معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم((علی امیری طب سنتی فم)) در منابع طب سنتی به خرفه- بقله الزهراء - می گویند(گیاه مورد علاقه ومخصوص حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها)) است.
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 31418
تعداد نوشته ها : 27
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
حمید رضا علیخانی


نرم افزارطب اسلامی نور1/5 و مطالعه کتاب های پزشکی

   فهرست مطالب نمونه  کتاب های طبی   و    نمونه مطالب نمونه کتاب  

     اطلاع رسانی جهتمطالعه کتاب و تحقیق در کتابخانه های دیجیتال 

              یا   امانت گرفتن کتاب   از کتابخانه ها     یا   خرید کتاب  


                 ذخیره خوارزمشاهى         

              

                          در ادامه مطلب ........................    


 تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران (ویژه علوم پزشکى) ؛ ص140

در میان پزشکان فارسى‏ نویس دوره اسلامى، بدون شک 

سید اسماعیل جرجانى والاترین مقام را داراست. حکیم ابو ابراهیم اسماعیل 

بن حسن بن محمد علوى حسینى، پزشک مشهور ایرانى و شیعى،

حدود 435 هجرى در جرجان به دنیا آمد. خانواده وى از سادات حسینى 

بودند که از اصفهان به گرگان کوچیده بودند. او براى علم‏آموزى به شهرهاى

 بسیارى از قلمرو ایران- مرو، نیشابور و قم- سفر کرد و با بسیارى از پزشکان

 نامور دیدار کرد و از آنان درس آموخت. از استادان وى باید از ابن ابى صادق 

(بقراط ثانى) یاد کرد که در نیشابور مى‏زیست. فعالیت علمى جرجانى بیشتر

 زمانى بود که در خوارزم مى‏زیست. در این شهر، جرجانى در کنار تألیف 

کتاب‏هاى پزشکى، بیماران را مداوا مى‏کرد و نیز در داروخانه خود به داروفروشى

 اشتغال داشت. جرجانى بین سال‏هاى 530 تا 535 هجرى در مرو درگذشت.[1]

جرجانى را باید احیا کننده پزشکى فارسى دانست. وى آثار بسیار مهمى

 در پزشکى به فارسى تألیف کرد. مهم‏ترین و بزرگ‏ترین این آثار ذخیره

خوارزمشاهى نام دارد که به مثابه یک دائرة المعارف، 

                               تقریباً همه دانسته‏ هاى 

پزشکى اسلامى تا قرن پنجم و ششم در آن گرد آمده است. 

ساختار تدوین ذخیره خوارزمشاهى بسیار شبیه قانون ابن سیناست،

 جز آنکه جرجانى کوشیده است ساختار مورد نظر ابن سینا در قانون 

را گسترش بدهد و به اجزاى کوچک‏ترى تقسیم کند. ذخیره خوارزمشاهى

 از ده کتاب به ترتیب زیر پدید آمده است:

1. شناخت حد پزشکى، منفعت پزشکى، شناختن بدن آدمى و تشریح اندام‏ها؛

2. شناخت چگونگى بدن انسان؛  3. حفظ تندرستى و آب و هواى سالم؛

4. شناخت انواع بیمارى‏ها؛  5. شناخت انواع تب‏ها؛

6. درمان بیمارى‏ها؛   7. درمان ورم‏ها و زخم‏ها؛  8. حفظ پاکیزگى؛ 

9. شناختن انواع زهرها؛10. داروهاى مرکب.[2]

ذخیره خوارزمشاهى، اگرچه مهم‏ترین کتاب جرجانى است، تنها کتاب

 فارسى او درباره پزشکى نیست. جرجانى خود به تنهایى ادبیات پزشکى

 به فارسى را پدید آورده است. از دیگر آثار پزشکى او به فارسى باید از 

الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه، خفى علایى، زبدة الطب، منافع اعضاى‏

حیوانات‏ و یادگار یاد کرد.[3]

جرجانى در اواخر عمر ذخیره خوارزمشاهى را به عربى ترجمه کرد. 

بنابراین ذخیره خوارزمشاهى از اندک آثار پزشکى اسلامى است 

که هم به فارسى و هم به عربى موجود است و افزون برآن، تنها

 اثر پزشکى به فارسى است که به عبرى نیز ترجمه شده است.[4][5]

 


 

نرم افزارطب اسلامی نور1/5 و مطالعه کتاب های پزشکی

   فهرست مطالب نمونه  کتاب های طبی   و    نمونه مطالب نمونه کتاب  

     اطلاع رسانی جهتمطالعه کتاب و تحقیق در کتابخانه های دیجیتال 

              یا   امانت گرفتن کتاب   از کتابخانه ها     یا   خرید کتاب  


----------------------------------------------------------------------------------


     اصول و مبانى نظرى طب سنتى ؛ متن ؛ ص24

 

کیفیاتى که بواسطه حس لمس ادراک مى‏شوند چهارند:

 گرمى و سردى و خشکى و ترى؛ و یک جسم بسیط هست

 که خشک و سرد است و آن خاک است، و یک جسم هست

 که سرد و تر است و آن آب است، و یک جسم هست

 که تر و گرم است و آن هوا است، و یک جسم هست

 که گرم و خشک است و آن آتش است، و این چهار جسم 

بسیط عناصر و اسطقسات مى‏باشند»

توضیحات درباره چهار عنصر (خاک، آب، هوا و آتش) 

و کیفیات (گرمى، سردى، ترى و خشکى) آنها را در

 متن کتاب شرح خواهیم داد

اصول و مبانى نظرى طب سنتى، متن، ص: 25

بباید دانست که تن مردم و تن‏هاى دیگر جانوران و جز جانوران

 یعنى نبات همه فراز هم آمده و آمیخته و سرشته از آتش و 

هوا و آب و خاک‏[1] و ماده همه هستیها که زیر فلک ماهست

 این چهار مایه است‏[2] و این چهار مایه را بتازى ارکان گویند

 و عناصر نیز گویند[3]


[1] ( 1)- قدما معتقد بودند که هیچیک از عناصر چهارگانه بحالت خلوص 

در طبیعت یافت نشده، و آنچه در اطراف خود مشاهده مى‏کنیم، از اختلاط 

و امتزاج عناصر با یکدیگر ساخته شده‏اند؛ مثلا آبهائى که در طبیعت موجود است

 آمیخته با مواد خاکى و هوائى مى‏باشد؛ و درخت مثلا از خاک و آب و هوا و آتش 

ساخته شده است؛ به این جهت هنگامى که چوب مى‏سوزد، مواد هوائى 

آن متصاعد شده، و آب آن بصورت رطوبت و قطراتى از آن خارج گردیده، و ماده 

آتش که در تمام اجزاى چوب وجود دارد بشکل شعله ظاهر شده، و بالاخره 

مقدارى خاکستر که عبارت از ماده خاکى آنست باقى مى‏ماند.

دکتر امین اللّه مصباح استاد دانشکده پزشکى تهران در مقدمه کتاب

( فیزیوپاتولوژى یا طب عمومى) شرحى باین مضمون مى‏نویسد:

« قدما عالم وجود را مرکب از چهار عنصر آب، هوا، خاک و آتش مى‏دانستند

 که بعلت نحوه ترکیب کیفى و کمى آن این‏همه موجودات مختلف بوجود آمده است.

