413
باب پنجم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر
شناختن منفعت و مضرت شیر و پنیر و آنچه بدین ماند و دفع مضرت آن ..... ص : 415
باب ششم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر شناختن
منفعت و مضرت ترهها و آنچه با آن رود ..... ص : 422
باب هفتم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر
شناختن منفعت و مضرت و خاصیت بیخهاى ترهها و دفع مضرت آن ..... ص : 428
باب هشتم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر
شناختن منفعت و مضرت نباتهاى دشتى که مردم آن را خوردن عادت دارد ..... ص : 430
باب نهم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر شناختن
منفعت و مضرت و خاصیت ابزارهاى دیگها ..... ص : 433
باب دهم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر شناختن
منفعت میوههاى ترو و دفع و مضرت آن ..... ص : 437
باب یازدهم از نوع دوم از گفتار سوم از کتاب
سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت میوههاى خشک و دفع مضرت آن ..... ص : 447
باب دوازدهم از جزو دوم از گفتار سوم از کتاب
سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت شیرینیها و دفع مضرت آن ..... ص : 451
باب سیزدهم از جزو دوم از گفتار سوم از کتاب
سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت روغنها ..... ص : 452
گفتار چهارم از کتاب سوم اندر شناختن حالهاى
شراب و منفعت و مضرت آن ..... ص : 453
باب نخستین از گفتار چهارم از کتاب سوم: اندر
یاد کردن غرض خردمندان از شراب خوردن ..... ص : 453
باب دوم از گفتار چهارم از کتاب سوم: اندر
شناختن منفعت شرابها ..... ص : 455
باب سوم از گفتار چهارم از کتاب سوم: اندر
شناختن آن که هیچ طعامى و شرابى نیست که به جاى شراب انگورى به ایستد ..... ص :
456
باب چهارم از گفتار چهارم از کتاب سوم: اندر
مضرتهاى شراب ..... ص : 456
باب پنجم از گفتار چهارم از کتاب سوم: اندر
آنکه شراب که را باید خورد و که را نباید خورد و کى باید خورد ..... ص : 459
باب ششم از گفتار چهارم: اندر شناختن سبب
حالهایى که اندر شراب خوردن پدید آید، چون نشاط و سرگشتن و غیر آن ..... ص : 460
باب هفتم از گفتار چهارم: اندر شناختن آنکه
مستى چه باشد و درجات آن چند است. ..... ص : 462
باب هشتم از گفتار چهارم: اندر شناختن سببها
که مردم بدان سبب زودتر مست شود یا دیر تر ..... ص : 464
باب نهم از گفتار چهارم: اندر آنکه بعضى
مردمان را به ضرورت شراب باید خورد ..... ص : 464
باب دهم از گفتار چهارم: اندر آنکه بعضى
مردمان هر گاه که شراب به جام بزرگ خورند، دیر مست شوند. ..... ص : 465
باب یازدهم از گفتار چهارم: اندر شناختن آنکه
مردى شراب بسیار خورد و بخسبد به سلامت وقت برخاستن مرده باشد ..... ص : 465
باب دوازدهم از گفتار چهارم: اندر شناختن خمار
و تدبیر آن ..... ص : 465
باب سیزدهم از گفتار چهارم: اندر تدبیر کسى که
خواهد که شراب بیشتر تواند خورد و دیر تر مست شود ..... ص : 466
باب چهاردهم از گفتار چهارم: اندر تدبیر آنکه
درستى شراب کمتر شود و اگر کسى مست باشد زود هوشیار شود ..... ص : 467
باب پانزدهم از گفتار چهارم: اندر شناختن
حالهاى انواع شراب ..... ص : 467
باب شانزدهم از گفتار چهارم: اندر تدبیر شراب
کردن ..... ص : 471
باب هفدهم از گفتار چهارم: اندر مجلس شراب
..... ص : 471
باب هژدهم از گفتار چهارم: اندر شناختن
حالهاى شربتهایى که(تن) درستان و بیماران بسیار تر بکار برند چون جلاب و سکنجبین
و فقاع و غیر آن ..... ص : 472
گفتار پنجم از کتاب سوم اندر تدبیر خواب و بیدارى
و شناختن منفعت و مضرت آن ..... ص : 474
باب نخستین از گفتار پنجم: اندر شناختن خواب
که چیست و از چه و از کجا پدید آید. ..... ص : 474
باب دوم از گفتار پنجم: اندر حاجت مندى به
خواب ..... ص : 474
باب سوم از گفتار پنجم: اندر شناختن منفعتها
و مضرتهاى خواب و بیدارى ..... ص : 476
باب چهارم از گفتار پنجم: اندر تدبیر کسى که
خواب کمتر یابد ..... ص : 477
باب پنجم از گفتار پنجم: اندر شناختن که چگونه
باید خفت. ..... ص : 478
گفتار ششم از کتاب سوم اندر تدبیر حرکت و سکون
..... ص : 478
باب نخستین از گفتار ششم: اندر شناختن حاجت
مندى تن درستان به حرکت و ریاضت و منفعت آن ..... ص : 478
باب دوم از گفتار ششم: اندر شناختن آنکه ریاضت
چند و چگونه باید کرد ..... ص : 480
باب سوم از گفتار ششم: اندر شناختن ریاضتهاى
جزوى ..... ص : 482
باب چهارم از گفتار ششم: اندر تدبیر آنکه
انواع ماندگیها که ازین ریاضتها تولد کند ..... ص : 483
باب پنجم از گفتار ششم از کتاب سوم: اندر
تدبیر ماندگیها که نه از ریاضت پدید آید ..... ص : 486
گفتار هفتم اندر کسوت و شناختن منفعت و مضرت
عطرها ..... ص : 489
باب نخستین از گفتار هفتم: اندر تدبیر کسوت
..... ص : 489
باب دوم از گفتار هفتم از کتاب سوم: اندر
شناختن عطرها و منفعت و مضرت آن ..... ص : 489
باب سوم از گفتار هفتم از کتاب سوم: اندر
شناختن منفعت و مضرت اسفرمها ..... ص : 494
باب چهارم از گفتار هفتم: اندر شناختن حال و
بکار داشتن روغنها ..... ص : 498
بخش دوم از کتاب سوم از کتاب ذخیره خوارزمشاهى
..... ص : 499
گفتار نخستین از بخش دوم از کتاب سوم اندر
تدبیر استفراغ یعنى تدبیر پرداختن تن از خلطهاى فزونى که نابکار است ..... ص : 499
جزو نخستین از گفتار نخستین: اندر شناختن
اصلهاى کلى که آن در انواع استفراغها ..... ص : 499
باب نخستین: اندر یاد کردن اصلها که اندر
تدبیر فصد و اسهال و قى بباید دانست ..... ص : 499
باب دوم از جزو نخستین از گفتار نخستین: اندر
باز گردانیدن مادتها از عضوى به عضوى ..... ص : 506
باب سوم از جزو نخستین از گفتار نخستین: اندر
آنکه(از) انواع استفراغها نخست کدام باید کرد ..... ص : 508
باب چهارم از جزو نخستین از گفتار نخستین:
اندر شناختن حالهایى که استفراغ را واجب کند و حالهایى که از آن باز دارد .....
ص : 510
باب پنجم از جزو نخستین از گفتار نخستین: اندر
شناختن حالها که بزودى استفراغ واجب کند ..... ص : 512
باب ششم از جزو نخستین از گفتار نخستین: اندر
شناختن علامتهاى سود داشتن استفراغ و زیان داشتن آن ..... ص : 514
باب هفتم از جزو نخستین از گفتار نخستین: اندر
آنکه انواع استفراغ را چگونه باز توان داشت ..... ص : 514
جزو دوم از گفتار نخستین از بخش دوم کتاب سوم:
اندر استفراغ کردن به قى و آنچه اندر آن معنى بباید دانست. ..... ص : 516
باب نخستین از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر
شناختن حاجتمندى تن درستان به قى ..... ص : 517
باب دوم از جز و دوم از گفتار نخستین: اندر
شناختن منفعتها و مضرتهاى قى ..... ص : 517
باب سوم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر
آنکه قى کرا شاید کرد و کرانه شاید کرد ..... ص : 518
باب چهارم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر
تدبیر قى کردن ..... ص : 519
باب پنجم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر
آنکه قى کى؟ چگونه؟ و چند باید کرد؟ ..... ص : 520
باب ششم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر
نشانهاى سودمندى و زیان مندى قى ..... ص : 522
باب هفتم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر
تدارک حالهاى بد که از پس قى پدید آید ..... ص : 523
باب هشتم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر
شناختن داروهاى قى و چگونگى فعل آن ..... ص : 524
باب نهم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر
آنکه داروهاى قى چگونه بکار باید داشت ..... ص : 525
باب دهم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر به
صلاح آوردن آنچه قوىتر است از داروهاى قى ..... ص : 527
باب یازدهم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر
یاد کردن عدد و مزاج داروهاى قى ..... ص : 528
جزو سوم از گفتار نخستین از بخش دوم از کتاب
سوم: اندر پرداختن تن به داروهاى مسهل ..... ص : 530
باب نخستین از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر
یاد کردن اصلهاى کلى اندر بکار داشتن داروهاى مسهل ..... ص : 531
باب دوم از جزو دوم سوم از گفتار نخستین: اندر
آنکه داروى مسهل کرا شاید خورد و کرا نشاید خورد ..... ص : 533
باب سوم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر
آنکه داروى قوى کرا شاید و کرا نشاید ..... ص : 535
باب چهارم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر
تدبیرها که پیش از دارو و پس از دارو بباید کرد ..... ص : 535
باب پنجم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر
آنکه داروى مسهل را چگونه باید خورد ..... ص : 540
باب ششم از جزو دوم سوم از گفتار نخستین: اندر
آنکه قوت دارو خوار نگاه باید داشت ..... ص : 540
باب هفتم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر
آنکه دارو کى باید خورد ..... ص : 541
باب هشتم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر
تدبیر اهل تنعم و کسانى که دارو دشخوار خورند ..... ص : 542
باب نهم از جزو سوم(از گفتار نخستین): اندر
آنکه اسهال را کى باز باید داشت ..... ص : 547
باب دهم از جزو سوم(از گفتار نخستین): اندر
تدارک حالهاى دیگر که بردار و خوار که پدید آید جز از افراط استفراغ ..... ص :
548
باب یازدهم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر
بار داشتن افراط داروها ..... ص : 549
باب دوازهم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر
تدبیر کسى که دارو خورد و کار نکند ..... ص : 550
باب سیزدهم از جزو سوم از گفتار نخستین: آنکه
دارو خلطها که استفراغ کند چگونه به خویشتن کشد و چگونه دفع کند ..... ص : 551
باب چهاردهم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر
شناختن هر یک از داروهاى مسهل که چه فعل کند ..... ص : 554
باب پانزدهم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر
شناختن فرق میان داروى مسهل و داروى ملین ..... ص : 555
باب شانزدهم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر
آنکه داروهاى مسهل را چگونه باید آمیخت ..... ص : 556
باب هفدهم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر
شناختن طبع و خاصیت و منفعت داروهاى معروف که بیش تر بکار دارند ..... ص : 558
باب هژدهم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر
پنیر آب که به تازى ماء الجبن گویند. یاد کرده و شناخت خاصیت و فضیلت و چگونگى
ساختن آن ..... ص : 600
جزو چهارم از گفتار نخستین از بخش دوم از کتاب
سوم: اندر تدبیر فصد و پرداختن تن از فصلههاى خون ..... ص : 606
باب نخستین از جزو چهارم از گفتار نخستین:
اندر فضیلت فصد ..... ص : 606
باب دوم از نوع چهارم از گفتار نخستین: اندر
یاد کردن فضیلت خون و یاد کردن هنگام حاجتمندى به بیرون کردن آن ..... ص : 606
باب سوم از جزو چهارم از گفتار نخستین: اندر
یاد کردن سببهایى که تاخیر فصد واجب کند ..... ص : 609
باب چهارم از نوع چهارم(از گفتار نخستین:)
اندر یاد کردن اصلها که اندر حال فصد نگاه باید داشت ..... ص : 610
باب پنجم از جرو چهارم از گفتار نخستین: اندر
یاد کردن نشانههاى بسیارى خون اندر تن ..... ص : 611
باب ششم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر
یاد کردن نشانه تباهى خون اندر تن ..... ص : 612
باب هفتم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر
شناختن حالهاى خون، پس از آن که بیرون کنند ..... ص : 612
باب هشتم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر
یاد کردن سببهایى که خون را تباه کند ..... ص : 613
باب نهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر
یاد کردن رنگهاى خون هر مزاجى و هر سالى از سالهاى عمر ..... ص : 613
باب دهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر
آنکه رخصت اندر فصد را شاید داد و کرا نشاید ..... ص : 614
باب یازدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین):
اندر یاد کردن سببها که حاجت افتد به فصد کردن و خون بیرون کردن چندان غشى افتد
..... ص : 614
باب دوازدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین):
اندر آنکه، اندر حال فصد، قوت را چگونگى نگاه باد داشت و خون چند بیرون باید کرد
..... ص : 615
باب سیزدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین):
اندر آنکه قوت مردم ضعیف چگونه نگاه باید داشت تا غش نیفتد ..... ص : 616
باب چهارهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین):
اندر یاد کردن سببهایى که از فصد باز دارد ..... ص : 616
باب پانزدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین):
اندر یاد کردن منفعت آنکه خون به دو دفعت یا به سه دفعت بیرون کنند ..... ص : 619
باب شانزدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین):
اندر آنکه خون را که به جانبى میل کند از آن جانب چگونه باز تواند گردانید ..... ص
: 621
باب هفدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین):
اندر تدبیر کسى که رگ زند ..... ص : 623
باب هژدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین):
اندر شناختن آنکه رگ اندر بیمارىها کى باید زد ..... ص : 624
باب نوزدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین):
اندر یاد کردن مضرتها که از بسیارى رگ زدن و خون بیرون کردن تولد کند ..... ص :
625
باب بیستم از نوع چهارم(از گفتار نخستین):
اندر شناختن مضرتهاى بیرون ناکردن خون با حاجتمندى بدان ..... ص : 626
باب بیست و یکم از نوع چهارم(از گفتار
نخستین): اندر شناختن رگها که بهزنند و شریانها که به گشایند و سبل کنند و به
برند و داغ کنند و موضع هر یک(و جایگاه) و منفعت آن ..... ص : 626
باب بیست و دوم از جزو چهارم از گفتار نخستین:
اندر شناختن حالهاى رگها که فصاد را از شناختن آن چاره نیست ..... ص : 636
باب بیست و سوم از نوع چهارم از گفتار نخستین:
اندر شناختن آنکه نیش فصاد چگونه باید و آن را چگونه باید داشت ..... ص : 636
باب بیست و چهارم از نوع چهارم از گفتار
نخستین: اندر آنکه هر رگ چگونه باید زد و شریانها را چگونه باید برید و چگونه داغ
باید کرد ..... ص : 638
باب بیست و پنجم از نوع چهارم(از گفتار
نخستین): اندر تدارک خطاها که اندر فصد افتد ..... ص : 643
باب بیست و ششم از جزو چهارم(از گفتار
نخستین): اندر تعلیم فصد ..... ص : 646
باب بیست هفتم از جزو چهارم(از گفتار نخستین):
اندر فضیلت حجامت ..... ص : 647
باب بیست و هشتم از جزو چهارم(از گفتار
نخستین): اندر یاد کردن مقدار نقصان حجامت از فصد ..... ص : 647
باب بیست و نهم از جزو چهارم(از گفتار
نخستین): اندر آنکه حجامت کى باید کرد ..... ص : 648
باب سىام از جزو چهارم(از گفتار نخستین):
اندر آنکه حجامت کرا باید کرد ..... ص : 649
باب سى و یکم از جزو چهارم(از گفتار نخستین):
اندر یاد کردن منفعت و مضرت و حجامت هر عضوى ..... ص : 649
باب سى و دوم از جزو چهارم(از گفتار نخستین):
اندر شناختن که بهر عضوى را چگونه باید آرد ..... ص : 651
باب سى و سوم از جزو چهارم(از گفتار نخستین):
اندر تدبیر کسى که حجامت کند(خواهد کرد) ..... ص : 652
باب سى و چهارم از جزو چهارم(از گفتار
نخستین): اندر آنکه شیشه بر نهادن(بادکش کردن)، و ناآزدن از بهر چه کار است. .....