این عناصر که کاملا ضد یکدیگرند باراده قویه خداوند مجتمع شده موجودى از 

موجودات را بوجود مى‏آورد؛ استقامت مزاج آن موجود مربوط بتعادل ترکیبى این عناصر است،

 و اگر تغییراتى جزئى در او ظاهر شود بیمارى بروز مى‏کند. امروز نیز مى‏دانیم که اساس 

و ارکان مواد آلیه که از آن موجودات زنده بوجود مى‏آیند از چهار عنصر ئیدرژن، و اکسیژن، 

کربن و آزت تشکیل شده و بخوبى مى‏توانیم تصور کنیم که ئیدرژن یعنى مولد آب، 

و اکسیژن قسمتى از هوا را فرا گرفته است، و ازت از خاک بوجود مى‏آید و بالاخره کربن 

که مولد آتش است، و اینها همان عناصر اربعه و ارکان عالم وجود مى‏باشند.

[2] ( 2)- حکماى قدیم راجع بسازمان عالم طبیعت معتقد بودند که جهان مانند پیازى مدور 

است مرکب از چند طبقه پوستهاى مدور تو بر تو. در وسط این پیاز کره خاک قرار دارد، کره خاک

 در میان کره آبست یعنى از همه طرف آب بر آن احاطه دارد، جز قسمتى که ما روى آن بنا کنیم،

 و کره آب با کره خاک که میان اوست در درون کره هوا واقع است و کره هوا در درون کره آتش

( راجع به ماهیت و چگونگى پیدایش کره آتش بعدا بحث مى‏کنیم)، و این چهار جسم یعنى 

خاک و آب و هوا و آتش چهار جسم بسیط و چهار عنصرند که همه چیز از آنها ساخته شده است،

 و مجموع این چهار کره عنصرى را عالم سفلى مى‏نامیدند، و مى‏گفتند که این عالم سفلى واقع 

است در درون کره دیگرى که آن را فلک گویند، و فلک هم مانند پیاز چند طبقه است که درون 

یکدیگر واقع‏اند، و هریک از آن طبقات یک فلک است.

فلک اول که بر کره آتش احاطه دارد فلک ماهست و بالاى او، افلاک سیارات دیگر، و پس از آن فلک

 ستاره‏هاى ثابت است که در حقیقت فلک هشتم است و آن را فلک آخرى یا فلک الافلاک یا فلک

 اعظم مى‏گفتند، و پس از این فلک دیگر چیزى نیست، و مجموع افلاک را عالم علوى مى‏نامیدند:

بنابراین مرکز عالم مرکز کره خاک است و محیطش فلک الافلاک.

[3] جرجانى، اسماعیل بن حسن، اصول و مبانى نظرى طب سنتى، 1جلد، دانشگاه ع

لوم پزشکى ایران - تهران، چاپ: اول، 1383 ه.ش.


----------------------------------------------------------------------------


اصول و مبانى نظرى طب سنتى
 

مشخصات کتاب:
اصول و مبانى نظرى طب سنتى
ذخیره خوارزمشاهى تألیف زین الدین ابو ابراهیم اسمعیل بن الحسن بن محمد بن احمد الحسینى الجرجانى سنه 504 هجرى قمرى کتاب اول باهتمام و تصحیح و تفسیر دکتر محمد حسین اعتمادى - دکتر محمد شهراد - دکتر جلال مصطفوى مقدمه از: دکتر جلال مصطفوى چاپ بهمن
مقدمه(از دکتر جلال مصطفوى
معرفى کتاب ذخیره خوارزمشاهى و مؤلف آن ..... ص : 22
پیشگفتار
کتاب اول اندر شناختن حد طب و منفعت آن و شناختن احوال مادتها و مزاجها و خلطهاء چهارگونه و احوال عادتها و شرح اعضاء و قوتها
گفتار اول ..... ص : 13
باب اول - اندر یاد کردن حد طب و بیان کردن جزو علمى و جزو عملى از علم طب و موضوع او ..... ص : 13
باب 2 - اندر شناختن منفعت علم طب ..... ص : 18
باب 3 - اندر شناختن مایه‏هاى چهارگونه ..... ص : 19
توضیح و تفسیر ..... ص : 19
گفتار دوم اندر یاد کردن مزاج از هر جنس و این گفتار هشت بابست توضیح و تفسیر ..... ص : 41
باب 1 - اندر یاد کردن مزاج که چه چیز است و چگونه پدید آید ..... ص : 46
باب 2 - اندر شناختن مزاج سالهاى عمر و شناختن مرگ طبیعى ..... ص : 54
مزاج‏ها و اهمیت آن در تشخیص و درمان بیماریها ..... ص : 56
1 - مزاج گرم و مزاج سرد ..... ص : 59
نخستین راه شناختن مزاجها لمس پوست بدن است ..... ص : 68
شرایط متابلیسم بازال ..... ص : 72
شرط اول حذف مواد سفیده ..... ص : 73
شرط دوم - استراحت بدنى و فکرى ..... ص : 81
شرط سوم درجه حرارت ..... ص : 82
شرط چهارم شرایط استعمال دارو ..... ص : 84
مزاح تر و مزاج خشک ..... ص : 87
باب 3 - اندر شناختن مزاجهاى اصلى ..... ص : 93
باب 4 - اندر شناختن مزاج مردان و زنان ..... ص : 93
باب 5 - اندر شناختن مزاج فربهى و لاغرى ..... ص : 94
باب 6 - اندر نمودن حال عادتها ..... ص : 95
باب 7 - اندر شناختن مزاج معتدل و نامعتدل بر وجهى کلى ..... ص : 96
باب 8 - اندر شناختن مزاج هر اندامى از اندامها ..... ص : 97
فصل 1 - اندر شناختن مزاجهاى دماغ ..... ص : 97
فصل 2 - اندر شناختن مزاجهاى چشم ..... ص : 99
فصل 3 - اندر شناختن مزاجهاى دل ..... ص : 99
فصل 4 - اندر شناختن مزاجهاى جگر ..... ص : 100
فصل 5 - اندر شناختن مزاجهاى معده: ..... ص : 101
فصل 6 - اندر شناختن مزاجهاى خایه: ..... ص : 102
گفتار سوم - اندر یاد کردن خلطهاى چهارگانه و این گفتار شش بابست: ..... ص : 103
باب 1 - اندر شناختن آنکه خلط چیست و چند است ..... ص : 104
باب 2 - اندر شناختن حالهاى خون ..... ص : 105
باب 3 - اندر شناختن حالهاى بلغم ..... ص : 106
باب 4 - اندر شناختن حالهاى صفرا: ..... ص : 107
باب 5 - اندر شناختن حالهاى سودا ..... ص : 110
باب 6 - اندر شناختن آنکه خلطها اندر تن مردم چگونه پدید آید و بیکجا اندر تن چگونه باشد و اندر بیرون آوردن بدارو چگونه از هم جدا شوند و چگونه بیرون آیند ..... ص : 111

 

 -------------------------------------------------------------------------


اصول و مبانى نظرى طب سنتى ؛ مقدمه ؛ ص1


کتاب عظیم ذخیره خوارزمشاهى که از مواریث

 کم ‏نظیر پزشکىدر جامعیت، نگارش به فارسى

 و محتواى علمى و تجربى است

در طى 9 قرن گذشته بکرات استنساخ 

یا انتشار یافته و هزاران

 طبیب در طول این 900 سال از این سفره پربرکت 

علمى بهره‏ ها گرفته‏ اند و هزاران بیمار از این مجرا 

شفا و هزاران دردمند تسکین آلام یافته‏ اند.

شخصیت علمى جرجانى و شهرت او بیش از آن است که نیاز به معرفى داشته باشد. این طبیب فرزانه در کتاب نخستین از مجلدات دهگانه ذخیره خوارزمشاهى شرحى شایسته درباره اصول و مبانى طب سنتى ما دارد.[1] و آنچه که شخصیت علمى فقید مرحوم استاد دکتر سید جلال مصطفوى کاشانى در مقدمه و در تحشیه و تذییل این اثر ماندگار آورده است کارى عظیم و راهگشا است.

محدودیت امکان دسترسى به این نگاشته‏هاى بسیار ارزشمند ما را بر آن داشت که قبل از انتشار مجموعه آثار بسیار گرانقدر مرحوم استاد که ان شاء ا ... باید هرچه زودتر صورت گیرد با کسب اجازه از خانواده محترم ایشان توسط برادر دانشمند، جناب آقاى دکتر ناصرى از اساتید محترم دانشگاه شاهد، بخشهایى از کتاب را فعلا بصورت زیراکس، در شمارگان محدود صرفا براى فراهم ساختن زمینه دسترسى جویندگان طب سنتى و پژوهشگران پرتلاش و بپاخاسته که بحمد اللّه با عزمى استوار در راهى دشوار براى احیاء میراث پزشکى گام نهاده‏اند. تکثیر نمائیم.

اطمینان داریم، مطالعه مبانى طب سنتى با توضیحات عالمانه و محققانه مرحوم استاد، حرکت تازه‏اى در زمینه احیاء و کاربرد این میراث فراموش شده ایجاد خواهد کرد[2]

  


-------------------------------------------------------------------------


       ذخیره خوارزمشاهى

 
کتاب اول


گفتار نخستین ..... ص : 8
باب نخستین از گفتار تخستین: اندر یاد کردن حد طب و یاد کردن جزء عملى و علمى از علم طب ..... ص : 8
باب دوم از گفتار نخستین: اندر شناختن منفعت طب ..... ص : 11
باب سوم از گفتار نخستین: اندر شناختن مایه‏هاى چهار گانه ..... ص : 12
گفتار دوم: اندر شناختن مزاج ..... ص : 16
باب نخستین از گفتار دوم: اندر شناختن و یاد کردن مزاج که چیست و چگونه پدید آید ..... ص : 16
باب دوم از گفتار دوم: اندر شناختن مزاج سالهاى عمر و شناختن مرگ طبیعى ..... ص : 22
باب سوم از گفتار دوم: اندر شناختن مزاج اصلى ..... ص : 24
باب چهارم از گفتار دوم: اندر شناختن مزاج مردان و زنان ..... ص : 24
باب پنجم از گفتار دوم: اندر شناختن مزاج فربهى و لاغرى ..... ص : 25
باب ششم از گفتار دوم: اندر عادت‏ها ..... ص : 26
باب هفتم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانه‏هاى مزاج معتدل و نامعتدل بر طریق کلى ..... ص : 26
باب هشتم از گفتار دوم: اندر شناختن مزاج هر اندامى ..... ص : 28
فصل نخستین: اندر شناختن مزاج‏هاى دماغ ..... ص : 28
فصل دوم: اندر شناختن مزاجهاى چشم ..... ص : 29
فصل سوم: اندر شناختن مزاجهاى دل ..... ص : 30
فصل چهارم: اندر شناختن مزاج‏هاى جگر ..... ص : 31
فصل پنجم: اندر شناختن مزاج‏هاى معده ..... ص : 32
فصل ششم: اندر شناختن مزاج‏هاى خصیتین و اوعیه منى ..... ص : 32
گفتار سوم: اندر شناختن خلطهاى چهار گانه ..... ص : 33
باب نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن آنکه چیست و چند است ..... ص : 33
باب دوم از گفتار سوم: اندر شناختن حال‏هاى خون ..... ص : 33
باب سوم از گفتار سوم: اندر شناختن حال‏هاى بلغم ..... ص : 34
باب چهارم از گفتار سوم: اندر شناختن حالهاى صفرا ..... ص : 36
باب پنجم از گفتار سوم: اندر شناختن حالهاى سودا ..... ص : 38
باب ششم از گفتار سوم: اندر شناختن آنکه خلطها اندر تن مردم چگونه پدید آید ..... ص : 39
گفتار چهارم: اندر شناختن اندامهاى یکسان ..... ص : 44
جزو نخستین اندر شناختن استخوانها و غضروف‏ها ..... ص : 44
باب نخستین از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر شناختن استخوانها و غضروفها بر طریق کلى ..... ص : 44
باب دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن استخوانهاى سر ..... ص : 47
باب سوم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر یاد کردن استخوانهاى فک زیرین و زبرین ..... ص : 49
باب چهارم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر تشریح دندانها ..... ص : 50
باب پنجم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر تشریح مهره‏هاى گردن و پشت تا مهره‏هاى نشستنگاه ..... ص : 51
باب ششم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر تشریح استخوانهاى پهلوها ..... ص : 56
باب هفتم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر تشریح استخوانهاى سینه ..... ص : 57
باب هشتم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر تشریح چنبر گردن ..... ص : 58
باب نهم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر تشریح کتف ..... ص : 58
باب دهم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر تشریح استخوانهاى دست ..... ص : 59
باب یازدهم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر تشریح استخوان‏هاى تهیگاه ..... ص : 63
باب دوازدهم از جزو نخستین از گفتار چهارم: اندر تشریح استخوانهاى پاى ..... ص : 63
جزو دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن عضله‏ها و این جزو سیزده باب است ..... ص : 68
باب نخستین از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر یاد کردن تشریح عضله و منفعت آن و آنچه بدان پیوسته است بر طریق کلى ..... ص : 68
باب دوم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن عضله‏هایى که حرکت اندامهاى روى بدان است ..... ص : 69
باب سوم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن عضله‏هاى سرو گردن ..... ص : 74