ص : 653
باب سى و پنجم از جزو چهارم(از گفتار نخستین):
اندر فراز گذاشتن زرورا(زلو) به عضوى ..... ص : 654
جزو پنجم از گفتار نخستین: اندر تدبیر
استفراغهاى جزوى ..... ص : 655
باب نخستین از جزو پنجم از گفتار نخستین: اندر
تدبیر ادرار بول و یاد کردن داروهایى که اندرین باب بکار آید ..... ص : 655
باب دوم(از جزو دوم از گفتار نخستین): اندر
تدبیر ادرار عرق، یعنى تدبیر خوى آوردن ..... ص : 659
باب سوم(از جزو پنجم از گفتار نخستین): اندر
تدبیر باز داشتن عرق ..... ص : 661
باب چهارم(از جزو پنجم از گفتار نخستین): اندر
تدبیر آوردن مخاط ..... ص : 662
باب پنجم(از جزو پنجم از گفتار نخستین): اندر
تدبیر آوردن لعاب ..... ص : 662
باب ششم(از جزو پنجم از گفتار نخستین): اندر
تدبیرهاى شیافهایى که رودهها را پاک کند ..... ص : 663
باب هفتم(از جزو پنجم از گفتار نخستین): اندر
تدبیر حقنه ..... ص : 664
باب هشتم(از جزو پنجم از گفتار نخستین): اندر
صفت محقنه ..... ص : 666
باب نهم(از جزو پنجم از گفتار نخستین): اندر
تدبیر استفراغ به طلى ..... ص : 667
باب دهم از جزو پنجم از گفتار نخستین: اندر
تدبیر جماع و احوال آن ..... ص : 667
گفتار دوم اندر تدبیر مزاجهاى بد که آن را
سوء المزاج گویند و شناختن حاجتمندى ..... ص : 670
باب نخستین(از گفتار دوم): اندر شناختن آنکه
سوء المزاج چیست و شناختن فرق میان سوء المزاج راست و سوء المزاج مختلف ..... ص :
670
باب دوم از بخش دوم از از گفتار دوم اندر
شناختن که بدترین سوء المزاج کدام است ..... ص : 671
باب سوم از گفتار دوم اندر آن که از هر سوء
المزاجى چه تولد کند؟ ..... ص : 671
باب چهارم(از گفتار دوم) اندر آن که اندر هر
مزاجى تدبیر نگاه داشتن تندرستى چگونه باید کرد؟ ..... ص : 672
گفتار سوم: اندر تدبیر اعراض نفسانى ..... ص :
677
باب نخستین از گفتار سوم: اندر آنکه اعراض
نفسانى چیست و از کجا پدید آید ..... ص : 677
باب دوم از گفتار سوم: اندر یاد کردن قوت(اثر)
اعراض نفسانى اندر تن مردم ..... ص : 677
باب سوم از گفتار سوم: اندر یاد کرده منفعت و
مضرت اعراض نفسانى بر طریق جمله ..... ص : 678
باب چهارم از گفتار سوم: اندر یاد کردن منفعت
و مضرت اعراض نفسانى بر طریق تفصیل ..... ص : 679
باب پنجم از گفتار سوم: اندر تدبیر حاصل کردن
منفعت آنچه نافع است و دفع مضرت آنچه مضر است از اعراض نفسانى و طبیبان این را طب
روحانى گویند ..... ص : 680
باب ششم از گفتار سوم: اندر(شناختن) آنکه
همچنان که اعراض نفسانى اندر تن(مردم) اثر کند مزاج اندر نفس اثر کند ..... ص :
682
گفتار چهارم اندر شناختن حالها که اندر تن
مردم پدید آید و پدید آمدن آن نشان بیماریها باشد که خواهد بودن ..... ص : 682
باب نخستین از گفتار چهارم: اندر شناختن
حالهایى که اندر سر و روى پدید آید ..... ص : 682
باب دوم از گفتار چهارم: اندر حالهایى که در
همه تن پدید آید ..... ص : 683
باب سوم از چهارم: اندر حالهایى که در دل و
جگر پدید آید ..... ص : 685
باب چهارم از گفتار چهارم: اندر حالهایى که
اندر أسافل پدید آید ..... ص : 685
گفتار پنجم: اندر تدبیر پروردن طفلان ..... ص
: 686
باب نخستین از گفتار پنجم: اندر تدبیر بریدن
ناف و شستن و مالیدن و خوابانیدن بچه ..... ص : 686
باب دوم از گفتار پنجم: اندر تدبیر شیر دادن
..... ص : 687
باب سوم از گفتار پنجم: اندر اختیار دایه
..... ص : 687
باب چهارم از گفتار پنجم: اندر تدبیر نیکى و
بدى و اندکى و بسیارى شیر و تدبیر دایه ..... ص : 688
باب پنجم از گفتار پنجم: اندر تدبیر بچه از
شیر باز کردن ..... ص : 689
باب ششم از گفتار پنجم: اندر علاج دندان بر
آمدن و تدبیر آن ..... ص : 689
باب هفتم از گفتار پنجم: اندر علاج بیمارهایى
که بچگان را افتد ..... ص : 689
باب هشتم از گفتار پنجم: اندر تدبیر بچه پس از
شیرخوارگى ..... ص : 694
گفتار ششم: اندر تدبیر پیران ..... ص : 695
باب نخستین از گفتار ششم: اندر شناختن مزاج
پیرى و تدبیر ..... ص : 695
باب دوم از گفتار ششم: اندر تدبیر غذاهاى
پیران و نرم داشتن طبع ایشان ..... ص : 696
باب سوم از گفتار ششم: اندر تدبیر شراب پیران
..... ص : 697
باب چهارم از گفتار ششم: اندر تدبیر سده که
پیران را افتد ..... ص : 697
باب پنجم از گفتار ششم: اندر تدبیر خویشتن
شستن پیران و بوى تن خوش کردن ..... ص : 697
گفتار هفتم: اندر تدبیر مسافران ..... ص : 698
باب نخستین از گفتار هفتم: اندر تدبیر سفر بر
طریق جمله ..... ص : 698
باب دوم از گفتار هفتم: اندر تدبیر مسافرى که
اندر گرما سفر کند ..... ص : 698
باب سوم(از گفتار هفتم:) اندر تدبیر مسافرى که
اندر سرما سفر کند(و تدبیر نگاه داشتن دست و پاى از سرما و تدبیر سرمازده) ..... ص
: 699
باب چهارم(از گفتار هفتم:) اندر تدبیر نگاه
داشتن رنگ روى ..... ص : 700
باب پنجم(از گفتار هفتم:) اندر تدبیر باز
داشتن مضرتهاى آبهاى غریب ..... ص : 700
باب ششم(از گفتار هفتم:) اندر تدبیر پیاده
رفتن و مانده شدن مسافران ..... ص : 701
باب هفتم(از گفتار هفتم:) اندر تدبیر مسافران
دریا ..... ص : 701
کتاب چهارم
گفتار نخستین اندر شناختن و بیرون آوردن که هر
بیمارى کدام بیمارى است و این گفتار سه باب است ..... ص : 705
باب نخستین اندر آن که بر طبیب واجب است که
بشناسد که هر بیمارى کدام بیمارى است و یاد کردن طریق آن ..... ص : 705
باب دوم اندر شناختن جنس و نوع و فصل خاصه
..... ص : 706
باب سوم اندر آنکه طبیب جنس و نوع و فصل و
خاصه و عرض بیمارى چگونه باز جوید و بر حقیقت بیمارى چگونه واقف گردد. ..... ص :
706
گفتار دوم اندر شناختن نضج ..... ص : 708
باب نخستین اندر یاد کردن که نضج چیست و چگونه
است ..... ص : 708
باب دوم اندر یاد کردن حالهاى نضج و منفعت آن
..... ص : 708
باب سوم اندر آن که طبیب را همیشه اثر نضج
همىباید جست و آنجا که اثر نیابد اعتماد بر قوت باید کرد ..... ص : 709
باب چهارم اندر آن که اثر نضج چگونه و از کجا
باید جست ..... ص : 710
باب پنجم اندر فرق میان نضج ناقص و نضج تمام
..... ص : 711
گفتار سوم اندر شناختن بحران و این گفتار ده
باب است ..... ص : 712
باب نخستین اندر آن که بحران چیست و چند نوع
است ..... ص : 712
باب دوم اندر شناختن وقت بحران و نیکى و بدى
آن اندر باب نهم از گفتار نخستین از کتاب دوم یاد کرده آمده است ..... ص : 715
باب سوم اندر شناختن روزهاى بحران ..... ص :
716
باب چهارم اندر شناختن روزهاى خبردهنده از روز
بحران ..... ص : 723
باب پنجم اندر شناختن دورههاى بحران ..... ص
: 724
باب ششم اندر شناختن بحرانها که از وقت خویش
بگردد ..... ص : 729
باب هفتم از گفتار سوم اندر آن که بحران هر
بیمارى کى و چگونه باشد ..... ص : 730
باب هشتم از گفتار سوم اندر شناختن روزهاى
بحرانها که مشکل گردد ..... ص : 731
باب نهم اندر نشانههاى علامتهاى بحران بر
طریق کلى نشانههاى بحران ..... ص : 733
باب دهم اندر شناختن نشانههاى بحران بر طریق
جزوى ..... ص : 737
گفتار چهارم اندر تقدمة المعرفه یعنى شناختن
که حال بیمار چون خواهد شد(بهبودى یا سخت بیمارى) و این گفتار هفت باب است ..... ص
: 746
باب نخستین اندر یاد کردن نشانهها(ى) سلامت و
خلاص یافتن بیمار از بیمارى ..... ص : 746
باب دوم اندر شناختن حالهاى بد که بر بیمار
پدید آید ..... ص : 751
باب سوم اندر آن که نشانهها کدام قوىتر باشد
و اعتماد بر کدام بیشتر باید کرد ..... ص : 780
باب چهارم اندر نشانههاى بیمارىهاى دراز
بیمارىهاى دراز دوازده است ..... ص : 780
باب پنجم در شناختن نشانهها که بر مردم
تندرست پدید آید و نشانى دهد که بیمارى کى خواهد بود ..... ص : 781
باب ششم اندر شناختن اسباب سببهاى مرگ .....
ص : 782
باب هفتم اندر شناختن سبب وقت مرگ اندر
نوبتهاى تب هر بیمارى که در ابتداى نوبت تب یا در وقت زیادت شدن تب میرد ..... ص
: 783
کتاب پنجم
گفتار نخستین اندر آن که تب چیست و چند نوع
است و چگونه پدید آید ..... ص : 789
باب نخستین اندر آن که تب چیست ..... ص : 789
باب دوم از گفتار نخستین اندر آن که تبها چند
جنس است ..... ص : 790
باب سوم از گفتار نخستین اندر آنکه تب چگونه
گیرد و چگونه گسارد ..... ص : 793
باب چهارم از گفتار نخستین اندر آن که تب در
کدام مزاج زودتر و بیشتر تولد کند ..... ص : 795
گفتار دوم اندر شناختن حمى یوم و احوال و
اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 796
باب نخستین از گفتار دوم اندر احوال حمى یوم
..... ص : 796
باب دوم از گفتار دوم در اسباب حمى یوم .....
ص : 797
باب سوم از گفتار دوم اندر علامتهاى حمى یوم
..... ص : 797
باب چهارم از گفتار دوم اندر سببهایى که تب
یک روزه بدان سبب بگردد و تبى دیگر شود ..... ص : 799
باب پنجم از گفتار دوم در شناختن علامتها که
بدان بتوان دانست که تب یک روزه از تب یک روزه کى بگردد و تبى دیگر شود ..... ص :
799
باب ششم از گفتار دوم در علاج حمى یوم بر طریق
کلى ..... ص : 800
باب هفتم از گفتار دوم اندر آن که حمى یوم چند
نوع است حمى یوم سوم سه نوع است ..... ص : 801
باب هشتم از گفتار دوم در حمى یوم که از غم و
هم و اندیشه تولد کند ..... ص : 801
باب نهم از گفتار دوم در حمى یوم که از خشم
تولد کند از بهر آنکه خشم حرارت غریزى را بجنباند و بر فروزد و بدان سبب دل گرم
شود و حرارت اندر روح افتد و حمى یوم تولد کند. ..... ص : 804
باب دهم از گفتار دوم در حمى یوم که از
بىخوابى تولد کند ..... ص : 804
باب یازدهم از گفتار دوم در حمى یوم که از
بسیارى خواب و آسایش تولد کند ..... ص : 805
باب دوازدهم از گفتار دوم در حمى یوم که از
شادى تولد کند همچنان که از خشم به افراط حمى یوم تولد کند از شادى به افراط نیز
همى تولد کند. ..... ص : 806
باب سیزدهم در حمى یوم که از ترس تولد کند
همچنان که از غم حمى یوم تولد کند از ترس نیز بدان طریق حمى یوم تولد کند ..... ص
: 806
باب چهاردهم از گفتار دوم در حمى یوم که از
رنج تولد کند از گفتار(هرگاه) که رنجى به مردم رسد حرارت غریزى برافروزد و روح را
گرم کند و از گرم شدن روح حمى یوم تولد کند ..... ص : 806
باب پانزدهم از گفتار دوم اندر حمى یوم که از
استفراغ تولد کند بسیار باشد که از پس آن که داروها کار کرد حمى یوم تولد کند
..... ص : 807
باب شانزدهم از گفتار دوم در حمى یوم که از
درد تولد کند ..... ص : 808
باب هفدهم از گفتار دوم در حمى یوم که از آماس
تولد کند ..... ص : 808
باب هجدهم از گفتار دوم در حمى یوم که از غشى
تولد کند ..... ص : 810
باب نوزدهم از گفتار دوم در حمى یوم که از
گرسنگى تولد کند ..... ص : 810
باب بیستم از گفتار دوم از حمى یوم که از
تشنگى تولد کند ..... ص : 811
باب بیست و یکم از گفتار دوم در حمى یوم که از
سده تولد کند ..... ص : 811
باب بیست و دوم از گفتار دوم در حمى یوم که
سبب آن درشت و کثیف گشتن بشره و بسته شدن مسام باشد از سرمازدگى علامتهاى این تب
از پنج چیز توان دانست ..... ص : 814
باب بیست و سوم از گفتار دوم در حمى یوم که
سبب آن غسل کردن به آبهاى قابض باشد ..... ص : 815
باب بیست و چهارم از گفتار دوم اندر حمى یوم
که سبب آن حرارت گرمابه یا حرارت آفتاب باشد ..... ص : 816
باب بیست و پنجم از گفتار دوم در حمى یوم که
سبب آن خوردن طعامها و داروهاى گرم باشد ..... ص : 818
باب بیست و ششم از گفتار دوم در حمى یوم که از
شراب تولد کند ..... ص : 818
باب بیست و هفتم از گفتار دوم اندر حمى یوم که
از بسیارى طعام خوردن و ناگواریدن آن تولد کند ..... ص : 819
گفتار سوم اندر تبهاى عفونى ..... ص : 822
جزو نخستین اندر شناختن عفونت و علامات و علاج
آن و شناختن سبب اختلاف نوبتها ..... ص : 822
باب نخستین از گفتار سوم اندر شناختن اسباب
عفونت ..... ص : 822
باب دوم از گفتار سوم اندر شناختن سبب
اختلافهاى عفونتها در صعبى و آهستگى و درازى و کوتاهى باشد ..... ص : 823
باب سوم از جزو نخستین از گفتار سوم اندر آن
که مادهى صفرا و سودا ..... ص : 826
باب چهارم از جزو نخستین از گفتار سوم اندر
شناختن علامتهاى کلى ..... ص : 827
باب پنجم از جزو نخستین از گفتار سوم در شناختن
سبب سرما که بیمار به وقت قشعریره و نافذ یابد ..... ص : 829
جزو دوم از گفتار سوم در شناختن تدبیرهاى کلى
در علاج تبهاى عفونى از تدبیر استفراغ و تدبیر طعام و شراب و تدبیر گرمابه و خواب
..... ص : 831
باب نخستین در شناختن اصلها و قانونها که در
علاج این تبها نگاه باید داشت طبیب را ..... ص : 831
باب دوم از جزو دوم از گفتار سوم اندر تدبیر
آب سرد خداوند تب گرم را از آب سرد باز نشاید داشت ..... ص : 833
باب سوم از جزو دوم از گفتار سوم در تدبیر
سکنگبین و ماء العسل و غیر آن ..... ص : 834
باب چهارم از جزو دوم از گفتار سوم اندر تدبیر
کشکاب ..... ص : 837
باب پنجم از جزو دوم از گفتار سوم در تدبیر
غذا و نگاه داشتن قوت ..... ص : 841
باب ششم از جزو دوم از گفتار سوم اندر تدبیر
خمر ..... ص : 849
باب هفتم از جزو دوم از گفتار سوم اندر تدبیر
خواب ..... ص : 850
باب هشتم از جزو دوم از گفتار سوم اندر تدبیر
استفراغ هرگاه که طبیب خواهد که در تبهاى عفونى استفراغى فرماید نخست با یازده
چیز نگاه باید داشت ..... ص : 851
باب نهم از جزو دوم از گفتار سوم اندر تدبیر
ضماد هرگاه که حاجت افتد که ضمادى سرد بر جگر نهند با خرقهاى به گلاب سرد کرده
برنهند جز وقتى که معده از طعام خالى باشد نشاید گذاشت ..... ص : 858
باب دهم از جزو دوم از گفتار سوم اندر تدبیر
گرمابه سببها که از گرمابه بازدارد ..... ص : 858
جزو سوم از گفتار سوم اندر شناختن انواع
تبهاى عفونى و علاج هریک به شرح و تفصیل ..... ص : 859
باب نخستین در شناختن انواع تبهاى صفرایى
..... ص : 859
باب دوم از جزو سوم از گفتار سوم در شناختن
تبها و علاج غب خالصه ..... ص : 860
باب سوم از جزو سوم از گفتار سوم در شناختن
علامتها و علاج غب غیر خالصه ..... ص : 868
باب چهارم از جزو سوم از گفتار سوم اندر
شناختن تب محرقه و علامت و علاج آن تب ..... ص : 874
باب پنجم از جزو سوم از گفتار سوم در شناختن
تب مطبقه و علامات و علاج آن ..... ص : 882
باب ششم از جزو سوم از گفتار سوم اندر شناختن
شطر الغب و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 890
باب هفتم از جزو سوم از گفتار سوم در شناختن
تبهاى بلغمى نایبه و سبب و علامات و علاج آن ..... ص : 894
باب هشتم از جزو سوم از گفتار سوم اندر یاد
کردن تبهاى بلغمى لازم و این را به تازى الحمیات السقه گویند ..... ص : 906
باب نهم از جزو سوم از گفتار سوم اندر یاد
کردن تبهایى که زندرون سرد باشد و بیرون گرم و تبها که زندرون گرم باشد و بیرون
سرد. ..... ص : 908
باب دهم از جزو سوم از گفتار سوم اندر شناختن
تب ربع و انواع و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 911
باب یازدهم از جزو سوم از گفتار سوم اندر
تبهاى خمس و سدس و غیر آن ..... ص : 919
باب دوازدهم از جزو سوم از گفتار سوم در یاد
کردن تبهاى مرکب و علاج آن ..... ص : 920
گفتار چهارم اندر شناختن تبهاى دق و دق وبایى
و علامت و علاج آن ..... ص : 922
باب نخستین اندر شناختن تب دق بباید دانست که
در تن مردم سه نوع رطوبت طبیعى ..... ص : 922
باب دوم از گفتار چهارم در شناختن دق پیرانه
که آن را دق شیخوخه گویند و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 933
باب سوم از گفتار چهارم در شناختن تبها که بر
طبع آماسها پدید آید ..... ص : 935
باب چهارم از گفتار چهارم در شناختن تبهاى
وبایى و علامت و علاج آن ..... ص : 937
گفتار پنجم اندر شناختن اسباب آبله(آبله
مرغان) و حصبه(سرخک) و احوال و علامات و اسباب و علاج آن و این گفتار سیزده باب
است ..... ص : 941
باب نخستین در شناختن اسباب و احوال آبله و
حصبه ..... ص : 941
باب دوم از گفتار پنجم در شناختن تبها و
مزاجها که مستعد آبله و حصبه باشد و شناختن فضلههایى که در وى پدید آید ..... ص
: 944
باب سوم از گفتار پنجم در شناختن علامتهاى
آبله و حصبه ..... ص : 944
باب چهارم از گفتار پنجم در شناختن سلامت و
نشانههاى خطرناکى و نشانههاى سلامت و خطرناکى از شش چیز جویند ..... ص : 945
باب پنجم از گفتار پنجم در آن که چگونه احتیاط
کنند تا آبله برنیاید و اگر برآید کمتر برآید ..... ص : 947
باب ششم از گفتار پنجم اندر یارى دادن طبیعت
را تا آبله و حصبه او زود بیرون آرد و به ظاهر دفع کند ..... ص : 951
باب هفتم از گفتار پنجم اندر باز داشتن آبله از
اندامهاى عظیم چون چشم و بینى و حلق و مانند آن ..... ص : 953
باب هشتم از گفتار پنجم در تدبیر پزانیدن آبله
..... ص : 955
باب دهم از گفتار پنجم اندر تدبیر خشکریشهى
آبله تا زود بیفتد و پوست پاک شود ..... ص : 957
باب یازدهم از گفتار پنجم اندر تدبیر طعام و شراب
خداوند آبله و حصبه ..... ص : 957
باب دوازدهم از گفتار پنجم اندر تدبیر طبع
خداوند آبله و حصبه و نرم کردن و باز گرفتن آن ..... ص : 958
باب سیزدهم از گفتار پنجم اندر تدبیر زایل
کردن نشان آبله ..... ص : 960
گفتار ششم اندر شناختن نکس و احوال آن و تدبیر
نگاه داشتن ناقه از نکس و تدبیر طعام و شراب ایشان ..... ص : 962
باب نخستین در شناختن نکس و احوال آن ..... ص
: 962
باب دوم از گفتار ششم اندر شناختن نشانههاى
نکس ..... ص : 962
باب سوم از گفتار ششم اندر شناختن احوال ناقه
..... ص : 963
باب چهارم از گفتار ششم اندر نگاه داشتن ناقه
تا نکس نیفتد ..... ص : 964
باب پنجم از گفتار ششم اندر تدبیر طعام و شراب
ناقه ..... ص : 966
کتاب ششم
گفتار نخستین اندر علاج بیمارىهاى سر و
بیمارىهاى سر پنج گونه است: ..... ص : 40
جزو نخستین اندر بیماریها که سبب آن آماس و
تفرق الاتصال گوهر دماغ باشد یا آماس و تفرق الاتصال غشاء دماغ ..... ص : 40
باب نخستین از جزو نخستین اندر قرانیطس و
اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 40
باب دوم اندر فلغمونى و اسباب و علامات و علاج
آن: ..... ص : 51
باب سوم اندر صبارا و دیوانگى و آشفتگى و
اسباب و علامات و علاج آن: ..... ص : 52
باب چهارم اندر قوبا و جمره که بر گوهر دماغ
افتد و علاج آن: ..... ص : 53
باب پنجم اندر لیثرغث و علامات و علاج آن:
..... ص : 54
باب ششم اندر سبات سهرى و سهر سباتى و اسباب و
علامات و علاج آن: ..... ص : 57
باب هفتم اندر اخذه و علاج آن: ..... ص : 59
جزو دوم اندر بیمارىهایى که سبب آن گرد آمدن
خلطى باشد در دماغ و این جزو هفت باب است: ..... ص : 60
باب نخستین اندر مالیخولیا و اسباب و علامات و
علاج آن ..... ص : 60
دوم از جزو دوم از گفتار نخستین: در انواع
دیوانگىها: ..... ص : 79
سوم از جزو دوم از گفتار نخستین اندر عشق
..... ص : 84
چهارم از جزو دوم از گفتار نخستین اندر غفلت و
ابهلى و فراموشکارى و هزیان و اختلاط ذهن و فساد تحلیل ..... ص : 85
پنجم از جزو دوم از گفتار نخستین در بسیار
خواب ناطبیعى ..... ص : 91
ششم از جزو دوم از گفتار نخستین اندر بیدارى و
بىخوابى ..... ص : 98
هفتم از جزو دوم از گفتار نخستین اندر آب
زندرون کاسهى سر گرد آید و تشنگى کودکان ..... ص : 100
جزو سوم از گفتار نخستین در بیمارىهایى که
سبب آن گرد آمدن خلطى بلغمى فزونى غلیظ باشد در گذرها و تجویفهاى دماغ. ..... ص :
101
باب نخستین اندر دوار و سدر ..... ص : 101
دوم از جزو سوم از گفتار نخستین اندر کابوس و
علاج آن ..... ص : 105
سوم از جزو سوم از گفتار نخستین اندر صرع و
علاج آن ..... ص : 106
چهارم از جزو سوم از گفتار نخستین اندر سکته
..... ص : 119
جزو چهارم از گفتار نخستین اندر بیمارىهایى
که سبب آن گرد آمدن رطوبتى فزونى باشد اندر عصبها که آلت حس و حرکت است ..... ص :
126
باب نخستین اندر اختلاج. ..... ص : 126
دوم اندر لقوه و شناختن سبب و علاج آن: .....
ص : 127
سوم از جزو چهارم از گفتار نخستین اندر خدر
شدن اندامها ..... ص : 133
چهارم از جزو چهارم از گفتار نخستین اندر رعشه
..... ص : 135
پنجم اندر فالج و سبب و علامت و علاج آن .....
ص : 137
ششم از جزو چهارم اندر تشنج و سبب و علامت و
علاج آن ..... ص : 148
هفتم اندر کزاز و سبب و علامت و علاج آن .....
ص : 154
هشتم اندر حالى که بر مردم پدید آید و طبیبان
آن را به تازیه اللوى گویند و فیجیدج نیز گویند ..... ص : 158
جزو پنجم اندر انواع صداع و اسباب و علامات و
علاج آن ..... ص : 159
باب نخستین اندر صداع گرم که بى ماده باشد
..... ص : 159
دوم از جزو پنجم اندر صداعى گرم صفرایى .....
ص : 160
سوم از جزو پنجم اندر صداع گرم خونى ..... ص :
164
چهارم از جزو پنجم اندر صداع سرد که بىماده
باشد ..... ص : 165
پنجم از جزو پنجم اندر صداع سرد بلغمى ..... ص
: 166
ششم اندر صداع سودایى ..... ص : 170
هفتم از جزو پنجم اندر صداع که از بادهاى غلیظ
تولد کند ..... ص : 171
هشتم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع
که از خشکى خیزد ..... ص : 173
نهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع که
از ضعیفى فم معده خیزد ..... ص : 173
دهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع که
از قوت حس دماغ خیزد ..... ص : 174
یازدهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع
که از پس خواب پدید آید ..... ص : 174
دوازدهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر
صداع که از پس جماع پدید آید ..... ص : 174
سیزدهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع
که از بوىها و بخارها تولد کند که از بیرون به دماغ رسد ..... ص : 175
چهاردهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر
صداع که از بادها تولد کند که از بیرون به مردم رسد ..... ص : 176
پانزدهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر
صداع که از زخم و جراحت سر تولد کند ..... ص : 176
شانزده از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع
که از تولد کرم خیزد ..... ص : 179
هفدهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع
خمارى ..... ص : 179
هژدهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع
ضربانى ..... ص : 181
نوزدهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع
مزمن لازم ..... ص : 182
بیستم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع
که از اعراض تب باشد ..... ص : 182
بیست و یکم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر
شقیقه ..... ص : 183
گفتار دوم اندر شناختن حالها و بیمارىهاى
چشم و اسباب و علامات و علاج آن و این گفتار هفت جزو است ..... ص : 184
جزو نخستین اندر شناختن مزاج چشم آنچه در
انواع علاج آن بکار آید بر طریق کلى ..... ص : 184
باب نخستین اندر شناختن مزاج چشم و حالها که
بدان تعلق دارد ..... ص : 184
دوم اندر شناختن اصول و علاج بیمارىهاى چشم
..... ص : 185
سوم از جزو نخستین از گفتار دوم اندر شناختن
اسباب بیمارىهاى چشم که با ماده باشد ..... ص : 188
چهارم از گفتار نخستین از جزو دوم اندر شناختن
داروهاى چشم و فعل و قوت هر یک ..... ص : 188
حرف الف ..... ص : 191
انزروت ..... ص : 191
اثمد ..... ص : 191
اسفیداج ..... ص : 191
اقاقیا ..... ص : 191
اشق ..... ص : 191
اشنه ..... ص : 191
آبنوس ..... ص : 191
آس ..... ص : 192
آبار ..... ص : 192
اکلیل الملک ..... ص : 192
اسارون ..... ص : 192
حرف الباء ..... ص : 192
بسد ..... ص : 192
بعر الضب ..... ص : 192
بارزد ..... ص : 192
بلسان ..... ص : 193
بصل ..... ص : 193
بورق ..... ص : 193
الباقلا ..... ص : 193
البیض ..... ص : 193
بذرالخس ..... ص : 193
بنج ..... ص : 193
بادروج ..... ص : 194
حرف التاء ..... ص : 194
توتیا ..... ص : 194
توبال آهن ..... ص : 194
توبال مس ..... ص : 194
توبال ..... ص : 194
حرف الجیم ..... ص : 194
جوزبوا ..... ص : 194
جلنا ..... ص : 194
جعده ..... ص : 194
جندبیدستر ..... ص : 194
جاوشیر ..... ص : 195
حرف الحاء ..... ص : 195
حضض ..... ص : 195
حرف ..... ص : 195
حلتیت ..... ص : 195
حلبه ..... ص : 195
حنظل ..... ص : 195
حرف الخاء ..... ص : 195
خربق ..... ص : 195
خطاطیف ..... ص : 195
خرء الفأر ..... ص : 196
خذف ..... ص : 196
خلاف ..... ص : 196
حرف الدال ..... ص : 196
دارچینى ..... ص : 196
دارپلپل ..... ص : 196
دبق ..... ص : 196
دخان القوادر ..... ص : 196
دمالاخوین ..... ص : 196
دم الحمام ..... ص : 197
دم الخفاش ..... ص : 197
حرف الذال ..... ص : 197
ذرق الخطاطیف ..... ص : 197
حرف الراء ..... ص : 197
رازیانج ..... ص : 197
رماد القصب ..... ص : 197
حرف الزاى ..... ص : 197
زنجبیل ..... ص : 197
زعفران ..... ص : 197
زنجفر ..... ص : 197
زرنیخ ..... ص : 197
زنجار ..... ص : 198
زاج سوخته ..... ص : 198
زبد البحر ..... ص : 198
حرف السین ..... ص : 198
سلیخه ..... ص : 198
سنبل ..... ص : 198
ساذج هندى ..... ص : 198
سذاب ..... ص : 198
سکبینج ..... ص : 198
سلخ الفعى ..... ص : 199
سرطان بحرى ..... ص : 199
سوار النبد ..... ص : 199
سعد ..... ص : 199
سکنگسبویه ..... ص : 199
سعر العشر ..... ص : 199
حرف الشین ..... ص : 199
شحم الافعى ..... ص : 199
شقایق النعمان ..... ص : 199
شب یمانى ..... ص : 199
شادنج ..... ص : 199
شراب انگورى کهن ..... ص : 200
شمع ..... ص : 200
حرف الصاد ..... ص : 200
صبر ..... ص : 200
صمغ عرابى ..... ص : 200
صمغ البطم ..... ص : 200
صدف ..... ص : 200
حرف الطاء ..... ص : 200
طین رومى ..... ص : 200
طین ارمنى ..... ص : 200
حرف العین ..... ص : 200
عفص ..... ص : 200
عکر الزیت ..... ص : 201
عسل ..... ص : 201
عاقرقرحا ..... ص : 201
عدس ..... ص : 201
عقیق ..... ص : 201
عروق ..... ص : 201
حرف الغین ..... ص : 201
غبار الرحى ..... ص : 201
حرف الفاء ..... ص : 201
فرفیون ..... ص : 201
فلفل اسود ..... ص : 201
فوفل ..... ص : 201
فلفل ابیض ..... ص : 202
حرف القاف ..... ص : 202
قشر البیض ..... ص : 202
قرنفل ..... ص : 202
قلمیا ..... ص : 202
قرن محرق ..... ص : 202
قانصه الحبارى ..... ص : 202
قشر الرمان الحامض ..... ص : 202
پوست انار ترش ..... ص : 202
قلقطار ..... ص : 202
قلقند ..... ص : 202
قلقدیس ..... ص : 203
حرف الکاف ..... ص : 203
کندر ..... ص : 203
کمون ..... ص : 203
کتیرا ..... ص : 203
کافور ..... ص : 203
حرف اللام ..... ص : 203
لفاح ..... ص : 203
لبن ..... ص : 203
لؤلؤ ..... ص : 203
لاژورد ..... ص : 203
لادن ..... ص : 204
لبلج ..... ص : 204
حرف المیم ..... ص : 204
مامیران ..... ص : 204
مارقشیشا ..... ص : 204
ملح ..... ص : 204
مسن ..... ص : 204
مرزنگوش ..... ص : 204
مامیثا ..... ص : 204
مر ..... ص : 205
میویزج ..... ص : 205
مراره ..... ص : 205
حرف النون ..... ص : 205
نانخواه ..... ص : 205
نشاستج ..... ص : 205
نحاس سوخته ..... ص : 205
نوشادر ..... ص : 205
نطرون ..... ص : 205
حرف الهاء ..... ص : 205
هندبا ..... ص : 206
هلیلج ..... ص : 206
حرف الواو ..... ص : 206
وج ..... ص : 206
ورد ..... ص : 206
ودع ..... ص : 206
پنجم از جزو نخستین از گفتار دوم در شناختن که
داروهاى چشم چگونه مدبر باید کرد و چگونه باید ساخت ..... ص : 206
ششم از جزو نخستین از گفتار دوم اندر آن که
چشم بیمار چگونه باید گشاد و دارو چگونه باید کشید ..... ص : 209
هفتم از نخستین از گفتار دوم اندر تدبیر نگاه
داشتن چشم تا درست باشد و دردمند نشود ..... ص : 210
جزو دوم از گفتار دوم در شناختن بیمارىهایى
که بر پلک چشم افتد و پلک چشم را به تازى جفن گویند و این جزو بیست و نه باب است
..... ص : 211
نخستین اندر برد و اسبابا و علاج آن ..... ص :
211
دوم اندر تحجر و اسباب و علاج آن ..... ص :
212
سوم از جزو دوم از گفتار دوم اندر علت التصاق
و اسباب و علاج آن ..... ص : 213
چهارم از جزو دوم از گفتار دوم اندر شتره و
اسباب و علاج آن ..... ص : 214
پنجم از جزو دوم از گفتار دوم اندر شعیره و
علاج آن ..... ص : 215
ششم از جزو دوم از گفتار دوم اندر شعر زاید و سبب
آن و علاج آن ..... ص : 216
هفتم از جزو دوم از گفتار دوم اندر انقلاب شعر
..... ص : 219
هشتم از جزو دوم از گفتار دوم اندر وردینج
..... ص : 220
نهم از جزو دوم از گفتار دوم اندر سلاق .....