باب چهارم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن تشریح حنجره و عظم لامى و عضله‏هاى حنجره ..... ص : 77
باب پنجم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن عضله‏هاى حلقوم ..... ص : 79
باب ششم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن عضله‏هاى زفان ..... ص : 79
باب هفتم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن عضله‏هاى کتف ..... ص : 80
باب هشتم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن عضله‏هاى دست ..... ص : 81
باب نهم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر تشریح عضله‏هاى دم زدن که سینه را و پهلو را بجنباند ..... ص : 87
باب دهم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر تشریح عضله‏هاى پشت ..... ص : 91
باب یازدهم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن تشریح عضله‏هاى شکم ..... ص : 92
باب دوازدهم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن تشریح قضیب و خایه و مقعد ..... ص : 93
باب سیزدهم از جزو دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن عضله‏هاى پاى ..... ص : 94
جزو سوم از گفتار چهارم: اندر یاد کردن تشریح عصب‏ها ..... ص : 102
باب نخستین از جزو سوم از گفتار چهارم: اندر شناختن عصب و منفعت آن بر طریق کلى ..... ص : 102
باب دوم از جزو سوم از گفتار چهارم: اندر شناختن عصبهایى که از دماغ رسته است ..... ص : 103
باب سوم از جزو سوم از گفتار چهارم: اندر شناختن عصب‏ها که از نخاع رسته است و از مهره‏هاى گردن بیرون آمده است ..... ص : 108
باب چهارم از جزو سیم از گفتار چهارم: اندر شناختن عصبهایى که از نخاع رسته است و از مهره‏هاى پشت بیرون آمده است ..... ص : 110
باب پنجم از جزو سوم از گفتار چهارم: اندر شناختن عصبهایى که از مهره‏هاى قطن(پهن) بیرون آمده است ..... ص : 111
باب ششم از جزو سیم از گفتار چهارم: اندر شناختن عصبهایى که از مهره‏هاى عجز و عصعص بیرون آمده است ..... ص : 112
جزو چهارم از گفتار چهارم: اندر شناختن رگهایى که از جگر رسته است و آن را اورده گویند ..... ص : 112
باب نخستین از جزو چهارم: اندر شناختن تشریح رگهایى که از جگر رسته است ..... ص : 113
باب دوم از جزو چهارم از گفتار چهارم: اندر شناختن رگهاى اجوف که به نیمه بالا بر آمده است ..... ص : 114
باب سوم از جزو چهارم از گفتار چهارم: اندر شناختن رگهاى دست ..... ص : 118
باب چهارم از جزو چهارم از گفتار چهارم: اندر تشریح بخش دوم از اجواف ..... ص : 120
جزو پنجم از گفتار چهارم: اندر شناختن شریانها و این جزو هفت باب است ..... ص : 122
باب نخستین از جزو پنجم از گفتار چهارم: اندر یاد کردن شریان بر طریق کلى ..... ص : 122
باب دوم از جزو پنجم از گفتار چهارم: اندر شناختن شریان وریدى ..... ص : 122
باب سوم از جزو پنجم از گفتار چهارم: اندر شناختن شریان بزرگ ..... ص : 124
باب چهارم از جزو پنجم از گفتار چهارم: اندر شناختن شریان که به سوى بالا بر آمده است ..... ص : 124
باب پنجم از جزو پنجم از گفتار چهارم: اندر شناختن شریان سباتى ..... ص : 124
باب ششم از جزو پنجم از گفتار چهارم: اندر شناختن شریانى که به سوى زیر آمده است ..... ص : 126
باب هفتم از جزو و پنجم از گفتار چهارم: اندر شناختن رگهاى شریان که با ورید است ..... ص : 127
گفتار پنجم: اندر شناختن تشریح اندامهاى مرکب ..... ص : 128
باب نخستین از گفتار پنجم: اندر یاد کرده اجزاء سر و تشریح دماغ ..... ص : 128
باب دوم از گفتار پنجم: اندر تشریح چشم ..... ص : 133
باب سوم از گفتار پنجم: اندر تشریح گوش ..... ص : 138
باب چهارم از گفتار پنجم: اندر تشریح بینى ..... ص : 138
باب پنجم از گفتار پنجم: اندر تشریح زفان ..... ص : 139
باب ششم از گفتار پنجم: اندر تشریح حنجره و حلق ..... ص : 140
باب هفتم از گفتار پنجم: اندر تشریح قصبه حلق و شش ..... ص : 141
باب هشتم از گفتار پنجم: اندر تشریح دل ..... ص : 143
باب نهم از گفتار پنجم: اندر تشریح مرى و معده ..... ص : 145
باب دهم از گفتار پنجم: اندر تشریح جگر ..... ص : 149
باب یازدهم از گفتار پنجم: اندر تشریح زهره ..... ص : 150
باب دوازدهم از گفتار پنجم: اندر تشریح سپرز ..... ص : 151
باب سیزدهم از گفتار پنجم: اندر تشریح روده‏ها ..... ص : 152
باب چهاردهم از گفتار: اندر تشریح گرده ..... ص : 155
باب پانزدهم از گفتار پنجم: اندر تشریح مثانه ..... ص : 158
باب شانزدهم از گفتار پنجم: اندر تشریح خایه و قضیب ..... ص : 160
باب هفدهم از گفتار پنجم: اندر تشریح رحم ..... ص : 161
گفتار ششم: اندر یاد کردن قوتها ..... ص : 163
باب نخستین از گفتار ششم: اندر شناختن قوتها که چند است بر طریق کلى ..... ص : 163
باب دوم از گفتار ششم: اندر یاد کردن قوت طبیعى ..... ص : 164
باب سوم از گفتار ششم: اندر یاد کردن قوت حیوانى ..... ص : 171
باب چهارم از گفتار شش: اندر یاد کردن قوتها نفسانى ..... ص : 173
باب پنجم از گفتار ششم: اندر یاد کردن فعلهاى اندامها که هر فعلى به چند قوت تمام شود ..... ص : 175