ص : 222
دهم اندر شرناق ..... ص : 223
یازدهم اندر جرب ..... ص : 224
دوازدهم از جزو دوم از گفتار دوم اندر خارش
زندرون پلک و گوشههاى چشم ..... ص : 228
سیزدهم اندر سخت شدن پلک و این را جساء
الاجفان گویند ..... ص : 229
چهاردهم از جزو دوم از گفتار دوم اندر ستبرى
پلک ..... ص : 229
پانزدهم اندر کدکد ..... ص : 229
شانزدهم اندر توثه ..... ص : 230
هفدهم اندر کمنه ..... ص : 230
هجدهم اندر سولول که اندر پلک چشم پدید آید
..... ص : 231
نوزدهم از جزو دوم از گفتار دوم اندر شرى که
بر پلک پدید آید ..... ص : 231
بیستم از جزو دوم از گفتار دوم اندر نمله که
بر پلک پدید آید ..... ص : 232
بیست و یکم از جزو دوم از گفتار دوم اندر سعفه
که بر پلک پدید آید ..... ص : 232
بیست و دوم از جرو دوم از گفتار دوم اندر
انتفاخ پلک ..... ص : 232
بیست و سوم از جزو دوم از گفتار دوم اندر سلعه
که در پلک چشم افتد ..... ص : 233
بیست و چهارم از جزو دوم از گفتار دوم اندر تأکل
و جراحت و ریش که بر پس پلک افتد ..... ص : 233
بیست و پنجم از جزو دوم از گفتار دوم اندر
استرخاء پلک ..... ص : 234
بیست و ششم از جزو دوم از گفتار دوم در کبودى
و سبزى پلک به سبب زخمى که بر وى آید ..... ص : 235
بست و هفتم از جزو دوم از گفتار دوم اندر شپش که
در میان مژگان پدید آید ..... ص : 235
بیست و هشتم از جزو دوم از گفتار دوم اندر
ریزیدن مژگان ..... ص : 236
بیست و نهم از جزء دوم از گفتار دوم اندر سپید
شدن مژگان و ریزیدن موى ابرو ..... ص : 238
جزو سوم از گفتار دوم در بیمارىهایى که در
گوشهى چشم افتد ..... ص : 238
نخستین اندر غرب و علاج آن ..... ص : 238
دوم از جزو سوم از گفتار دوم اندر غده که در
گوشهى چشم افتد ..... ص : 242
سوم از جزو سوم از گفتار دوم اندر سیلان .....
ص : 242
جزو چهارم از گفتار دوم اندر بیمارىهایى که
در طبقهى ملتحمه افتد ..... ص : 243
نخستین اندر انواع رمد ..... ص : 243
دوم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر طرفه و
علاج آن طرفه ..... ص : 251
سوم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر علاج چشم
که چیزى اندر وى افتاده باشد و دود و گرد از چشم زایل کند ..... ص : 253
چهارم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر ظفره و
علاج آن ..... ص : 253
پنجم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر انتفاخ
ملتحمه ..... ص : 256
ششم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر صلب شدن
ملحتمه و این علت را به تازى جساء الملتحمه گویند ..... ص : 258
هفتم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر خاریدن
طبقهى ملتحمه ..... ص : 259
هشتم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر سبل
..... ص : 259
نهم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر ودقه
..... ص : 262
دهم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر دمعه
..... ص : 263
یازدهم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر دبیله
که بر ملتحمه پدید آید ..... ص : 266
دوازدهم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر توثه
که بر طبقهى ملتحمه پدید آید ..... ص : 267
سیزدهم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر تفرق
الاتصال که بر ملتحمه افتد ..... ص : 267
جزو پنجم از گفتار دوم اندر بیمارىهایى که
اندر طبقهى قرنیه افتد ..... ص : 267
نخستین اندر انواع قرحه و دبیله و علاج آن
..... ص : 267
دوم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر بثره و سلخ
و حفره که بر طبقهى قرنیه افتد ..... ص : 270
سوم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر سپیده که
بر چشم افتد و برداشتن آن و رنگ آن و رنگ چشم ازرق سیاه کردن ..... ص : 272
چهارم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر تغیر لون
طبقهى قرنیه ..... ص : 274
پنجم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر ترى
طبقهى قرنیه ..... ص : 275
ششم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر خشکى
طبقهى قرنیه ..... ص : 275
هفتم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر سرطان که
بر طبقهى قرنیه افتد ..... ص : 276
هشتم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر کمنه یعنى
بازماندن ریم اندر زیر طبقهى قرنیه ..... ص : 277
نهم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر نتو طبقهى
قرنیه ..... ص : 278
دهم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر تفرق
الاتصال که بر طبقهى قرنیه افتد ..... ص : 278
جزو ششم از کتاب ششم از گفتار دوم اندر
بیمارىهایى که اندر طبقهى عنبیه افتد و بدو تعلق دارد و این بیمارى پنج عدد است
..... ص : 279
نخست اندر اتساع حدقه یعنى فراخ گشتن حدقه
..... ص : 279
دوم از جزو ششم از گفتار دوم اندر ضیق حدقه
..... ص : 281
سوم از جزو ششم از گفتار دوم اندر نتو طبقهى
عنبیه ..... ص : 282
چهارم از جزو ششم از گفتار دوم اندر تفرق
الاتصال طبقهى عنبیه ..... ص : 284
پنجم از جزو ششم از گفتار دوم اندر فرود آمدن
آب به چشم ..... ص : 284
جزو هفتم از گفتار دوم اندر بیمارىهاى چشم که
آن را به حس ادراک بتوان کرد و نام و علامت و سبب و علاج هر یک ..... ص : 296
نخستین اندر بیمارىهاى رطوبت بیضیه ..... ص :
296
دوم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر بیمارىهاى
رطوبت جلیدیه ..... ص : 297
سوم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر حالهاى
قوت باصره ..... ص : 299
چهارم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر شبکورى و
روزکورى ..... ص : 300
پنجم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر علاج چشمى
که سرما زده باشد ..... ص : 302
ششم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر
بیمارىهایى رطوبت زجاجیه ..... ص : 302
هفتم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر
بیمارىهایى که اندر طبقهى شبکیه افتد ..... ص : 302
هشتم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر
بیمارىهاى عصب مجوف ..... ص : 303
نهم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر بیمارىها
که اندر عضلههاى عصب مجوف و عضلههاى خاصهى چشم افتد ..... ص : 304
دهم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر بیرون
نشستن چشم نه به سبب استرخاى عصب مجوف ..... ص : 305
یازدهم اندر ضعیفى چشم و بینایى ..... ص : 305
گفتار سوم اندر احوال گوش و شنوایى و
بیمارىهاى او و اسباب بیمارىها و علامات و علاج آن ..... ص : 307
باب نخستین اندر فضیلت آلت شنوایى و واجبى
تعهد آن ..... ص : 307
دوم در گرانى گوش و باطل شدن شنوایى ..... ص :
308
سوم در علاج سده ..... ص : 312
چهارم اندر آماس که اندر بن گوش و اندر زندرون
گوش پدید آید ..... ص : 314
پنجم اندر درد گوش و اسباب و علاج آن ..... ص
: 316
ششم اندر علاج ریشهاى گوش ..... ص : 318
هفتم اندر طنین و دوى و آوازهاى دروغین که در
گوش مردم افتد ..... ص : 321
هشتم اندر علاج کوفته شدن گوش از زخمى که بر
وى آید ..... ص : 324
نهم اندر تدبیر بیرون کردن آب که به گوش اندر
شود ..... ص : 324
گفتار چهارم اندر اسباب احوال بینى و
بیمارىها و اسباب بیمارىها و علامات و علاج آن ..... ص : 325
نخستین اندر آفتها که اندر بویایى پدید آید و
اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 325
دوم اندر گند بینى و اسباب و علاج آن ..... ص
: 328
سوم اندر ریش بینى ..... ص : 329
چهارم اندر باسور بینى و گوشت فزونى ..... ص :
331
پنجم اندر علاج خون آمدن از بینى ..... ص :
334
ششم اندر علاج شکستگى و کوفتگى بینى ..... ص :
338
هفتم اندر تدبیر بیرون آوردن چیزى که به بینى
اندر ماند ..... ص : 338
هشتم اندر خارش بینى ..... ص : 338
نهم اندر بسیارى عطسه و سبب و علاج آن ..... ص
: 339
دهم اندر زکام و نزله و اسباب و علامات و علاج
آن ..... ص : 340
گفتار پنجم اندر احوال دهان و زفان و لب و
دندان و بیمارىهاى آن به اسباب و علامات و علاج هر یک ..... ص : 347
جزو نخستین(ص 378) اندر بیمارىهاى لب و دهان
و گوشت بن دندان ..... ص : 347
نخستین اندر یاد کردن منافع لب و احوال
بیمارىهاى آن و علامتهاى هر نوعى از بیمارىها بر طریق کلى ..... ص : 348
دوم از جزو نخستین در علاج کفتگى لب ..... ص :
348
سوم از جزو نخستین در علاج گوشت فزونى ..... ص
: 349
چهارم از جزو نخستین اندر خوره که بر لب و
گوشت بن دندان افتد ..... ص : 349
پنجم از جزو نخستین اندر علاج سست شدن گوشت بن
دندان ..... ص : 352
ششم از جزو نخستین اندر علاج دمیدگى دهان و
ریشهاى او ..... ص : 352
هفتم از جزو نخستین اندر علاج انواع سوء
المزاج که بر لب افتد ..... ص : 355
هشتم از جزو نخستین در انواع آماسها که بر لب
افتد ..... ص : 355
نهم از جزو نخستین اندر آمدن آب دهان در خواب
..... ص : 356
دهم از جزو نخستین اندر ناخوشى بوى دهان .....
ص : 357
جزو دوم از گفتار پنجم اندر احوال زفان و
بیمارىها و اسباب و علامات آن و این جزو ده باب است ..... ص : 360
نخستین در شناختن احوال زفان و بیمارىهاى او
بر طریق کلى ..... ص : 360
دوم از جزو دوم از گفتار پنجم اندر علاج
طعمهاى ناخوش یافتن ..... ص : 363
سوم از جزو دوم از گفتار پنجم در استرخاى زفان
..... ص : 363
پنجم از جزو دوم از گفتار پنجم اندر ترقیدن
..... ص : 366
ششم از جزو دوم از گفتار پنجم اندر تشنج زفان
..... ص : 366
هفتم از جزو دوم از گفتار پنجم اندر آماسهاى
زفان ..... ص : 367
هشتم از جزو دوم از گفتار پنجم در گنگى و در
خلل که در سخن گفتن پدید آید ..... ص : 368
نهم اندر ضفدع ..... ص : 369
دهم اندر بیمارىهاى ملازه که آن را به تازى
اللهات گویند ..... ص : 369
جزو سوم اندر احوال دندان و بیمارىهاى آن و
علاج آن و این جزو ده باب است ..... ص : 374
نخستین اندر شناختن احوال دندان و بیمارىهاى
آن ..... ص : 374
دوم از جزو سوم از گفتار پنجم اندر تدبیر نگاه
داشتن دندانها تا درست بماند ..... ص : 377
سوم از جزو سوم از گفتار پنجم اندر درد دندان
..... ص : 378
چهارم از جزو سوم از گفتار پنجم اندر شکستن و
ریزیدن دندان ..... ص : 385
پنجم از جزو سوم از گفتار پنجم در جنبیدن
دندانها ..... ص : 386
ششم از جزو سوم از گفتار پنجم اندر تغیر لون دندانها
..... ص : 388
هفتم از جزو سوم از گفتار پنجم اندر کندى
دندانها که تازى ضرس گویند ..... ص : 389
هشتم از جزو سوم از گفتار پنجم در ضعیفى و آب
گذاشتن دندان ..... ص : 390
نهم از جزو سوم از گفتار پنجم در تدبیر دندان
کودکان تا به آسانى برآید ..... ص : 391
دهم از جزو سوم از گفتار پنجم اندر تدبیر
دندان بزرگان تا آنچه افکندنى باشد به آسانى بیفکند ..... ص : 391
گفتار ششم اندر شناختن احوال حنجره و حلق و
علاج خناق و حذبحه ..... ص : 392
جزو نخستین اندر احوال آواز و اسباب باطل شدن
آن و اسباب انواع تغییر و علاج هر یک و این جزو پنج باب است ..... ص : 392
نخستین اندر باطل شدن آواز که سبب آن انواع
سوء المزاج باشد و علاج آن ..... ص : 392
دوم از جزو نخستین از گفتار ششم گرفته شدن
آواز ..... ص : 395
سوم از جزو نخستین از گفتار ششم در آواز
لرزنده ..... ص : 396
چهارم از جزو نخستین از گفتار ششم در آواز
تیره و تاریک ..... ص : 397
پنجم از جزو نخستین از گفتار ششم در آواز
باریک ..... ص : 397
جزو دوم از گفتار ششم اندر ضبحه و خناق و
بثرهها که بر حنجره پدید آید و فراهم گرفته شدن مرى ..... ص : 398
نخستین اندر ضبحه و خناق ..... ص : 398
دوم از جزو دوم از گفتار ششم اندر بثرهها که
زندرون حلق برآید ..... ص : 410
سوم از جزو دوم از گفتار ششم در علاج طعام که
در گلو بماند ..... ص : 411
چهارم از جزو دوم از گفتار ششم اندر دیوچه که
به حلق اندر آویزد یعنى العلق ..... ص : 411
گفتار هفتم اندر یاد کردن بیمارى آلتهاى دم
زدن و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 413
نخستین اندر شناختن احوال دم زدن ..... ص :
413
دوم از گفتار هفتم اندر آن که دم زدنى که از
حال طبیعى بگردد چگونه باشد ..... ص : 416
سوم از گفتار هفتم اندر ربو و ضیق النفس و نفس
انتصاب ..... ص : 421
چهارم از گفتار هفتم اندر سرفه و اسباب آن
..... ص : 431
پنجم از گفتار هفتم اندر سرفهى خشک که سبب آن
سوء المزاج گرم ساده باشد ..... ص : 433
ششم از گفتار هفتم اندر سرفهى خشک که سبب آن
سوء المزاج سرد ساده باشد ..... ص : 434
هفتم از گفتار هفتم اندر سرفهاى تر که سبب آن
سوء المزاج گرم با ماده باشد ..... ص : 435
هشتم از گفتار هفتم در سرفهى تر که سبب آن
سوء المزاج سرد با ماده باشد. ..... ص : 438
نهم از گفتار هفتم اندر سرفه که سبب آن آماس و
ریش شش باشد ..... ص : 441
دهم از گفتار هفتم اندر سرفه که سبب آن بثرات
السعال باشد ..... ص : 442
یازدهم از گفتار هفتم اندر برآمدن خون از گلو
یا از حنجره و حلقوم ..... ص : 442
دوازدهم از گفتار هفتم اندر ذات الریه ..... ص
: 453
سیزدهم از گفتار هفتم اندر ذات الصدر ..... ص
: 462
چهاردهم از گفتار هفتم اندر سل ..... ص : 464
پانزدهم از گفتار هفتم اندر علاج ذات الجنب
..... ص : 477
گفتار هشتم اندر احوال دل و بیمارىها و علاج
آن و این گفتار شش باب است ..... ص : 488
نخستین اندر آن که بیمارىهاى دل چند نوع است
و طریق علاج دل کدام است ..... ص : 488
دوم از گفتار هشتم اندر ضعیفى دل و خفقان که
از سوء المزاج گرم خیزد ..... ص : 493
سوم از گفتار هشتم در ضعیفى دل و خفقان که از
سوء المزاج سرد خیزد ..... ص : 496
چهارم از گفتار هشتم اندر خفقان که از سوء
المزاج خشک خیزد ..... ص : 499
پنجم از گفتار هشتم اندر خفقان و وسواس که از
سوء المزاج سودایى خیزد ..... ص : 500
ششم از گفتار هشتم اندر غشى و ضعیفى و بىقوتى
و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 502
گفتار نهم اندر احوال پستان و بیمارىهاى آن و
این گفتار ده باب است ..... ص : 505
نخستین اندر شناختن احوال شیر زنان و تدبیر
زنى که شیرش اندک بود ..... ص : 505
دوم از گفتار نهم اندر تدبیر زنى که شیر او
بسیار باشد ..... ص : 507
سوم از گفتار نهم اندر علاج شیر که در پستان
زنان ببندد و پنیر شود ..... ص : 508
چهارم از گفتار نهم در علاج شیر که شیر بسته
شده که در پستان عفن گردد ..... ص : 510
پنجم از گفتار نهم در آماس گرم که در پستان
پدید آید ..... ص : 510
ششم از گفتار نهم در آماس سرد که در پستان
پدید آید ..... ص : 510
هفتم از گفتار نهم در سخت شدن پستان و غددها
که در وى پدید آید ..... ص : 511
هشتم از گفتار نهم در علاج دبیلهاى که بر
پستان پدید آید ..... ص : 511
نهم از گفتار نهم اندر علاج ریشهاى پلید که
گوشت پستان بخورد ..... ص : 511
دهم از گفتار نهم در تدبیر نگاه داشتن پستان
زنان تا بزرگ نشود ..... ص : 511
گفتار دهم اندر احوال معده و مرى و بیمارىها
و علاج آن ..... ص : 512
جزو نخستین در احوال مرى و بیمارىها و علاج
آن ..... ص : 512
نخستین در دشوارى فرو بردن طعام و شراب به حلق
..... ص : 512
دوم از جزو نخستین از گفتار دهم در آماس مرى
..... ص : 514
سوم از جزو نخستین از گفتار دهم اندر قرحه و
بثرهى مرى و علامتها و علاج آن ..... ص : 515
جزء دوم از گفتار دهم در انواع سوء المزاج که
معده را افتد و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 516
نخستین در سوء المزاج گرم ساده و اسباب و
علامات و علاج آن ..... ص : 516
دوم از جزو دوم از گفتار دهم اندر سوء المزاج
گرم با ماده که در معده پدید آید و درد و ضعیفى معده از آن تولد کند. ..... ص :
518
سوم از جزو دوم از گفتار دهم در درد معده و
ضعیفى آن که از سوء المزاج بى ماده تولد کند ..... ص : 524
چهارم از جزو دوم از گفتار دهم اندر ضعف معده
که از سوء المزاج سرد و خشک خیزد. ..... ص : 525
پنجم از جزو دوم از گفتار دهم اندر ضعیفى معده
که از سوء المزاج سرد و تر تولد کند. ..... ص : 526
ششم از جزو دوم از گفتار دهم اندر درد قعر
معده و ناگواریدن طعام[که] از بادها تولد کند ..... ص : 531
هفتم از جزو دوم از گفتار دهم در درد معده که
از خلطهاى و سودایى خیزد که از سپرز بدو اندر آید ..... ص : 535
جزو سوم از گفتار دهم اندر تغیر احوال شهوت
طعام و این جزو پنج باب است ..... ص : 536
نخستین از جزو سوم از گفتار دهم در ضعیفى شهوت
و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 536
دوم از جزو سوم از گفتار دهم اندر علتى که آن
را الشهوت الکبیه گویند یعنى آرزوى سگانه ..... ص : 539
سوماز جزو سوم از گفتار دهم اندر آفت شهوت که
آن را به تازى الجوع البقرى خوانند یعنى گرسنگى گاو ..... ص : 542
چهارم از جزو سوم از گفتار دهم اندر آرزوهاى
تباه که مردم را پدید آید ..... ص : 544
پنجم از جزو سوم از گفتار دهم اندر تشنگى و
بسیارى آرزوى آب ..... ص : 546
جزو چهارم از گفتار دهم اندر احوال حرکتهاى
معده چون آروغ و فواق و قى و آنچه بدین ماند و این جزو شش باب است ..... ص : 549
باب نخستین اندر فواق و سبب و علامات و علاج
آن ..... ص : 549
دوم از جزو چهارم از گفتار دهم اندر آروغ
..... ص : 551
سوم از جزو چهارم از گفتار دهم اندر تاسه و
منش گشتن و اضطراب معده ..... ص : 552
چهارم از جزو چهارم از گفتار دهم اندر قى و
اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 554
پنجم از جزو چهارم از گفتار دهم در قى کردن
خون ..... ص : 559
ششم از جزو چهارم از گفتار دهم اندر حیضه
..... ص : 561
جزو پنجم از گفتار دهم اندر ضعیفى معده و بد
گواریدن طعام و درد معده که از پس طعام خوردن پدید آید و اسباب و علامات و علاج آن
و این جزو شش باب است ..... ص : 566
نخستین اندر یاد کردن احوال ضعیفى معده .....