کتاب دوم


گفتار نخستین: اندر شناختن تندرستى مطلق و بیمارى مطلق و اجناس و انواع دردها ..... ص : 181
باب نخستین از گفتار نخستین: اندر شناختن تندرستى و بیمارى و اجناس آن ..... ص : 181
باب دوم از گفتار نخستین: اندر شناختن فرق میان مرض و سبب و عرض و شناختن بیماریها که به سبب مشارکت اندامها تولد کند ..... ص : 182
باب سوم از گفتار نخستین: اندر انواع بیماریها مزاجى ..... ص : 186
باب چهارم از گفتار نخستین: اندر شناختن انواع بیماریها که اندر اندامهاى مرکب افتد ..... ص : 188
باب پنجم از گفتار نخستین: اندر شناختن بیماریهایى که آن را تفرق الاتصال گویند ..... ص : 190
باب ششم از گفتار نخستین: اندر شناختن آماسها ..... ص : 191
باب هفتم از گفتار نخستین: اندر شناختن حالها(یى) که آن را از بیمار شمرند ..... ص : 195
باب هشتم از گفتار نخستین: اندر شناختن بیماریهاى منسوب ..... ص : 196
باب نهم از گفتار نخستین: اندر شناختن حال‏هاى بیمارى‏ها ..... ص : 196
باب دهم از گفتار نخستین: اندر شناختن بیماریها که از پدران به میراث اندر فرزندان پدید آید و بیماریها که مردم از یکدیگر بگیرند ..... ص : 197
باب یازدهم از گفتار نخستین: اندر شناختن بیماریهایى که تازه گردد و سبب زایل شدن بیماریهاى دیگر باشد ..... ص : 198
باب دوازدهم از گفتار نخستین: اندر شناختن بیماریهایى که هر گاه که از حال بگردد و بیمارى دیگر شود حال بیمار بدتر شود ..... ص : 200
گفتار دوم: اندر شناختن اعراض ..... ص : 201
باب نخستین از گفتار دوم: اندر شناختن اعراض بر طریق کلى ..... ص : 201
باب دوم از گفتار دوم: اندر آنکه طبیب چون هر که خواهد که از اعراض ظاهر احوال باطن بداند. ..... ص : 205
باب سوم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانه‏هاى بیماریها به شرکت بیماریهاى اصلى ..... ص : 206
باب چهارم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانه‏هاى امتلا ..... ص : 207
باب پنجم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانه‏هاى غلبه خون و بیماریها از آن تولد کند ..... ص : 208
باب ششم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانه‏هاى غلبه بلغم و بیماریهاى بلغمى ..... ص : 209
باب هفتم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانه‏هاى غلبه صفرا و بیماریهاى صفرایى ..... ص : 209
باب هشتم از گفتار دوم: اندر(شناختن) نشانه‏هاى غلبه سودا و بیمارى‏هاى سودایى ..... ص : 210
باب نهم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانه‏هاى سده و بیماریها که از آن تولد کند ..... ص : 210
باب دهم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانه‏هاى بیماریهاى بادى ..... ص : 211
باب یازدهم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانه‏هاى آماسهاى ظاهر و باطن ..... ص : 211
باب دوازدهم از گفتار دوم: اندر شناختن نشانه‏هاى تفرق الاتصال ..... ص : 213
گفتار سوم اندر شناختن نبض ..... ص : 214
باب نخستین از گفتار سوم: اندر آن که نبض چیست ..... ص : 214
باب دوم از گفتار سوم: اندر شناختن منفعت نبض ..... ص : 215
باب سوم از گفتار سوم: اندر آنکه چرا حالهاى نبض از شریان ساعد جویند ..... ص : 218
باب چهارم از گفتار سوم: اندر آن که نبض چگونه باید جست ..... ص : 218
باب پنجم از گفتار سوم: اندر آنکه حرکت نبض از چند جنس است ..... ص : 219
باب ششم از گفتار سوم: اندر یاد کردن انواع نبضها ..... ص : 220
باب هفتم از گفتار سوم: اندر یاد کردن انواع نبضهاى مختلف که هر یک را نامى است خاصه و فرق میان نبضها که به یکدیگر مشتبه گردد ..... ص : 227
باب هشتم از گفتار سوم: اندر یاد کردن اسباب نبض ..... ص : 230
باب نهم از گفتار سوم: اندر شناختن تغییر به سبب تغییر اسباب ماسکه ..... ص : 230
باب دهم از گفتار سوم: اندر شناختن نبضهاى مختلف و شناختن آن که هر یک بر چه نشانى دهد ..... ص : 235
باب یازدهم از گفتار سوم: اندر نبض مردان و زنان ..... ص : 237
باب دوازدهم از گفتار سوم: اندر نبض سالهاى عمر ..... ص : 238
باب سیزدهم از گفتار سوم: اندر شناختن نبض مزاج‏ها ..... ص : 238
باب چهاردهم از گفتار سوم: اندر شناختن نبض آبستنان ..... ص : 239
باب پانزدهم از گفتار سوم: اندر شناختن نبض فربهى و لاغرى ..... ص : 239
باب شانزدهم از گفتار سوم: اندر شناختن نبض هر فصلى از فصلهاى سال و هر شهرى از شهرهاى گرم و سرد ..... ص : 240
باب هفدهم از گفتار سوم: اندر شناختن تغییر نبض به سبب خواب و بیدارى ..... ص : 241
باب هجدهم از گفتار سوم: اندر شناختن نبض به سبب ریاضت ..... ص : 242
باب نوزدهم از گفتار سوم: اندر شناختن تغییر نبض به سبب طعام و شراب ..... ص : 242
باب بیستم از گفتار سوم: اندر شناختن تغییر نبض به سبب گرمابه و نشستن اندر آب سرد و گرم ..... ص : 243
باب بیست و یکم از گفتار سوم: اندر شناختن تغییر نبض به سبب دردها ..... ص : 244
باب بیست و دوم از گفتار سوم: اندر شناختن تغییر نبض به سبب آماسها ..... ص : 244
باب بیست و سوم از گفتار سوم: اندر شناختن تغییر نبض به سبب اعراض نفسانى ..... ص : 246
گفتار چهارم اندر شناختن حالهاى تن مردم از حالهاى دم زدن ..... ص : 247
باب نخستین از گفتار چهارم: اندر منفعت دم زدن ..... ص : 247
باب دوم از گفتار چهارم: اندر شناختن سببهاى دم زدن ..... ص : 247
باب سوم از گفتار چهارم: اندر شناختن انواع دم زدنها به سبب ناطبیعى ..... ص : 248
باب چهارم از گفتار چهارم: اندر شناختن سببهاى دم زدنهاى مرکب ناطبیعى ..... ص : 250
باب پنجم از گفتار چهارم: اندر شناختن نشانه‏هاى دم زدن اندر حرکتهاى سینه ..... ص : 251
گفتار پنجم: اندر شناختن احوال آب ..... ص : 252
باب نخستین از گفتار پنجم: اندر آنکه دلیل بر چه نشانى دهد ..... ص : 252
باب دوم از گفتار پنجم: اندر شناختن سبب نشان دادن دلیل ..... ص : 252
باب سوم از گفتار پنجم: اندر آنکه آب اندر شیشه چند باید گرفت و شیشه چگونه باید، و چگونه باید داشت ..... ص : 253
باب چهارم از گفتار پنجم: اندر آنکه آب کى باید گرفت ..... ص : 254
باب پنجم از گفتار پنجم: اندر شناختن چیزهاى خوردنى که رنگ آب را بگرداند ..... ص : 254
باب ششم از گفتار پنجم: اندر شناختن آن که اندر آب چگونه نگاه باید کرد ..... ص : 255
باب هفتم از گفتار پنجم: اندر فرق میان آب مردم و میان چیزهایى که طبیب را بدان بیازمایند ..... ص : 255
باب هشتم از گفتار پنجم: اندر آنکه طبیب را نگاه کردن در آب چند چیز جوید ..... ص : 256
باب نهم از گفتار پنجم: اندر شناختن عدد رنگهاى آب ..... ص : 257
باب دهم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از سپیدى آب ..... ص : 257
باب یازدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از زردى آب ..... ص : 260
باب دوازدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن از سرخى آب ..... ص : 261
باب سیزدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن از سیاهى آب ..... ص : 264
باب چهاردهم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از آبهاى مختلف و رنگهاى مرکب ..... ص : 267
باب پانزدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از اقوام بول ..... ص : 269
باب شانزدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن از بسیارى و اندکى بول ..... ص : 278
باب هفدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از کفک بول ..... ص : 279
باب هیجدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن رسوب ..... ص : 279
باب نوزدهم از گفتار پنجم: اندر شناختن فرق میان رسوب نیک و بد ..... ص : 281
باب بیستم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از رسوبهاى ناطبیعى ..... ص : 282
باب بیست و یکم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از بسیار و اندکى رسوب ..... ص : 286
باب بیست و دوم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از رنگ رسوب ..... ص : 286
باب بیست و سوم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از قوام رسوب ..... ص : 287
باب بیست و چهارم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از قرارگاه رسوب اندر شیشه ..... ص : 287
باب بیست و پنجم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از وقت پدید آمدن رسوب ..... ص : 289
باب بیست و ششم از گفتار پنجم: اندر شناختن حالهاى بیمارى از بوى بول ..... ص : 289
باب بیست و هفتم از گفتار: اندر شناختن حال بول اندر سالهاى عمر ..... ص : 290
باب بیست و هشتم از گفتار پنجم: اندر شناختن فرق میان بول مردان و زنان ..... ص : 291