ص : 566
دوم از جزو پنجم از گفتار دهم در ضعیفى قوت
جاذبه و علاج آن ..... ص : 566
سوم از جزو پنجم از گفتار دهم اندر ضعیفى قوت
ماسکه ..... ص : 567
چهارم از جزو پنجم از گفتار دهم در ضعیفى قوت
هاضمه ..... ص : 569
پنجم از جزو پنجم از گفتار دهم در
ضعیفى(قوهى) دافعه ..... ص : 572
ششم از جزو پنجم از گفتار دهم در ضعیفى جرم
معده و تهلهل نسج آن ..... ص : 572
جزو ششم از گفتار دهم اندر آماسها و ریشها و
بثرههاى معده و این جزو شش باب است ..... ص : 573
نخستین در آماس خونى که در معده پدید آید و
علامت و علاج آن ..... ص : 573
دوم از جزو ششم از گفتار دهم در آماس صفرایى
که در معده پدید آید و علامات و علاج آن ..... ص : 577
سوم از جزو ششم از گفتار دهم در آماس بلغمى که
در معده پدید آید و علامات و علاج آن ..... ص : 578
چهارم از جزو ششم از گفتار دهم در آماس صلب که
در معده پدید آید و علامت و علاج آن ..... ص : 579
پنجم از جزو ششم از گفتار دهم اندر دبیله که
در معده پدید آید ..... ص : 581
ششم از جزو ششم از گفتار دهم اندر ریشها و
بثرههاى معده ..... ص : 582
گفتار یازدهم اندر احوال جگر و بیمارىهاى او
و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 584
جزو نخستین اندر احوال جگر و انواع سوء المزاج
که در وى پدید آید و علامتها و علاج آن ..... ص : 584
نخستین اندر یاد کردن احوال جگر ..... ص : 585
دوم اندر سوء المزاج گرم که در جگر پدید آید
..... ص : 585
سوم از جزو نخستین از گفتار یازدهم اندر سوء
المزاج سرد که در جگر پدید آید ..... ص : 589
چهارم از جزو نخستین از گفتار یازدهم اندر سوء
المزاج خشک ساده که در جگر پدید آید ..... ص : 595
پنجم از جزو نخستین از گفتار یازدهم اندر سوء
المزاج ساده که در جگر پدید آید ..... ص : 596
ششم از جزو نخستین از گفتار یازدهم اندر سوء
المزاج گرم و تر که در جگر پدید آید. ..... ص : 596
هفتم از جزو نخستین از گفتار یازدهم در مزاج
گرم و خشک که در جگر پدید آید ..... ص : 596
هشتم از جزو نخستین از گفتار یازدهم در مزاج
سرد و خشک که در جگر پدید آید ..... ص : 597
نهم از جزو نخستین از گفتار یازدهم اندر تدبیر
خداوند جگر کوچک ..... ص : 597
دهم از جزو نخستى از گفتار نخستین در یاد کردن
کارها و چیزها که جگر را زیان دارد. ..... ص : 598
یازدهم از جزو نخستین از گفتار یازدهم در
چیزهایى که جگر را سود دارد ..... ص : 599
جزو دوم از گفتار یازدهم اندر ضعیفى وسده و
درد جگر ..... ص : 599
نخستین اندر ضعیفى جگر ..... ص : 599
دوم از جزو دوم از گفتار یازدهم اندر سدهاى
که در حدبهى جگر خیزد و علاج آن ..... ص : 605
سوم از جزو دوم از گفتار یازدهم در سدهاى که
در قعر جگر افتد و علاج آن ..... ص : 608
چهارم از جزو دوم از گفتار یازدهم در سده که
از خوردن چیزهاى قابض افتد ..... ص : 609
پنجم از جزو دوم از گفتار یازدهم اندر بادها
که در جگر تولد کند و علاج آن ..... ص : 610
ششم از جزو دوم از گفتار یازدهم اندر درد جگر
..... ص : 610
جزو سوم از گفتار یازدهم در انواع آماسهاى
جگر و اسباب و علامات و علاج آن و این جزو شش باب است ..... ص : 612
نخستین اندر آماس گرم که در جگر پدید آید و
اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 612
باب دوم از جزو سوم از گفتار یازدهم در آماس
جگر که بپزد و ریم کند و دبیله گردد ..... ص : 618
سوم از جزو سوم از گفتار یازدهم در آماس صلب
در جگر ..... ص : 621
چهارم از جزو سوم از گفتار یازدهم در آماس
عضلهى شکم ..... ص : 624
پنجم از جزو سوم از گفتار یازدهم در آماس که
از زخمى و صدمهاى افتد ..... ص : 624
ششم از جزو سوم از گفتار یازدهم در آماس سرد
جگر ..... ص : 625
گفتار دوازدهم اندر احوال سپرز و بیمارىها و
اسباب و علامت و علاج آن چهار باب است ..... ص : 626
نخستین در احوال و افعال سپرز و انواع سوء
المزاج(آن) ..... ص : 626
دوم از گفتار دوازدهم اندر ضعیفى قوتهاى سپرز
و علامت و علاج آن ..... ص : 628
سوم از گفتار دوازدهم در احوال آماسهاى سپرز
و علامتهاى آن ..... ص : 629
چهارم از گفتار یازدهم در درد سپرز که از باد
خیزد ..... ص : 638
گفتار سیزدهم اندر بیمارىهایى که از بیمارى
جگر و سپرز خیزد چون یرقان و استسقا و این گفتار دو جزو است ..... ص : 638
جزو نخستین اندر یرقان و علاج آن ..... ص :
638
نخستین اندر شناختن احوال یرقان بر طریق کلى
یرقان ..... ص : 638
دوم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم در یرقان
زرد که از گرمى جگر و گرمى رگهاى جگر خیزد. ..... ص : 640
سوم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم اندر یرقان
زرد که سبب آن بسیار خوردن طعامهاو شرابهاى گرم که صفرا تولد کند خیزد. ..... ص
: 641
چهارم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم اندر
یرقان که سبب آن گرمى مزاج همهى تن باشد و خون بدان سبب در رگها گرم و صفرایى
شود. ..... ص : 642
پنجم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم اندر
یرقان که سبب آن بسته شدن مثام همه تن باشد. ..... ص : 643
ششم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم اندر یرقان
که سبب آن سدهى جگر باشد ..... ص : 643
هفتم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم اندر
یرقان بحرانى ..... ص : 646
هشتم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم اندر
یرقانى که از آماس جگر و از گزیدن جانوران بد تولد کند ..... ص : 647
نهم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم در یرقان
سیاه ..... ص : 647
جزو دوم از گفتار سیزدهم اندر استسقاء و انواع
و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 650
نخستین اندر شناختن استسقاء و انواع و اسباب
آن ..... ص : 650
باب دوم از جزو دوم از گفتار سیزدهم اندر سوء
القنیه و علامتها و علاج آن ..... ص : 653
سوم از جزو دوم از گفتار سیزدهم اندر استسقاء
زقى که با گرمى بود ..... ص : 655
چهارم از جزو دوم از گفتار سیزدهم در استسقاى
زقى که با سردى جگر باشد ..... ص : 668
پنجم از جزو دوم از گفتار سیزدهم اندر استسقاء
طبلى ..... ص : 671
ششم از جزو دوم از گفتار سیزدهم اندر استسقاء
لحمى ..... ص : 672
گفتار چهاردهم اندر انواع اسهال و سحج و زحیر
و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 675
جزو نخستین اندر انواع اسهال که سبب آن
مادهاى بود که از یک اندام یا از همهى تن به معده و روده آید و اسهال تولد کند.
..... ص : 675
نخستین در اسهال دماغى ..... ص : 675
دوم از جزو نخستین از گفتار چهاردهم اندر
اسهال مرارى ..... ص : 677
سوم از جزو نخستین از گفتار چهاردهم اندر
اسهال کبدى ..... ص : 678
چهارم از جزو نخستین از گفتار چهاردهم اندر
اسهال خونى که از جگر خیزد ..... ص : 682
پنجم از جزو نخستین از گفتار چهاردهم در اسهال
که مادهى آن از همهى تن آید ..... ص : 684
جزو دوم از گفتار چهاردهم اندر اسهال معدى
یعنى اسهال که سبب آن از معده باشد. ..... ص : 685
نخستین اندر اسهال معدى که سبب آن ضعیفى قوت
هاضمه باشد که علاج آن چهار فصل است ..... ص : 685
فصل نخستین اندر علاج آن که سبب ضعیفى هاضمه
رطوبت لزج باشد ..... ص : 686
دوم اندر علاج آن که ضعیفى قوت هاضمه گرمى
معده و تولد صفرا بود ..... ص : 688
سوم اندر علاج صفرا که با بلغم آمیخته بود
..... ص : 690
چهارم اندر علاج بادها که در معده باشد .....
ص : 691
باب دوم از جزو دوم از گفتار چهاردهم اندر
اسهال معدهاى که سبب آن ضعیفى قوت ماسکه بود علاج آن در پنج فصل است ..... ص :
691
فصل نخستین در علاج معده که رطوبت لزج بر سطح
او آلوده شود ..... ص : 691
دوم در علاج بثرهها که بر سطح معده برآید و
قوت ماسکه را ضعیف کند ..... ص : 692
سوم در علاج آن که قوت داروى مسهل بر سطح معده
بماند و قوت ماسکه را ضعیف کند و اسهال درپیوندد ..... ص : 693
چهارم اندر علاج سوء المزاج که قوت ماسکه را
ضعیف کند ..... ص : 693
پنجم اندر علاج اسهال که سبب آن حرکتهاى عنیف
باشد ..... ص : 693
باب سوم از جزو دوم از گفتار چهاردهم اندر
اسهال معدى که از بسیار خوردن و بى ترتیب خوردن و از طعامهاى بد و طعامهاى چرب
افتد ..... ص : 694
باب چهارم از گفتار چهاردهم اندر اسهال معده
که سبب آن بسیار آمدن مادهى سودا بود که از سپرز به معده آید ..... ص : 694
جزو سوم از گفتار چهاردهم اندر اسهال معوى
یعنى اسهال که از روده بود ..... ص : 695
نخستین اندر اسهال معوى که آن را زلق الامعا
گویند و این باب سه فصل است ..... ص : 695
فصل نخستین اندر زلق الامعا که سبب آن رطوبتى
لزج باشد که ثفل را بلغزاند و قوت ماسکه را ضعیف کند ..... ص : 695
دوم اندر زلق الامعا که سبب آن بثرهها و
دمیدگى رودهها بود ..... ص : 696
سوم اندر زلق الامعا که سبب آن باقى(ماندن)
قوت داروى مسهل بود که در سطح رودهها مانده بود ..... ص : 697
دوم اندر جزو سوم از گفتار چهاردهم اندر سحج
..... ص : 697
سوم از جزو سوم از گفتار چهاردهم اندر سحج و
ریشه رودهها و اسهال خون که به یونانى ذوسنطاریا گویند ..... ص : 702
چهارم از جزو سوم از گفتار چهاردهم اندر زحیر
..... ص : 710
گفتار پانزدهم اندر بیمارىهاى مقعد و شرج و
خونى بیرون آمدن و باز گردیدن مقعد و شقاق و بواسیر و علامات و علاج آن ..... ص :
714
باب نخستین اندر سستى شرج و بیرون آمدن مقعد.
..... ص : 714
دوم از گفتار پانزدهم اندر علاج شرج ..... ص :
715
سوم از گفتار چهاردهم اندر علاج سستى شرج که
ثفل بى مراد بیرون آید ..... ص : 715
چهارم از گفتار پانزدهم اندر شقاق مقعد .....
ص : 716
پنجم از گفتار پانزدهم اندر خارش مقعد ..... ص
: 718
ششم از گفتار پانزدهم در بواسیر و اسباب و
علاج آن ..... ص : 719
هفتم از گفتار پانزده اندر ناصور ..... ص :
733
گفتار شانزدهم اندر کرمان خرد و بزرگ که در
رودهها تولد کند و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 735
باب نخستین اندر یاد کردن احوال کرمان و اسباب
و تولد ایشان اندر رودهها و انواع و علامت تولد ایشان ..... ص : 735
دوم از گفتار شانزدهم اندر کرمان دراز و حب القرع
و علامتهاى خاصهى هر یک و علاج ایشان ..... ص : 739
سوم از گفتار شانزدهم اندر کرمان خرد و
علامتهاى آن ..... ص : 744
گفتار هفدهم اندر انواع قولنج و اسباب و
علامات و علاج آن ..... ص : 745
باب نخستین اندر پیچش ناف و درد شکم ..... ص :
745
دوم از گفتار هفدهم اندر قولنج و انواع و
احوال آن ..... ص : 747
سوم از گفتار هفدهم اندر قولنج که سبب آن خشکى
ثفل بود ..... ص : 752
چهارم از گفتار هفدهم اندر قولنج که سبب آن
بلغم غلیظ لزج بود ..... ص : 755
پنجم از گفتار هفدهم اندر قولنج که سبب آن
بادهاى غلیظ بود ..... ص : 763
ششم از گفتار هفدهم اندر قولنج که سبب آن آماس
بود ..... ص : 766
هفتم از گفتار هفدهم اندر قولنج التوایى و
فتقى ..... ص : 769
هشتم از گفتار هفدهم اندر قولنج که سبب آن
ضعیفى قوت دافعهى قولون بود ..... ص : 770
نهم از گفتار هفدهم اندر قولنج که سبب آن باطل
شدن حس قولون باشد ..... ص : 771
دهم از گفتار هفدهم اندر ایلاوس ایلاوس نوعى
قولنج است لکن در رودههاى بالایین افتد ..... ص : 771
گفتار هجدهم اندر احوال گرده و مثانه و
بیمارىهاى آن و علامتها و علاج آن ..... ص : 775
جزو نخستین اندر سوء المزاج گرده و اماسها و ریش
و ضعیفى و لاغرى آن ..... ص : 775
باب نخستین اندر سوء المزاج گرم بىماده .....