باب بیست و نهم از گفتار پنجم: اندر یاد کردن ثمره باب‏هاى گذشته ..... ص : 292
گفتار ششم اندر شناختن حالهاى تن مردم از اجابت طبع ..... ص : 293
باب نخستین از گفتار ششم: اندر آنکه نشانهاى تن مردم از اجابت طبع از چند حال جویند ..... ص : 293
باب دوم از گفتار ششم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از بسیارى و اندکى اجابت طبع ..... ص : 293
باب سوم از گفتار ششم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از بوى ثفل ..... ص : 294
باب چهارم از گفتار ششم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از خشکى ثفل ..... ص : 295
باب پنجم از گفتار ششم: اندر شناختن حالهاى تن مردم از رنگ ثفل ..... ص : 296
باب ششم از گفتار ششم: اندر شناختن حالها از ثفل منفوخ و سبک ..... ص : 297
باب هفتم از گفتار ششم: اندر شناختن حالها از بوى ثفل ..... ص : 297
باب هشتم از گفتار ششم: اندر شناختن حالها از کفک ثفل ..... ص : 297
باب نهم از گفتار ششم: اندر شناختن حالها از بیرون آمدن ثفل با بادها و قراقر ..... ص : 297
باب دهم از گفتار ششم: اندر شناختن حالهاى تن از چربى و لزجى ثفل ..... ص : 298
باب یازدهم از گفتار ششم: اندر شرح قول بقراط ..... ص : 299
گفتار هفتم اندر شناختن حالهاى تن از عرق ..... ص : 301
باب نخستین از گفتار هفتم: اندر آنکه عرق چیست و از چه تولد کند ..... ص : 301
باب دوم از گفتار هفتم: اندر شناختن حالهاى تن از بسیارى و اندکى عرق ..... ص : 302
باب سوم از گفتار هفتم: اندر شناختن حالهاى تن از رنگ و بوى و طعم عرق ..... ص : 303
باب چهارم از گفتار هفتم: اندر شناختن حالهاى تن از گرمى و سردى عرق ..... ص : 303
باب پنجم از گفتار هفتم: اندر شناختن حالهاى تن از قوام عرق ..... ص : 304
گفتار هشتم اندر شناختن حالهاى تن مردم از حال رطوبت که به سرفه از سینه بر آید ..... ص : 304
باب نخستین از گفتار هشتم: اندر آنکه حالهاى تن از حال نفث از چند وجه جویند ..... ص : 304
باب دوم از گفتار هشتم: اندر شناختن حالهاى تن از بسیارى و اندکى نفث ..... ص : 304
باب سوم از گفتار هشتم: اندر شناختن حالهاى تن از رنگهاى نفث ..... ص : 305
باب چهارم از گفتار ششم: اندر شناختن حالهاى تن از بوى طعم نفث ..... ص : 305
باب پنجم از گفتار هشتم: اندر شناختن حالهاى تن از قوام و شکل نفث ..... ص : 305
باب ششم از گفتار هشتم: اندر شناختن حالهاى تن از وقت برآمدن نفث و از آسانى و دشخوارى آن ..... ص : 306
گفتار نهم اندر شناختن سببهاى حالهاى تن مردم ..... ص : 306
جزو نخست اندر شناختن سببهاى عارضى بر طریق کلى ..... ص : 306
باب نخستین از جزو اول از گفتار نهم: اندر شناختن اجناس سبب‏ها ..... ص : 306
باب دوم از جزو اول از گفتار نهم: اندر شناختن سببهایى که تن را گرم کند ..... ص : 308
باب سوم از جزو اول از گفتار نهم: اندر شناختن سببهایى که تن را سرد کند ..... ص : 308
باب چهارم از جزو اول از گفتار نهم: اندر شناختن سببهایى که ترى فزاید ..... ص : 309
باب پنجم از گفتار نهم: اندر شناختن سببهایى که خشکى فزاید ..... ص : 310
باب ششم از جزو اول از گفتار نهم: اندر شناختن سببهایى که شکل اندامها را تباه کند ..... ص : 310
باب هفتم از جزو اول از گفتار نهم: اندر شناختن سببهاى سده ..... ص : 310
باب هشتم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن سببها که منفذها را گشاده‏تر کند ..... ص : 311
باب نهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن اسباب درشتى ..... ص : 311
باب دهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن اسباب نرمى ..... ص : 312
باب یازدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر سببها که اندامها را از جایگاه بیرون آرد و از یکدیگر دور کند ..... ص : 312
باب دوازدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن اسباب حرکتهاى ناطبیعى ..... ص : 312
باب سیزدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن سبب‏هاى تفرق الاتصال ..... ص : 313
باب چهاردهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن سببهاى آماس ..... ص : 313
باب پانزدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن سببهاى درد ..... ص : 314
باب شانزدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن انواع الم‏ها و نام سبب هر یک ..... ص : 317
باب هفدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن سبب ادراک الم و ادراک لذت و شناختن کسب لذت که از خارش تولد کند ..... ص : 319
باب هیجدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن حالهاى ناطبیعى که از درد تولد کند(ص 108) ..... ص : 319
باب نوزدهم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن حالهاى ناطبیعى و طبیعى که از حرکتها تولد کند ..... ص : 319
باب بیستم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن حالهاى ناطبیعى که از بادها تولد کند ..... ص : 319
باب بیست و یکم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن سببهاى تخمه و امتلا ..... ص : 320
باب بیست و دوم از جز نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن سبب ضعیفى اندامها ..... ص : 320
باب بیست و سوم از جزو نخستین از گفتار نهم: اندر شناختن سببهایى که از بیرون تن اثر کند و زاندرون تن اثر نکند و سببهایى که بر عکس آن باشد ..... ص : 322
جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن اسباب حالها و تغییرها که بر مردم پدید آید ..... ص : 323
باب نخستین از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب لذت که اندر جماع باشد و سبب بیرون جستن آب ..... ص : 324
باب دوم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب باز ایستاده حیض اندر آبستنى و سبب زادن ..... ص : 324
باب سوم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب آنکه بچه که به هفت ماه زاید تندرست و قوى باشد و بقا یابد و آنچه به هشت ماه زاید یا مرده زاید یا زود بمیرد ..... ص : 325
باب چهارم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب نرى و مادگى ..... ص : 329
باب پنجم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن تولد مشیمه و پوست ..... ص : 330
باب ششم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب درازى و کوتاهى بالا ..... ص : 330
باب هفتم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب سوراخها و در زهاى تن ..... ص : 330
باب هشتم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب افتادن دندان در هفت سالگى ..... ص : 331
باب نهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب بر آمدن موى روى ..... ص : 331
باب دهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب فزونى اندامها چه اندر عدد و چه اندر بزرگى و خردى ..... ص : 332
باب یازدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب نقصان اندامها ..... ص : 332
باب دوازدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب رستن موى و ناخن ..... ص : 332
باب سیزدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب آنکه فرزند دو یا سه به یک شکم زاید ..... ص : 333
باب چهاردهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب دریافت طعمها ..... ص : 333
باب پانزدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب دریافتن بوى و گند ..... ص : 333
باب شانزدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب یازیدن اندامها ..... ص : 334
باب هفدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب خواب ..... ص : 334
باب هیجدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب خنده و گریه ..... ص : 334
باب نوزدهم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب شادى و غم ..... ص : 335
باب بیستم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب خشم و خجلى ..... ص : 335
باب بیست و یکم از جزو دوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب دلیرى و بد دلى و جوانمردى و بخیلى و آهستگى و سبکسارى ..... ص : 336
جزو سوم از گفتار نهم اندر شناختن سببهاى مرگ ..... ص : 336
باب نخستین از جزو سوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب زندگى و سبب مرگ ..... ص : 336
باب دوم از جزو سوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب مرگ ضرورى ..... ص : 337
باب سوم از جزو سوم از گفتار نهم: اندر شناختن سبب مرگ مفاجات ..... ص : 339