ص : 775
دوم از جزو نخستین از گفتار هجدهم اندر سوء
المزاج سرد بى ماده ..... ص : 775
سوم از جزو نخستین از گفتار هجدهم اندر سوء
المزاج گردهى گرم با ماده ..... ص : 776
چهارم از جزو نخستین از گفتار هجدهم در سوء
المزاج گردهى سرد با ماده ..... ص : 776
پنجم از جزو نخستین از گفتار هجدهم در لاغرى
گرده ..... ص : 777
ششم از جزو نخستین از گفتار هجدهم در ضعیفى
گرده ..... ص : 778
هفتم از جزو نخستین از گفتار هجدهم اندر باد
که در گرده و حوالى آن باشد ..... ص : 781
هشتم از جزو نخستین اندر آماس گرم که اندر
گرده گاه پدید آید ..... ص : 781
نهم از جزو نخستین از گفتار هجدهم اندر آماس
سرد بلغمى اندر گرده ..... ص : 788
دهم از جزو نخستین از گفتار هجدهم اندر آماس
صلب سودایى ..... ص : 789
یازدهم از جزو نخستین از گفتار هجژدهم اندر
آماس صلب که از آماس گرم یا سرد به سبب ناسبابى علاج صلب گشته بود ..... ص : 791
دوازدهم از جزو نخستین از گفتار هژدهم اندر
بثره و جرب گرده و جملهى آلات بول ..... ص : 794
سیزدهم از جزو نخستین از گفتار هژدهم اندر بول
خون و شکافته شدن رگى اندر گرده ..... ص : 796
چهاردهم از جزو نخستین از گفتار هجدهم اندر
علاج بسته شدن خون اندر مجراى بول و در گرده ..... ص : 800
پانزدهم از جزو نخستین از گفتار هجدهم در
قرحهى گرده و همهى آلتهاى بول ..... ص : 800
جزو دوم از از گفتار هجدهم اندر بیمارىهاى
مثانه و این جزو هشت باب است ..... ص : 807
اندر آماس گرم که در مثانه پدید آید ..... ص :
807
دوم از جزو دوم از گفتار هژدهم اندر آماس سرد
که در مثانه پدید آید ..... ص : 809
سوم از جزو دو از گفتار هجدهم اندر قرحهى
مثانه ..... ص : 809
چهارم از جزو دوم از گفتار هژدهم اندر بسته
شدن خون اندر مجراهاى بول و اندر مثانه. ..... ص : 811
پنجم از جزو دوم از گفتار هژدهم اندر جرب
مثانه ..... ص : 812
ششم از جزو دوم از گفتار هژدهم اندر باد که
اندر مثانه افتد ..... ص : 813
هفتم از جزو دوم از گفتار هژدهم اندر(درد)
مثانه ..... ص : 813
هشتم از جزو دوم از گفتار هژدهم در استرخاى
مثانه و بیرون شدن آن از جاى خویش ..... ص : 813
جزو سوم از گفتار هژدهم اندر آفتها اندر فعل
مثانه پدید آید چون تقطیر البول و حرقة البول و سلس البول و دیانیطس ..... ص : 815
نخستین اندر تقطیر البول به پارسى چکیدن کمیز
گویند ..... ص : 815
دوم از جزو سوم از گفتار هژدهم اندر عسر البول
یعنى باز گرفتن بول و به دشوارى بیرون آمدن آن. ..... ص : 818
سوم از جزو سوم از گفتار هژدهم اندر سوزش آب
تاختن و به تازى حرقة البول گویند ..... ص : 826
چهارم از جزو سوم از گفتار هژدم اندر ادرار
بول و دیانیطس(قند خون) ..... ص : 828
پنجم از جزو سوم از گفتار هژدم اندر سلس البول
و در بستر کمیز کردن ..... ص : 830
ششم از جزو سوم از گفتار هژدهم اندر بول خون
صرف و بول غسالى ..... ص : 832
هفتم از جزو سوم از گفتار هژدهم اندر بولهاى
قریب ..... ص : 835
چهارم از گفتار هژدهم اندر احوال سنگ و ریگ که
اندر گرده و مثانه تولد کند و علاج آن ..... ص : 836
نخستین اندر آن که سنگ و ریگ اندر گرده و
مثانهى چگونه کسانى را تولد کند ..... ص : 836
دوم از جزو چهارم از گفتار هژدهم اندر آن که
سنگ اندر کدام جاى تولد کند ..... ص : 838
سوم از جزو چهاردهم از گفتار هژدهم اندر
علامتها و علاج سنگ گرده مثانه ..... ص : 838
چهارم از جزو چهارم از گفتار هژدهم اندر علاج
آن که سنگ که در مجراى بول بگذرد و آن را برندد یا به مجرا در ماند ..... ص : 847
پنجم از جزو چهارم از گفتار هژدم اندر احوال
شکافتن مثانه و سنگ بیرون کردن ..... ص : 848
گفتار نوزدهم اندر بیمارىهایى که مخصوص است
به مردان ..... ص : 850
جزء نخستین اندر آماسها و ریشها و خارش قضیب
و خایه و دیگر بیمارىها که آن را افتد. ..... ص : 850
باب نخستین از جزء نخستین از گفتار نوزدهم در
آماس گرم اندر قضیب و خایه: ..... ص : 850
باب دوم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم اندر
آماس سرد و آماس صلب اندر قضیب و خایه: ..... ص : 852
باب سوم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم کاندر
بزرگ شدن خایه: ..... ص : 853
باب چهارم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم اندر
علاج خایه که بر زهار برآید: ..... ص : 853
باب پنجم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم در
استرخاى پوست خایه: ..... ص : 854
باب ششم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم اندر
ریشهاى قضیب و خایه حوالى مقعد ..... ص : 854
باب هفتم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم اندر
قوت و گوشت فزونى که بر قضیب و زهار و خایه و مقعد برآید. ..... ص : 856
باب هشتم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم اندر
گود شدن قضیب: ..... ص : 856
باب نهم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم اندر
علتى که آن را یونانیان عاقوما و ارساطون گویند: ..... ص : 856
باب دهم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم اندر
خارش قضیب و خایه: ..... ص : 857
جزء دوم از گفتار نوزدهم اندر فتق و فیله که
غر گویند و به شهر من دبه خایه گویند و این جزء چهار باب است. ..... ص : 857
باب نخستین در یاد کردن اسباب فتق و انواع آن
و فرق میان قیله و فتق. ..... ص : 857
باب دوم از گفتار نوزدهم اندر فتق مراق البطن
و فتق الاربیات و قیلة الامعاء و علامتها و علاج آن: ..... ص : 858
باب سوم از جزء دوم از گفتار نوزدهم اندر
قیلهى ریحى: ..... ص : 860
باب چهارم از جزء دوم از گفتار نوزدهم اندر
قیله الماء: ..... ص : 861
جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر احوال جماع و
منفعت و مضرت آن و علاج تقصیرى که در آن کار افتد. ..... ص : 861
باب نخستین اندر بیان حکمت آفریدگار تبارک و
تعالى در آن که مردم از جماع لذتى به افراط یابد چون سبب بقاى جانوران تولد و
تناسل بود ..... ص : 861
باب دوم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر آنکه
علاج اعضاى تناسل واجب است و مردم را درین باب به طب حاجت بیشتر است: ..... ص :
862
باب سوم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر
منفعتهاى جماع که به وقت باشد: ..... ص : 863
باب چهارم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر
مضرتهاى جماع که نه به وقت و نه به شهوت صادق اتفاق افتد: ..... ص : 864
باب پنجم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر آن
که مضرت جماع چگونه به کسانى بیشتر رسد: ..... ص : 865
باب ششم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر
تدارک مضرتهاى جماع: ..... ص : 866
باب هفتم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر
علاج کسانى که ایشان را شهوت بسیار بود و خواهند که از شهوت را بشکنند ..... ص :
869
باب هشتم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر
توتر قضیب: ..... ص : 870
باب نهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر سرعت
انزال یعنى در زود بیرون جستن آب و بسیار آمدن مذى و ودى و بسیارى احتلام: ..... ص
: 872
باب دهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر آن
که اسباب ضعیفى قوت مجامعت چند است و علامت و علاج هر یک چیست: ..... ص : 875
باب یازدهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر
طعامهاى که قوت جماع زیادت کنند: ..... ص : 879
باب دوازدهم از جرء سوم از گفتار نوزدهم اندر
داروهاى که از انواع طعامها سازند: صفت دارویى که آب و باد زیادت کند: ..... ص :
883
باب سیزدهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر
شرابهاى که قوت مجامعت را و منى را زیادت کند ..... ص : 886
باب چهاردهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم در
داروهاى مرکب و معجونها: ..... ص : 887
باب پانزدهم از جزو سوم از گفتار نوزدهم اندر
داروهاى که در مالند: ..... ص : 890
باب شانزدهم از جزو سوم از گفتار نوزدهم اندر
حقنها و شیافها که قوت مجامعت زیادت کند: ..... ص : 891
باب هفدهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر
یاد کردن داروها و طعمامها که تن را سرد کند و منى را بفسراند و کارهاى که قوت و
نشاط مجامعت را ببرد. ..... ص : 894
باب هژدهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر
علت بد که به تازى ابنه * * * گویند ..... ص : 894
باب نوزدهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر
علت عذیوط مردى را که در وقت مجامعت * * * از وى جدا شود او را به تازى عذیوط
گویند ..... ص : 896
باب بیستم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر
تدبیر بزرگ کردن قضیب: ..... ص : 897
باب بیست و یکم از جزء سوم از گفتار نوزدهم
اندر تدبیر زیادت کردن لذت مردان و زنان ..... ص : 897
باب بیست و دوم از جز و سوم از گفتار نوزدهم
اندر تدبیر گرم کردن رحم ..... ص : 897
باب بیست و سوم اندر تدبیر تنگى فرج و خشکى
آن: ..... ص : 898
باب بیست و چهارم از جزو سوم از گفتار نوزدهم
اندر آنکه مجامعت که صوابتر و بر کدام شکل اولىتر ..... ص : 898
باب بیست و پنجم از جزء سوم از گفتار نوزدهم
اندر آنکه مدت میان جماع ..... ص : 899
گفتار بیستم اندر احوال زنان و بیماریهاى
ایشان ..... ص : 900
جزو نخستین در احوال حیض و کمى و بسیارى آن.
..... ص : 900
باب نخستین اندر احوال حیض معتدل ..... ص :
900
باب دوم از جزو نخستین از گفتار بیستم اندر
افراط طمث یعنى بسیارى خون حیض ..... ص : 901
باب سوم از جزو نخستین از گفتار بیستم اندر
باز ایستادن حیض ..... ص : 911
جزو دوم از گفتار بیستم اندر احوال آبستنى و
این جزو پانزده باب است ..... ص : 918
باب نخستین اندر آن که بچه در شکم مادر به چه
مدت تمام شود و چگونه پرورده شود و احوال او چگونه باشد ..... ص : 918
باب دوم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر بار
ناگرفتن زنان ..... ص : 923
باب سوم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر
نشانههاى آبستنى ..... ص : 929
چهارم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر شناختن
جنین گر نرینه است گر مادینه ..... ص : 930
باب پنجم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر
بگردانیدن و به صلاح آوردن مزاج آب مرد و زن تا فرزند نرینه آید ..... ص : 931
باب ششم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر
نشانههاى مردان و زنان که فرزند زایند و نرینه زایند ..... ص : 932
باب هفتم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر
نشانههاى نزدیک آمدن وقت زادن ..... ص : 933
باب هشتم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر
نشانههاى ضعیفى و بد حالى بچه که در شکم مادر بود ..... ص : 933
باب نهم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر دشوارى
زادن ..... ص : 934
باب دهم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر علاج
منش گشتن و آرزوى گل خوردن و آرزو چیزهاى شور و تیز و تلخ و ترش(ویار) و حالهاى
دیگر که آبستنان را پدید آید ..... ص : 940
باب یازدهم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر
احوال نفاس ..... ص : 941
باب دوازدهم از جزو دوم از گفتار بیستماند ر
علاج زنى که بچهى تمام ناپرورده از وى بیفتد و این را به تازى اسقاط گویند و به
پارسى افکانه گویند ..... ص : 942
باب سیزدهم از جزو دوم از گفتار بیستم در
بیرون آوردن بچهى مرده ..... ص : 945
باب چهاردهم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر
باز داشتن ..... ص : 946
باب پانزدهم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر
رجاء ..... ص : 947
جزء سوم از گفتار بیستم اندر آفتها و بیمارى
رحم و این جزو ده باب است ..... ص : 948
باب نخستین اندر یاد کردن حوالگاه * * * آنچه
در گفتارها و بابهاى گذشته یاد کرده آمده است از علاج بعضى بیمارىهاى رحم .....
ص : 948
باب دوم از گفتار بیستم اندر آماس گرم در رحم
و دبیله که از آماس خونى افتد ..... ص : 949
باب سوم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر آماس
بلغمى اندر رحم ..... ص : 952
باب چهارم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر
آماس صلب و سرطانى در رحم ..... ص : 953
باب پنجم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر
احتناق رحم ..... ص : 954
باب ششم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر گرد
آمد آب اندر رحم ..... ص : 958
باب هفتم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر
بادهاى غلیظ که اندر رحم گرد آید ..... ص : 958
باب هشتم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر
انقلاب رحم ..... ص : 959
باب نهم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر علاج
رتقاء رتقاء زنى را گویند که بر فم رحم او غشایى رسته باشد ..... ص : 960
باب دهم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر علاج
درازى بطر ..... ص : 961
گفتار بیست و یکم اندر درد پشت و تهى گاه و
گشادن مهرهها که به تازى ریاح الافرسه خوانند و درد اندامها و بندگشادها و عرق
النساء و نقرس و داء الفیل و دوالى ..... ص : 962
باب نخستین اندر درد پشت و تهى گاه و اسباب و
علامات و علاج آن ..... ص : 962
باب دوم اندر علاج کوژى پشت و بیرون آمدن مهره
که از جاى خویش ..... ص : 964
باب سوم از گفتار بیست و یکم اندر وجع المفاصل
و نقرس و عرق الانساء و اسباب و علامات و علاج این که از گرمى بود ..... ص : 966
باب چهارم از گفتار بیست و یکم در علاج وج
المفاصل و نقرس که از سردى بود ..... ص : 976
باب پنجم از گفتار بیست و یکم اندر علاج عرق
النساء و درد سرون ..... ص : 981
باب ششم از گفتار بیست و یکم اندر داء الفیل و
دوالى ..... ص : 985
باب هفتم از گفتار بیست و یکم اندر بثرههایى
که آن را به تازى البطن گویند ..... ص : 987
باب هشتم از گفتار بیست و یکم اندر درد پاشنه
..... ص : 987
باب نهم از گفتار بیست و یکم اندر درد ناخنها
و کوفته شدن آن ..... ص : 987
باب دهم از گفتار بیست و یکم اندر دمنده(جوش
زدن) شدن ناخنها و خارش که در وى پدید آید ..... ص : 987
کتاب هفتم
گفتار نخستین اندر انواع آماسها و بثرهاى گرم
..... ص : 9
جزو نخستین: اندر شناختن انواع آماسهاى گرم و
این جزو نه باب است ..... ص : 9
باب نخستین اندر شناختن انواع آماسها و
بثرههاى گرم ..... ص : 9
باب دوم از جزو اول از گفتار نخستین اندر
فلغمونى ..... ص : 10
صفت داروى رادع: ..... ص : 13
باب سوم از جزو اول از گفتار نخستین اندر حمره
..... ص : 15
باب چهارم اندر ماشرا ..... ص : 17
باب پنجم از جزو اول از گفتار نخستین اندر
طاعون ..... ص : 18
باب ششم اندر علاج آماسها که در گوشت غددى و
در بیغولهى ران افتد و نه از انواع طاعون بود. ..... ص : 19
باب هفتم از جزو اول از گفتار نخستین اندر
خراج ..... ص : 20
باب هشتم: اندر دمل و علاج آن ..... ص : 27
باب نهم اندر شری و علاج آن: ..... ص : 28
جزو دوم اندر انواع بثرهاى گرم ..... ص : 30
باب نخستین اندر حمره و علاج آن ..... ص : 30
باب دوم اندر نار فارسى و علاج آن: ..... ص :
30
باب سوم از جزو دوم اندر نمله و علاج آن:
..... ص : 31
باب چهارم: اندر گاورسه و علاج آن ..... ص :
32
جزو سوم اندر انواع بثرها و ریشهاى دیگر که
بر سطح تن پدید آید ..... ص : 32
باب نخستین اندر سعفه و شیرینه و علاج آن
..... ص : 32
باب دوم از جزو سوم اندر خشک رنده که به تازى
آن را«الحصف» گویند: ..... ص : 34
باب سوم اندر بنات اللیل و علاج آن: ..... ص :
34
باب چهارم اندر جرب که به پارسى«گر» گویند:
..... ص : 35
باب پنجم اندر قوبا که به پارسى«بریون» گویند:
..... ص : 39
گفتار دوم اندر آماسهاى سرد و علامتهاى آن:
..... ص : 41
باب نخستین اندر شناختن مادتهاى سرد که
آماسهاى سرد از آن تولد کند و اندر شناختن انواع آماسهاى سرد ..... ص : 41
باب دوم اندر آماس نرم که به تازى آن را«الورم
الرخو» گویند. ..... ص : 43
باب سوم اندر آماسهاى سخت که از بلغم غلیظ و
از مادهى سودایى خیزد و نه از جنس سلعه و نه از جنس سرطان بود: ..... ص : 44
باب چهارم اندر سرطان و علاج آن: ..... ص : 46
باب پنجم اندر آماسهاى بادناک و علاج آن
..... ص : 48
باب ششم اندر آماسها که آن را به
تازى«خنازیر» گویند: ..... ص : 49
باب هفتم اندر سلعه و علاج آن ..... ص : 52
باب هشتم اندر غدد و مسامیر و ثالیل و انواع
آن و علاج آن ..... ص : 55
گفتار سوم اندر انواع ریشها و سوختگى آتش و
مانند آن ..... ص : 56
باب نخستین اندر یاد کردن انواع ریشها و
احوال آن: ..... ص : 56
باب دوم اندر علاج ریشها که صدید پالاید:
..... ص : 62
باب سوم اندر علاج ریشهاى وسخ ..... ص : 63
باب چهارم اندر علاج ریشهایى که دور فرو رفته
باشد و به تازى آن را«غایر» گویند و علاج ریشهایى که آن را«کهف» گویند و«مخبا»
گویند: ..... ص : 64
باب پنجم اندر علاج ریشهاى متعفن و بد .....
ص : 65
باب ششم از گفتار سوم ..... ص : 68
باب هفتم اندر قرحهاى که کرم در افتاده باشد:
..... ص : 71
باب هشتم اندر ریش بلخى و علاج آن: ..... ص :
71
باب نهم اندر علاج ریشهاى متأکل که بىعفونت
بود: ..... ص : 72
باب دهم اندر علاج قرحه که ناصور گردد ..... ص
: 72
باب یازدهم اندر ریشهایى که استخوان را تباه
کند و علاج آن ..... ص : 73
باب دوازدهم اندر سوختگى آتش و روغن گرم و آب
گرم ..... ص : 75
گفتار چهارم اندر جذام و احوال و اسباب و
علامات و علاج آن ..... ص : 76
گفتار پنجم اندر جراحتهایى که افتد. ..... ص
: 87
باب نخستین اندر احوال جراحتها ..... ص : 87
باب دوم اندر علاج جراحت که شکافى بود راست
..... ص : 89
باب سوم اندر جراحتهایى که گود بود یا
ناهموار بود یا زاویهها دارد یا سخت بزرگ بود و پوست با گوشت لختى رفته بود و غور
دارد. ..... ص : 90
باب چهارم اندر جراحتها که از ظاهر تن اندر
باطن افتد ..... ص : 93
باب پنجم اندر سیلان خون به افراط و اسباب آن
و علاج آن ..... ص : 94
باب ششم اندر جراحتها و ریشها که بر عصبها
افتد ..... ص : 98
باب هفتم اندر جراحتهاى کوچک که آن را به
تازى«الوخز» و«الخرق» گویند ..... ص : 102
باب هشتم اندر علاج کسى که او را به چوب زده
باشند ..... ص : 104
باب نهم اندر سحج بن رانها که از عرق و نشستن
بر اسب پدید آید و سحج پاشنه و انگشتان که از موزه پدید آید ..... ص : 105
گفتار ششم اندر داغ کردن و این دوازده باب است
..... ص : 106
باب نخستین اندر یاد کردن منفعت داغ کردن و
یاد کردن بیمارىهایى که علاج آن به داغ باید کرد ..... ص : 106
باب دوم اندر داغ کردن سر از بهر درد چشم کهن
و ضیق النفس و علت جذام ..... ص : 107
باب سوم اندر داغ کردن صدغ ..... ص : 108
باب چهارم اندر داغ کردن پلک چشم تا موى فزونى
بر نیاید ..... ص : 108
باب پنجم اندر داغ کردن ناصور گوشهى چشم
..... ص : 109
باب ششم اندر داغ کردن خراج که از شوصه تولد
کند ..... ص : 109
باب هفتم اندر داغ کردن جگر ..... ص : 110
باب هشتم اندر داغ کردن سپرز ..... ص : 110
باب نهم اندر داغ کردن معده ..... ص : 110
باب دهم اندر داغ کردن خداوند استسقاء ..... ص
: 111
باب یازدهم اندر داغ کردن سر کتف ..... ص :
111
باب دوازدهم اندر داغ کردن بندگاه سرین ..... ص
: 111
گفتار هفتم اندر مجبرى و ردادى و این گفتار دو
جزو است ..... ص : 112
جزو نخستین ردادى یعنى به جاى باز بردن
اندامها که از جاى خویش بیرون آید ..... ص : 112
باب نخستین اندر احوال اندامها که از جاى
خویش بیرون آید و علامتهاى بیرون آمدن و علاج آن بر طریق کلى ..... ص : 112
باب دوم اندر بیرون آمدن منه که به تازى«الفک»
گویند ..... ص : 115
باب سوم اندر بیرون آمدن ترقوه از جاى خویش
..... ص : 116
باب چهارم اندر بیرون آمدن سر سفت از جاى خویش
..... ص : 117
باب پنجم اندر بیرون آمدن بندگاه مرفق ..... ص
: 119
باب ششم اندر بیرون آمدن بندگاه سر ساعد و
انگشتان دست ..... ص : 119
باب هفتم اندر بیرون آمدن مهرههاى پشت از جاى
خویش ..... ص : 119
باب هشتم اندر بیرون آمدن عصعص از جاى خویش
..... ص : 122
باب نهم اندر بیرون آمدن بندگاه ران از جاى
خویش ..... ص : 122
باب دهم اندر بیرون آمدن بندگاه زانو ..... ص
: 124
باب یازدهم اندر بیرون آمدن نهنبن زانو از جاى
خویش ..... ص : 124
باب دوازدهم اندر بیرون آمدن بندگاه شتالنگ
..... ص : 125
جزو دوم از گفتار هفتم ..... ص : 125
باب نخستین اندر احوالهاى شکستهها ..... ص :
125
باب دوم از جزو دوم اندر یاد کردن قانونهاى
مجبرى و ردادى ..... ص : 127
باب سوم اندر بریدن شظایا ..... ص : 130
باب چهارم اندر آنکه استخوانهاى شکسته را
چگونه باید بست و اندر صفت رفادهها و عصابهها و تختهها ..... ص : 131
باب پنجم اندر آن که استخوانهاى بسته را کى
باید گشاد ..... ص : 132
باب ششم اندر آن که عضوى را که هم استخوان
شکسته بود و هم جراحت رسیده چگونه باید بستن ..... ص : 133
باب هفتم اندر تدبیر استخوان که کوژ بسته
باشند و بر آن کوژى رسته شده باشد و حاجت آید بدان که دیگر باره بشکنند ..... ص :
133
باب هشتم اندر طلىها و داروها که اندر مجبرى
بکار آید ..... ص : 134
باب نهم اندر منفعت و مضرت روغن و آب گرم
..... ص : 136
باب دهم اندر شکستگى اندامها از سر تا پاى
..... ص : 137
کتاب هشتم
گفتار نخستین اندر احوال موى ..... ص : 153
باب نخستین اندر یاد کردن که سبب باطل شدن موى
چیست؟ ..... ص : 153
باب دوم اندر داروهایى که موى را نگاه دارد.
..... ص : 155
باب سوم اندر داروها که موى را دراز کند.
..... ص : 156
باب چهارم اندر داء الثعلب و داء الحیه. .....
ص : 157
باب پنجم اندر یاد کردن داروهایى که موى را
بسترد. ..... ص : 160
باب ششم اندر علاج کسانى آهک و زرنیخ ایشان را
بسوزد. ..... ص : 160
باب هفتم اندر یاد کردن داروهایى که بوى آهک
ببرد. ..... ص : 161
باب هشتم اندر یاد کردن داروهایى که موى را
باطل کند و بر آمدن وى باز دارد. ..... ص : 161
باب نهم اندر داروها که موى را جعد کند. .....
ص : 161
باب دهم اندر باطل کردن جعد موى ..... ص : 162
باب یازدهم اندر علاج موى که بشکافد و بریزد
..... ص : 162
باب دوازدهم اندر تدبیر باریک کردن موى .....
ص : 162
باب سیزدهم اندر سبوسه که در سر پدید آید.
..... ص : 162
باب چهاردهم اندر تدبیر نگاه داشتن موى تا زود
سپید نشود. ..... ص : 164
باب پانزدهم اندر انواع خضاب ..... ص : 165
باب شانزدهم اندر تدارک مضرتهاى خضاب ..... ص
: 169
گفتار دوم اندر احوال بشره و آنچه بر وى پدید
آید و علاج آن ..... ص : 170
باب نخستین اندر بگردیدن رنگ روى از باد و
سرما و از آفتاب و غیر آن ..... ص : 170
باب دوم اندر نشان زخمها که بر چشم و حوالى
آن پدید آید ..... ص : 172
باب سوم اندر اثرهاى ریشها و آبله و برش و
نمش و کلف ..... ص : 172
باب چهارم اندر نشانههاى کبود و نقشها که بر
اندامها کنند و تدبیر باطل کردن آن ..... ص : 174
باب پنجم اندر باد دشنام ..... ص : 174
باب ششم اندر بهق و وضح و برص ..... ص : 174
باب هفتم اندر در گند بغل و عرق ..... ص : 178
باب هشتم اندر علاج گند بول و غایط: ..... ص :
179
باب نهم اندر شپش که در پوست پدید آید ..... ص
: 179
باب دهم اندر طرقیدن پاشنه پاى و انگشتان دست
..... ص : 181
باب یازدهم در علاج انگشت پاى که در زمین آید
..... ص : 182
گفتار سوم اندر حالها که تعلق به تن و اطراف
دارد ..... ص : 182
باب نخستین اندر احوال لاغرى و فربهى و اسباب
آن ..... ص : 182
باب دوم اندر فربه کردن یک عضو جداگانه .....
ص : 186
باب سوم اندر تدبیر لاغرى کردن فربهى به افراط
..... ص : 187
باب چهارم اندر تدبیر لاغر کردن عضوى جداگانه
..... ص : 189
باب پنجم اندر تعقف و جذام که ناخن را افتد
..... ص : 189
باب ششم در برص که بر ناخن افتد ..... ص : 190
باب هفتم اندر زرد شدن ناخن ..... ص : 190
باب هشتم اندر تدبیر برکندن ناخن معیوب تا
نیکوتر برآید ..... ص : 190
باب نهم اندر نگاه داشتن ناخن تا نیکو بر آید
..... ص : 190
باب دهم اندر داخس ..... ص : 191
کتاب نهم
گفتار نخستین اندر احتیاط کردن اندر زهرها و
یاد کردن انواع زهرها بر طریق کلى و قانون علاج زهرها و یاد کردن داروهاى زیانکار
از معدنى و نباتى و حیوانى و علاج آن ده باب است ..... ص : 198
باب نخستین اندر احتیاط کردن تا اگر زهرى دهند
اثر نکند: ..... ص : 198
باب دوم اندر یاد کردن انواع زهرها بر طریق
کلى ..... ص : 199
باب سوم اندر آن که چگونه بتوان دانست که زهر
کدام نوع دادهاند؟ ..... ص : 201
باب چهارم اندر قانون علاج زهرها: ..... ص :
201
باب پنجم اندر یاد کردن داروهایى که مضرت همه
زهرها را دفع کند ..... ص : 203
باب ششم اندر داروهاى معدنى که مردم را زیان
دارد ..... ص : 203
باب هفتم اندر داروهاى نباتى که گوهر آن بد
است. ..... ص : 206
باب هشتم اندر داروهاى زیانکار و گرم: .....
ص : 207
باب نهم اندر داروهاى سرد و زیانکار ..... ص
: 211
باب دهم اندر زهرهاى حیوانى ..... ص : 214
گفتار دوم اندر گزیدن ماران و جانوران
زیانکار و زهرناک بر طریق کلى و تدبیر راندن حشرات بر طریق جمله و تفسیر و این
گفتار هفت باب است: ..... ص : 221
باب نخستین اندر تدبیر کلى در علاج گزیدن
ماران و جانوران زهرناک: ..... ص : 221
باب دوم از گفتار دوم از کتاب نهم در یاد کردن
داروهایى که از بهر گزیدن جانوران زهرناک خورند ..... ص : 222
باب سوم از گفتار دوم در طلىها که بر گزیدگى
جانوران زهرناک طلى کنند ..... ص : 224
باب چهارم در داروهایى که بر تن طلى کنند تا
جانوران زیانکار از وى دور باشند ..... ص : 224
باب پنجم در یاد کردن داروهایى که در خانه
بگسترند و دود کنند و نزدیک سوراخهاى حشرات و هوام بنهند و برپزند تا همه بگریزند
..... ص : 225
باب ششم از گفتار دوم در یاد کردن داروهایى که
بعضى جانوران را بکشد: ..... ص : 226
باب هفتم اندر تدبیر دور کردن و هلاک کردن
جانوران زیانکار بر سبیل تفسیر: ..... ص : 226
گفتار سوم اندر گزیدن ماران و علاج آن و این
گفتار چهار باب است ..... ص : 228
باب نخستین اندر یاد کردن انواع ماران و احوال
گردیدن(گزیدن) ایشان ..... ص : 228
باب دوم از گفتار سوم اندر گزیدن ماران که در
طبقهى نخستیناند و علاج آن گزیدن مار: ..... ص : 230
باب سوم اندر گزیدن ماران که در طبقهى
دوماند ..... ص : 232
باب چهارم در گزیدن ماران که زهر ایشان ضعیف
بود و علاج کردن ایشان علاج قرحه باشد ..... ص : 236
گفتار چهارم اندر گزیدن مردم و گزیدن سگ و گرگ
و غیر آن این گفتار دوازده باب است ..... ص : 237
باب نخستین اندر گزیدن مردم ..... ص : 237
باب دوم در گزیدن سگ خانگى که دیوانه نباشد و
گزیدن گرگ و غیر آن ..... ص : 238
باب سوم اندر صفتهاى سگ دیوانه و گرگ دیوانه
و شغال دیوانه: ..... ص : 238
باب چهارم اندر یاد کردن حالها که از گزیدن سگ
دیوانه پدید آید ..... ص : 239
باب پنجم اندر فرق میان گزیدگى سگ دیوانه و
غیر دیوانه و آزمودن آن: ..... ص : 240
باب ششم اندر علاج گزیدن سگ دیوانه ..... ص :
240
باب هفتم اندر گزیدن پلنگ و یوز و جراحت چنگال
آن ..... ص : 243
باب هشتم اندر گزیدن تمساح ..... ص : 244
باب نهم اندر گزیدن گربه ..... ص : 244
باب دهم در گزیدن قرد ..... ص : 244
باب یازدهم اندر گزیدن راسو ..... ص : 244
باب دوازدهم اندر گزیدن حیوانى که او
را«سوعالى»(یوعالى) گویند ..... ص : 244
گفتار پنجم اندر گزیدن حشرات ..... ص : 245
باب نخستین اندر زخم کژدم دشتى ..... ص : 245
باب دوم در زخم جراره ..... ص : 248
باب سوم اندر گزیدن عنکبوتها و رتیلاها: .....
ص : 248
باب چهارم اندر گزیدن عنکبوت: ..... ص : 252
باب پنجم اندر شپش کرکس: ..... ص : 252
باب ششم اندر گزیدن جانورى که پاىهاى بسیار
دارد و بدین نام معروف است. ..... ص : 253
باب هفتم اندر گزیدن کرپاسه که به تازى«سام
ابرص» گویند و انواع آن و خرد و بزرگ آن: ..... ص : 253
باب هشتم اندر زخم انواع زنبور: ..... ص : 254
باب نهم اندر گزیدن مورچه پرنده: ..... ص :
255
باب دهم اندر زخم کژدم دریایى: ..... ص : 255
باب یازدهم اندر گزیدن ضفدع بحرى: ..... ص :
255
فصل اول اندر عذر دیر تمام شدن این کتاب:
..... ص : 256
فصل دوم اندر تقصیرى که درین کتاب هست: .....
ص : 257
فصل سوم اندر عذر طبیبان از جهت بیمارى که
ایشان را افتد: ..... ص : 258
کتاب دهم
کتاب منافع الاعضاء ..... ص : 260
گفتار اندر منافع اعضاى حیوانات به ترتیب ا ب
ت ث ..... ص : 263
حرف الالف ..... ص : 263
حرف الباء ..... ص : 265
حرف التاء ..... ص : 267
حرف الثاء ..... ص : 267
حرف الجیم ..... ص : 268
حرف الحاء ..... ص : 268
حرف الخاء ..... ص : 270
حرف الدال ..... ص : 272
حرف الذال ..... ص : 274
حرف الراء ..... ص : 275
حرف السین ..... ص : 275
حرف الصاد ..... ص : 277
حرف الضاد ..... ص : 277
حرف الطاء ..... ص : 278
حرف الظاء ..... ص : 278
حرف العین ..... ص : 278
حرف الفاء ..... ص : 280
حرف القاف ..... ص : 280
حرف الکاف ..... ص : 281
حرف لام ..... ص : 281
حرف المیم ..... ص : 281
حرف النون ..... ص : 282
حرف الواو ..... ص : 282
حرف الهاء ..... ص : 282
کتاب قرافادین ..... ص : 284
گفتار نخستین: نام داروها که در علاج هر
اندامى بکار آید ..... ص : 288
باب نخستین در داروها که در طلا و ضماد و نطول
و شموم، خداوند سرسام گرم و صداع گرم و بىخوابى و مالیخولیا و دیوانگى بکار آید.