کتاب سوم


بخش اول از کتاب سوم از کتاب ذخیره خوارزمشاهى ..... ص : 341
گفتار نخستین اندر شناختن حال هوا و مسکن و تدبیرهاى آن ..... ص : 341
باب نخستین: اندر شناختن حاجتمندى مردم و بیشترى جانوران به هوا ..... ص : 341
باب دوم از گفتار نخستین: اندر یاد کردن کیفتیت و منفعت هوا ..... ص : 341
باب سوم از گفتار نخستین: اندر شناختن هواى نیک و هواى معتدل ..... ص : 342
باب چهارم از گفتار نخستین: اندر شناختن فصل‏هاى سال ..... ص : 343
باب پنجم از گفتار نخستین: اندر شناختن طبع فصل‏هاى سال ..... ص : 344
باب ششم از گفتار نخستین: اندر شناختن خاصیت و فعل هر هوایى ..... ص : 347
باب هفتم از گفتار نخستین: اندر شناختن حال‏هاى فصل‏هاى سال که از مزاج خاصه خویش بگردد ..... ص : 349
باب هشتم از گفتار نخستین: اندر فعل و خاصیت فصل‏هاى سال و بیماریها که اندر هر فصلى باشد ..... ص : 350
باب نهم از گفتار نسختین: اندر یاد کردن حال‏هاى تن مردم اندر سال‏هاى که فصل‏هاى آن مخالف افتد ..... ص : 354
باب دهم از گفتار نخستین: اندر تدبیر نگاه داشتن تندرستى در هر فصلى. ..... ص : 358
باب یازدهم از گفتار نخستین: اندر شناختن تغیر هوا به سبب‏هاى طبیعى آسمانى و زمینى ..... ص : 360
باب دوازدهم از گفتار نخسین: اندر شناختن تغییر هوا به سبب‏هاى بد ناطبیعى ..... ص : 365
باب سیزدهم از گفتار نخستین: اندر شناختن حال‏هاى تن مردم اندر هر هوایى و مسکن ..... ص : 365
باب چهاردهم از گفتار نخستین: اندر تدبیر مسکن جزوى ..... ص : 368
گفتار دوم: اندر شناختن حال‏هاى آب‏ها ..... ص : 369
باب نخستین از گفتار درم: اندر شناختن حاجت مندى به آب. ..... ص : 369
باب دوم از گفتار دوم: اندر شناختن طبع‏ها و خاصیت آب‏ها و منفعت و مضرت آن. ..... ص : 369
باب سوم از گفتار دوم: اندر شناختن آب‏هاى گزیده ..... ص : 373
باب چهارم از گفتار دوم: اندر آزمودن آب‏ها ..... ص : 374
باب پنجم از گفتار دوم: اندر تدبیر به صلاح آوردن آب‏هاى بد ..... ص : 374
باب ششم از گفتار دوم: اندر تدبیر آب خوردن ..... ص : 375
باب هفتم از گفتار دوم: اندر تدبیر گرمابه و نشستن اندر آب گرم و سرد ..... ص : 376
گفتار سوم: اندر تدبیر طعام و شراب و احوال آن ..... ص : 379
جزو نخستین: اندر شناختن غذا و انواع و احوال آن و این جزو بیست و چهار بایست. ..... ص : 379
باب نخستین از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن سبب حاجت مندى مردم و دیگر جانوران به غذا. ..... ص : 379
باب دوم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذا ..... ص : 380
باب سوم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر آنکه چرا بعضى غذاها را گرم گویند و بعضى را سرد و بعضى تر و بعضى را خشک این کیفیت‏ها از این غذاها اندر تن مردم از غذا چگونه پدید آید ..... ص : 381
باب چهارم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاهاى نیک ..... ص : 383
باب پنجم از جزو نسختین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاهاى بد ..... ص : 384
باب ششم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاهاى میانه ..... ص : 384
باب هفتم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاهاى لطیف ..... ص : 384
باب هشتم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاهاى غلیظ ..... ص : 385
باب نهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذا که زود گوارد ..... ص : 386
باب دهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاهاى بسیار فضول و اندک فضول ..... ص : 387
باب یازدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاها که تن مردم از آن غذا بیشتر یابد ..... ص : 387
باب دوازدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاهایى که تن مردم از آن غذاى کمتر یابد ..... ص : 387
باب سیزدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاهاى گرم ..... ص : 387
باب چهاردهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاهاى خشک ..... ص : 388
باب پانزدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاهاى تر ..... ص : 388
باب شانزدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاهاى سرد ..... ص : 388
باب هفدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاها که سده را بگشاید ..... ص : 389
باب هژدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاها که سده آرد ..... ص : 389
باب نوزدهم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاها که طبع را نرم کند ..... ص : 389
باب بیستم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاها که طبع را خشک کند ..... ص : 390
باب بیست و یکم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاها که اندر معده زود تباه شود ..... ص : 390
باب بیست و دوم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاهاى بادناک ..... ص : 391
باب بیست و سوم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاها که معده را زیان دارد ..... ص : 391
باب بیست و چهارم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر تدبیر غذا خوردن ..... ص : 391
جزو دوم از گفتار سوم: اندر به صلاح آوردن آنچه به صلاح باید آورد از غذاها و شناختن طبع و نزاج و فعل و خاصیت هر یکى ..... ص : 394
باب نخستین از جزو دوم از گفتار سوم ..... ص : 394
باب دوم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر طبع و مزاج و منفعت و مضرت گوشت‏ها و باز داشتن مضرت‏هاى آن و به صلاح آوردن آنچه به صلاح باید آوردن از آن ..... ص : 398
باب سوم از جز و دوم از گفتار سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت اباها(آش‏ها) و باز داشتن مضرت آن ..... ص : 410
باب چهارم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت بوارد(خوردنیهاى خنک کننده) و کام‏ها و ریچال‏ها(ریچار، مربا)، و آنچه بدین ماند و دفع مضرت آن. ..... ص : 413
باب پنجم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت شیر و پنیر و آنچه بدین ماند و دفع مضرت آن ..... ص : 415
باب ششم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت تره‏ها و آنچه با آن رود ..... ص : 422
باب هفتم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت و خاصیت بیخ‏هاى تره‏ها و دفع مضرت آن ..... ص : 428
باب هشتم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت نبات‏هاى دشتى که مردم آن را خوردن عادت دارد ..... ص : 430
باب نهم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت و خاصیت ابزارهاى دیگ‏ها ..... ص : 433
باب دهم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر شناختن منفعت میوه‏هاى ترو و دفع و مضرت آن ..... ص : 437
باب یازدهم از نوع دوم از گفتار سوم از کتاب سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت میوه‏هاى خشک و دفع مضرت آن ..... ص : 447
باب دوازدهم از جزو دوم از گفتار سوم از کتاب سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت شیرینیها و دفع مضرت آن ..... ص : 451
باب سیزدهم از جزو دوم از گفتار سوم از کتاب سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت روغن‏ها ..... ص : 452
گفتار چهارم از کتاب سوم اندر شناختن حال‏هاى شراب و منفعت و مضرت آن ..... ص : 453
باب نخستین از گفتار چهارم از کتاب سوم: اندر یاد کردن غرض خردمندان از شراب خوردن ..... ص : 453
باب دوم از گفتار چهارم از کتاب سوم: اندر شناختن منفعت شراب‏ها ..... ص : 455
باب سوم از گفتار چهارم از کتاب سوم: اندر شناختن آن که هیچ طعامى و شرابى نیست که به جاى شراب انگورى به ایستد ..... ص : 456
باب چهارم از گفتار چهارم از کتاب سوم: اندر مضرت‏هاى شراب ..... ص : 456
باب پنجم از گفتار چهارم از کتاب سوم: اندر آنکه شراب که را باید خورد و که را نباید خورد و کى باید خورد ..... ص : 459
باب ششم از گفتار چهارم: اندر شناختن سبب حال‏هایى که اندر شراب خوردن پدید آید، چون نشاط و سرگشتن و غیر آن ..... ص : 460
باب هفتم از گفتار چهارم: اندر شناختن آنکه مستى چه باشد و درجات آن چند است. ..... ص : 462
باب هشتم از گفتار چهارم: اندر شناختن سبب‏ها که مردم بدان سبب زودتر مست شود یا دیر تر ..... ص : 464