..... ص : 288
باب دوم اندر داروهایى که در حقنهى خداوند
سرسام و صداع گرم را بکار آید: ..... ص : 289
باب سوم در داروهایى که در ضماد و نطول
بیمارىهاى سر که از سردى و ترى باشد و از بادها غلیظ باشد و داروهاى دیگر که
ببویند و داروهایى که بدان غرغره کنند و داروهایى که در بینى دمند و در چکانند و
داروهایى که بدان حقنه کنند. ..... ص : 289
باب چهارم در داروهایى که شربت و مسهل و معجون
اصحاب وسواس و مالیخولیا و بیمارىهاى سوداوى و بلغمى و بکار آید، چون صرع و سکته
و فالج و لقوه و لیثرغس و آن چه بدین ماند. ..... ص : 293
باب پنجم در داروها چشم یاد کردن: ..... ص :
297
باب ششم اندر داروهاى گوش: ..... ص : 303
باب هفتم اندر داروهاى بینى: ..... ص : 308
باب هشتم در داروهاى زکام و نزله و عطسه و
سرفه: ..... ص : 312
باب نهم در داروهاى دهان و لب و گوشت بن
دندان. ..... ص : 313
باب دهم در داروهاى بیمارىهاى زفان. ..... ص
: 316
باب یازدهم در داروهاى ضفدع و ملازه. ..... ص
: 317
باب دوازدهم در داروهاى دندان ..... ص : 318
باب سیزدهم در داروها که در علاج آواز بکار
آید. ..... ص : 320
باب چهاردهم اندر تدبیر ذبحه و خناق و داروهاى
وى ..... ص : 321
باب پانزدهم در داروهاى بثرهها که از اندرون
حلق و مرى بر آید و داروهاى دیوچه که به حلق فرو رود ..... ص : 323
باب شانزدهم در داروهاى ربو و ضیق النفس .....
ص : 323
باب هفدهم در داروهاى سرفهى گرم ..... ص :
324
باب هجدهم در داروهاى خون بر آمدن از گلو
..... ص : 325
باب نوزدهم در داروهاى دل ..... ص : 327
باب بیستم اندر داروهاى معده: ..... ص : 333
باب بیست و یکم اندر داروهاى جگر گرم: ..... ص
: 340
باب بیست و دوم در داروهاى سپرز: ..... ص :
344
باب بیست و سوم در داروهاى یرقان که از گرمى
جگر بود و بسیارى صفرا خیزد. ..... ص : 345
باب بیست و چهارم در داروهاى استسقاء ..... ص
: 346
باب بیست و پنجم در داروهاى اسهال و سحج و
زحیر ..... ص : 347
باب بیست و ششم در داروها مقعد و شرج: ..... ص
: 351
باب بیست و هفتم در داروهاى کرمان دراز و خرد
و بزرگ که در رودهها تولد کند: ..... ص : 355
باب بیست و هشتم که در داروهاى قولنج و درد
شکم ..... ص : 356
باب بیست و نهم: اندر داروها گرده و مثانه.
..... ص : 359
باب سیم اندر داروهاى بیمارىها که مخصوص است
به مردان. ..... ص : 368
باب سى و یکم در داروها که به علاج زنان مخصوص
است. ..... ص : 375
باب سى و دوم اندر داروهاى درد اندامها. .....
ص : 382
باب سى و سهام اندر آماسها و بثرههاى گرم و
سرد: ..... ص : 384
باب سى و چهارم در جراحتها: ..... ص : 394
باب سى و پنجم اندر داروهاى اندامها که از
جاى خویش بشود. ..... ص : 396
باب سى و ششم در داروهاى سر و موى و دیگر
اندامها. ..... ص : 397
باب سى و هفتم اندر داروها که بشره پوست تن را
و دست و پا و صورت را پاک کند و نیکو کند: ..... ص : 399
باب سى و هشتم اندر پاد زهرها و داروها که
مضرت زهرها باز دارد. ..... ص : 403
گفتار دوم از قرافادین که تتمه ذخیره
خوارزمشاهى است، در یاد کردن داروها و معجونهاى مرکب. ..... ص : 405
باب نخستین در یاد کردن طریق اصحاب تجربه و
اصحاب قیاس، در علاج کردن داروهاى مفرد و مرکب. ..... ص : 406
باب دوم در یاد کردن اسباب حاجتمندى بداروها
مرکب: ..... ص : 408
باب سوم در یاد کرده قانون اوزان و داروهاى
مفرد و داروهاى مرکب: ..... ص : 412
باب چهارم در آن که داروها چگونه ترکیب باید
کرد: ..... ص : 413
باب پنجم در بعضى داروها که بباید شست و بباید
سوخت و بریان کرد: ..... ص : 415
باب ششم در عمل معجونهاى بزرگ: ..... ص : 417
باب هفتم در عمل معجونهاى دیگر که احتیاج به
آنها بیشتر باشد. ..... ص : 432
باب هشتم در ایارجات ..... ص : 441
باب نهم اندر گوارشها ..... ص : 449
باب دهم در اطریفلها ..... ص : 459
باب یازدهم در قرصها ..... ص : 463
باب دوازدهم اندر سفوف و قمایح ..... ص : 485
باب سیزدهم در لعوقات(لیسیدنىها): ..... ص :
492
باب چهاردهم در انواع شرابها(شربتها). .....
ص : 497
باب پانزدهم: در ربها ..... ص : 516
باب شانزدهم در عمل پروردهها ..... ص : 517
باب هفدهم در نقیعها(نم کردنىها) و مطبوخها
و مسهل و انواع ماء الاصول. ..... ص : 522
باب هژدهم در حبهاى مسهل و غیر مسهل ..... ص
: 529
باب نوزدهم در داروهاى قذف ..... ص : 541
باب بیستم در داروهاى غرغره: ..... ص : 542
باب بیست و یکم در سعوطات و شمومات و بخورات و
عطوسات. ..... ص : 546
باب بیست و دوم در طلىها و ضمادها: ..... ص :
554
باب بیست و سوم در نطولها: ..... ص : 581
باب بیست و چهارم در روغنها: ..... ص : 582
باب بیست و پنجم در مرهمها و
زورورها(پودرها): ..... ص : 588
باب بیست و ششم در داروهاى دهان و کام و زفان
و دندان و ملازه: ..... ص : 592
باب بیست و هفتم در داروهاى چشم ..... ص : 596
باب بیست و هشتم در حقنهها و شیافها و مسهل
و غیر مسهل ..... ص : 601
باب بیست و نهم در یاد کردن اوزان و مکاییل
..... ص : 606
یک من کپان ..... ص : 606
یک رطل بغدادى ..... ص : 606
من رومى ..... ص : 606
من انطالیقى و مصرى ..... ص : 606
یک اوقیه ..... ص : 606
یک استار ..... ص : 606
الناطل ..... ص : 606
الهامین ..... ص : 607
دورق ..... ص : 607
قسط ..... ص : 607
قسط انگبین ..... ص : 607
رطل ..... ص : 607
دورق ..... ص : 607
جوهض ..... ص : 607
هوخیص ..... ص : 607
قفیض ..... ص : 607
مکیار ..... ص : 607
ابرمقل ..... ص : 607
قوطولى ..... ص : 607
سکرهى بزرگ ..... ص : 607
سکرهى مطلق ..... ص : 607
سکرهى کوچک ..... ص : 607
جرهى مطلق ..... ص : 607
سمطهس ..... ص : 607
قنطار ..... ص : 607
الابریق ..... ص : 607
طالیطون ..... ص : 608
عرطال ..... ص : 608
طولوطون ..... ص : 608
قوطیل ..... ص : 608
الکور ..... ص : 608
الکوب ..... ص : 608
درخمى ..... ص : 608
بندقه ..... ص : 608
الجوزة النبطیه ..... ص : 608
النواح ..... ص : 608
عربا ..... ص : 608
سامرنا ..... ص : 608
اوسرلو ..... ص : 608
حاما الکبیر ..... ص : 608
حاما الصغیر ..... ص : 608
ملعقه ..... ص : 608
خرنوبة شامیة ..... ص : 608
قیراط ..... ص : 608
الباقلاط الیونانیة ..... ص : 608
الباقلاط المصریة ..... ص : 608
البرفن ..... ص : 608
الجوزة المطلقه ..... ص : 609
الجوزة الملکیه ..... ص : 609
بولس ..... ص : 609
کسونافى ..... ص : 609
مسطرن الکبیر ..... ص : 609
مسطرن الصغیر ..... ص : 609
کرمه ..... ص : 609
باب سیم اندر تفسیر و نام داروها که مشکل است.
..... ص : 609
الف: ..... ص : 609
اقاقیا ..... ص : 609
انیسون ..... ص : 609
اسقیل ..... ص : 609
افیطرک ..... ص : 609
اقالوجى ..... ص : 609
آزاد درخت ..... ص : 609
ایرسا ..... ص : 609
ابو حلسا ..... ص : 610
أرند و پرند ..... ص : 610
اوسند ..... ص : 610
اصابع هرمس ..... ص : 610
اقاریقون ..... ص : 610
اسقودریون ..... ص : 610
امروسیا ..... ص : 610
انطونیا ..... ص : 610
افاینطون ..... ص : 610
ابرکاکیا ..... ص : 610
افلاطون ..... ص : 610
ابرون ..... ص : 610
اسطغلین ..... ص : 610
ابگون ..... ص : 610
اسقورون ..... ص : 610
اراه ..... ص : 611
افلون ..... ص : 611
انشاثا ..... ص : 611
ایمست ..... ص : 611
حرف الباء ..... ص : 611
برنجاسف ..... ص : 611
بلبوس ..... ص : 611
بهرامج ..... ص : 611
بهار ..... ص : 611
بوتا ..... ص : 611
بشولیون ..... ص : 611
بوطانیقى ..... ص : 611
بطباط ..... ص : 611
باله ..... ص : 612
بنسته ..... ص : 612
بلور ..... ص : 612
الحرف الجیم ..... ص : 612
جبسین ..... ص : 612
حرف الدال ..... ص : 612
ده مست ..... ص : 612
دیوکار ..... ص : 612
دوقوا ..... ص : 612
دارشیشعان ..... ص : 612
داغیندس ..... ص : 612
الها: ..... ص : 612
هل و هال ..... ص : 612
هزارچشان ..... ص : 612
هشت دهان ..... ص : 612
هندوى ..... ص : 612
هنگ ..... ص : 612
الواو ..... ص : 612
ودع ..... ص : 613
الحا ..... ص : 613
پنجه گشا ..... ص : 613
حجر الدم ..... ص : 613
الیا ..... ص : 613
یبنون ..... ص : 613
ینبوط ..... ص : 613
الکاف ..... ص : 613
کمافیطوس ..... ص : 613
اللام ..... ص : 613
لبنى ..... ص : 613
لعبه ..... ص : 613
المیم ..... ص : 613
مغره ..... ص : 613
العین ..... ص : 613
عرتمیسا ..... ص : 614
الفاء ..... ص : 614
الفا ..... ص : 614
فیل ..... ص : 614
ففیلاسوس ..... ص : 614
الصاد ..... ص : 614
صمغ ..... ص : 614
القاف ..... ص : 614
قاتل الکلب ..... ص : 614
قاتل ذئب ..... ص : 614
قاتل امه ..... ص : 614
قریس ..... ص : 614
قوفیل ..... ص : 614
قلت ..... ص : 614
قزم قریش ..... ص : 614
قطف ..... ص : 614
الشین ..... ص : 614
شنجار ..... ص : 614
شجرة المریم ..... ص : 614
شلاحه ..... ص : 614
الطاء ..... ص : 614
طرسى ..... ص : 615
الثا ..... ص : 615
ثیل ..... ص : 615
الخا ..... ص : 615
خسرو دارو ..... ص : 615
خسمه ..... ص : 615
باب بیست سى و یکم اندر بدلها و داروها .....
ص : 615
هرگاه که طبیب خواهد که جزو علمى از طب تمام بداند،
باید که هر چه تن مردم را طبیعى است بشناسد،
و هرچه ناطبیعى است هم بشناسد،
و چیزهاى طبیعى تن مردم را چهار گونه است:
گونه
نخستین چیزهاست که تن مردم بدان برپاست و آن شش چیز است:
یکى مایهاء چهارگانه که تن مردم از آن فراز هم آورده شده است،
و آن مایه ها یکى آتش است
و یکى هوا و یکى آب و یکى خاک[1].
دوم اندامهاى یکسان است و آن اندامهائى است
که از اجزاء یکسان فراز هم نهادهاند و درهم پیوسته،
چنانکه هر پاره از آن که برگیرى همان نام و همان صفت دارد
که دیگر پاره، چون استخوان و گوشت و پوست و غیر آن؛
مثلا گوشت سر همان نام دارد و همان صفت که گوشت پاى؛
و استخوان و پوست و غیر آن همچنین اند؛
و اندامهائى که از اندامهاى یکسان فراز هم نهاده است
و درهم پیوسته، نام و صفت و مزاج هریک دیگر است
و بوجهى
دیگر. مثلا از دست یک جزو انگشت است و دیگر
اصول و مبانى نظرى طب سنتى، متن، ص: 16
ناخن و سه دیگر کف و چهارم ساعد و نام هریک و کار هریک دیگر است؛
بدین سبب آن اندامها را یکسان گفتهاند و آن اندامهاء دیگر را
پیوسته و بتازى آن را بسیط گویند و متشابه الاجزاء نیز گویند،
و این را اعضاء مرکب گویند و الاعضاء الالیه نیز گویند.
و
سیّم اخلاط است چون بلغم و خون و صفرا و سودا.
و چهارم روحها است چون روح طبیعى و روح حیوانى
و روح نفسانى
و شرح هریک اندر جایگاه
خویش گفته شود.
پنجم
طبعها و مزاجهاى این چهار چیز که گفته آید.
ششم
قوّتها چون قوّتهاء حس و حرکت و قوتهاء دیگر چون جاذبه و ماسکه و هاضمه و دافعه و
مغیره و نامیه و مولّده و مصوّره.
گونه
دوم- چهار چیز است:
یکى
حالهاى تن مردم است چون مزاج اصلى که بدان زاده باشد.
دوم
حالهاى او اندر سالهاى عمر.
سوم
مزاج نرى و مادگى.
چهارم
عادتها و خو کردن با چیزها.
گونه
سوم- چیزهائى است که بیرون تن اوست و حالهاى شهرها و خانهها.
گونه چهارم- حالهاى تن درستى است که مزاج هر اندامى از اندامهاى
یکسان و مزاج اخلاط و مزاج ارواح همه چنان باشد
که باید و قوّتهاء اندامها چون قوّت معده و جگر و غیر آن همه کارهاى
خویش مىکنند بتمامى و آسانى. اینست چیزهاى طبیعى.
و هرگاه که از این چیزها یکى بگردد و برخلاف آن شود که
باید آن حال ناطبیعى باشد و ناتندرستى.
و بباید دانست که هر کارى را سببى است.
سبب نزدیک طبیبان چیزى را گویند که نخست آن چیز باشد،
و از بودن آن اندر تن مردم حالى پدید آید، و بعضى سببها
اصول و مبانى نظرى طب سنتى، متن، ص: 17
آنست که سبب تندرستى است خاصه، و بعضى سبب بیمارى است
خاصه و بعضى آنست که هرگاه چنان باشد که باید و چندانکه
باید و آنوقت باشد که باید سبب تندرستى است، و هرگاه که برخلاف
این باشد سبب بیمارى گردد، و این سببهاى چنین شش جنس است
و
طبیبان آن را اسباب السّته گویند
و آن یکى هوا است و دوم طعام
و شراب و داروها و سازهاى دستکاران؛
سیم خواب و بیدارى؛ چهارم
حرکت و سکون، پنجم استفراغ و
احتباس یعنى بیرون آمدن چیزى
از تن مردم و ناآمدن، چون طبع که اجابت کند
یا نکند و عرق که آید یا نیاید،
و چیزى که از سر براه بینى پالاید یا نپالاید و غیر آن؛
ششم اعراض نفسانى چون شادیها
و غمها و خشم و خوشنودى
و مانند آن. اینست تمامت چیزها که طبیب را بباید دانست تا جزو علمى
تمام دانسته باشد. و جزو عملى آنست که طبیب داند که او را اندر
نگاهداشتن تن درستى بر هر شخصى و دور کردن بیمارى از هر شخصى
چه چیز بکار باید داشت و از آن چیز چه مقدار و کى و چگونه بکار باید داشت،
از بهر آنکه مقصود از علم طب آن وقت حاصل گردد که طبیب این
جمله اقسام جزو علمى و اقسام جزو عملى که بیان کرده شد
دانسته باشد.[2]
[1] ( 1)- درباره این چهار مایه و همچنین درباره مطالب مندرج
در بابهاى 1 و 2 چون در متن کتاب مفصلا شرح خواهد داد،
لذا ما نیز در اینجا از هرگونه توضیح و تفسیرى خوددارى کرده
در قسمتهاى مربوطه بتفصیل بحث خواهیم کرد.
[2] جرجانى، اسماعیل بن حسن، اصول و مبانى نظرى طب سنتى،
1جلد،
دانشگاه علوم پزشکى ایران - تهران، چاپ: اول، 1383 ه.ش.
کتابنامه :
نام کتاب: اصول و مبانى
نظرى طب سنتى
پدیدآور: جرجانى، اسماعیل
بن حسن
تاریخ وفات
پدیدآور: 531 ه. ق
محقق/ مصحح: مصطفوى، سید
جلال
موضوع: مبانى طب
زبان: فارسى
تعداد جلد: 1
ناشر: دانشگاه علوم
پزشکى ایران
مکان چاپ: تهران
سال چاپ: 1383 ه. ش
-----------------------------------------------------------------
کتابنامه :
نام کتاب: ذخیره
خوارزمشاهى
پدیدآور: جرجانى، اسماعیل
بن حسن
تاریخ وفات
پدیدآور: 531 ه. ق
موضوع: مبانى طب- مفردات
دارویى- بیمارى ها- داروسازى و صنعت
زبان: فارسى
تعداد جلد: 10
ناشر: مؤسسه احیاء طب
طبیعى
مکان چاپ: قم
سال چاپ: 1391 ه. ش
نوبت چاپ: اول