باب نهم از گفتار چهارم: اندر آنکه بعضى مردمان را به ضرورت شراب باید خورد ..... ص : 464
باب دهم از گفتار چهارم: اندر آنکه بعضى مردمان هر گاه که شراب به جام بزرگ خورند، دیر مست شوند. ..... ص : 465
باب یازدهم از گفتار چهارم: اندر شناختن آنکه مردى شراب بسیار خورد و بخسبد به سلامت وقت برخاستن مرده باشد ..... ص : 465
باب دوازدهم از گفتار چهارم: اندر شناختن خمار و تدبیر آن ..... ص : 465
باب سیزدهم از گفتار چهارم: اندر تدبیر کسى که خواهد که شراب بیشتر تواند خورد و دیر تر مست شود ..... ص : 466
باب چهاردهم از گفتار چهارم: اندر تدبیر آنکه درستى شراب کمتر شود و اگر کسى مست باشد زود هوشیار شود ..... ص : 467
باب پانزدهم از گفتار چهارم: اندر شناختن حال‏هاى انواع شراب ..... ص : 467
باب شانزدهم از گفتار چهارم: اندر تدبیر شراب کردن ..... ص : 471
باب هفدهم از گفتار چهارم: اندر مجلس شراب ..... ص : 471
باب هژدهم از گفتار چهارم: اندر شناختن حال‏هاى شربتهایى که(تن) درستان و بیماران بسیار تر بکار برند چون جلاب و سکنجبین و فقاع و غیر آن ..... ص : 472
گفتار پنجم از کتاب سوم اندر تدبیر خواب و بیدارى و شناختن منفعت و مضرت آن ..... ص : 474
باب نخستین از گفتار پنجم: اندر شناختن خواب که چیست و از چه و از کجا پدید آید. ..... ص : 474
باب دوم از گفتار پنجم: اندر حاجت مندى به خواب ..... ص : 474
باب سوم از گفتار پنجم: اندر شناختن منفعت‏ها و مضرت‏هاى خواب و بیدارى ..... ص : 476
باب چهارم از گفتار پنجم: اندر تدبیر کسى که خواب کمتر یابد ..... ص : 477
باب پنجم از گفتار پنجم: اندر شناختن که چگونه باید خفت. ..... ص : 478
گفتار ششم از کتاب سوم اندر تدبیر حرکت و سکون ..... ص : 478
باب نخستین از گفتار ششم: اندر شناختن حاجت مندى تن درستان به حرکت و ریاضت و منفعت آن ..... ص : 478
باب دوم از گفتار ششم: اندر شناختن آنکه ریاضت چند و چگونه باید کرد ..... ص : 480
باب سوم از گفتار ششم: اندر شناختن ریاضت‏هاى جزوى ..... ص : 482
باب چهارم از گفتار ششم: اندر تدبیر آنکه انواع ماندگیها که ازین ریاضت‏ها تولد کند ..... ص : 483
باب پنجم از گفتار ششم از کتاب سوم: اندر تدبیر ماندگیها که نه از ریاضت پدید آید ..... ص : 486
گفتار هفتم اندر کسوت و شناختن منفعت و مضرت عطرها ..... ص : 489
باب نخستین از گفتار هفتم: اندر تدبیر کسوت ..... ص : 489
باب دوم از گفتار هفتم از کتاب سوم: اندر شناختن عطرها و منفعت و مضرت آن ..... ص : 489
باب سوم از گفتار هفتم از کتاب سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت اسفرم‏ها ..... ص : 494
باب چهارم از گفتار هفتم: اندر شناختن حال و بکار داشتن روغن‏ها ..... ص : 498
بخش دوم از کتاب سوم از کتاب ذخیره خوارزمشاهى ..... ص : 499
گفتار نخستین از بخش دوم از کتاب سوم اندر تدبیر استفراغ یعنى تدبیر پرداختن تن از خلطهاى فزونى که نابکار است ..... ص : 499
جزو نخستین از گفتار نخستین: اندر شناختن اصل‏هاى کلى که آن در انواع استفراغ‏ها ..... ص : 499
باب نخستین: اندر یاد کردن اصل‏ها که اندر تدبیر فصد و اسهال و قى بباید دانست ..... ص : 499
باب دوم از جزو نخستین از گفتار نخستین: اندر باز گردانیدن مادت‏ها از عضوى به عضوى ..... ص : 506
باب سوم از جزو نخستین از گفتار نخستین: اندر آنکه(از) انواع استفراغ‏ها نخست کدام باید کرد ..... ص : 508
باب چهارم از جزو نخستین از گفتار نخستین: اندر شناختن حال‏هایى که استفراغ را واجب کند و حال‏هایى که از آن باز دارد ..... ص : 510
باب پنجم از جزو نخستین از گفتار نخستین: اندر شناختن حال‏ها که بزودى استفراغ واجب کند ..... ص : 512
باب ششم از جزو نخستین از گفتار نخستین: اندر شناختن علامت‏هاى سود داشتن استفراغ و زیان داشتن آن ..... ص : 514
باب هفتم از جزو نخستین از گفتار نخستین: اندر آنکه انواع استفراغ را چگونه باز توان داشت ..... ص : 514
جزو دوم از گفتار نخستین از بخش دوم کتاب سوم: اندر استفراغ کردن به قى و آنچه اندر آن معنى بباید دانست. ..... ص : 516
باب نخستین از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر شناختن حاجت‏مندى تن درستان به قى ..... ص : 517
باب دوم از جز و دوم از گفتار نخستین: اندر شناختن منفعت‏ها و مضرت‏هاى قى ..... ص : 517
باب سوم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر آنکه قى کرا شاید کرد و کرانه شاید کرد ..... ص : 518
باب چهارم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر تدبیر قى کردن ..... ص : 519
باب پنجم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر آنکه قى کى؟ چگونه؟ و چند باید کرد؟ ..... ص : 520
باب ششم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر نشان‏هاى سودمندى و زیان مندى قى ..... ص : 522
باب هفتم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر تدارک حال‏هاى بد که از پس قى پدید آید ..... ص : 523
باب هشتم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر شناختن داروهاى قى و چگونگى فعل آن ..... ص : 524
باب نهم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر آنکه داروهاى قى چگونه بکار باید داشت ..... ص : 525
باب دهم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر به صلاح آوردن آنچه قوى‏تر است از داروهاى قى ..... ص : 527
باب یازدهم از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر یاد کردن عدد و مزاج داروهاى قى ..... ص : 528
جزو سوم از گفتار نخستین از بخش دوم از کتاب سوم: اندر پرداختن تن به داروهاى مسهل ..... ص : 530
باب نخستین از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر یاد کردن اصل‏هاى کلى اندر بکار داشتن داروهاى مسهل ..... ص : 531
باب دوم از جزو دوم سوم از گفتار نخستین: اندر آنکه داروى مسهل کرا شاید خورد و کرا نشاید خورد ..... ص : 533
باب سوم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر آنکه داروى قوى کرا شاید و کرا نشاید ..... ص : 535
باب چهارم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر تدبیرها که پیش از دارو و پس از دارو بباید کرد ..... ص : 535
باب پنجم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر آنکه داروى مسهل را چگونه باید خورد ..... ص : 540
باب ششم از جزو دوم سوم از گفتار نخستین: اندر آنکه قوت دارو خوار نگاه باید داشت ..... ص : 540
باب هفتم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر آنکه دارو کى باید خورد ..... ص : 541
باب هشتم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر تدبیر اهل تنعم و کسانى که دارو دشخوار خورند ..... ص : 542
باب نهم از جزو سوم(از گفتار نخستین): اندر آنکه اسهال را کى باز باید داشت ..... ص : 547
باب دهم از جزو سوم(از گفتار نخستین): اندر تدارک حال‏هاى دیگر که بردار و خوار که پدید آید جز از افراط استفراغ ..... ص : 548
باب یازدهم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر بار داشتن افراط داروها ..... ص : 549
باب دوازهم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر تدبیر کسى که دارو خورد و کار نکند ..... ص : 550
باب سیزدهم از جزو سوم از گفتار نخستین: آنکه دارو خلطها که استفراغ کند چگونه به خویشتن کشد و چگونه دفع کند ..... ص : 551
باب چهاردهم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر شناختن هر یک از داروهاى مسهل که چه فعل کند ..... ص : 554
باب پانزدهم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر شناختن فرق میان داروى مسهل و داروى ملین ..... ص : 555
باب شانزدهم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر آنکه داروهاى مسهل را چگونه باید آمیخت ..... ص : 556
باب هفدهم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر شناختن طبع و خاصیت و منفعت داروهاى معروف که بیش تر بکار دارند ..... ص : 558
باب هژدهم از جزو سوم از گفتار نخستین: اندر پنیر آب که به تازى ماء الجبن گویند. یاد کرده و شناخت خاصیت و فضیلت و چگونگى ساختن آن ..... ص : 600
جزو چهارم از گفتار نخستین از بخش دوم از کتاب سوم: اندر تدبیر فصد و پرداختن تن از فصله‏هاى خون ..... ص : 606
باب نخستین از جزو چهارم از گفتار نخستین: اندر فضیلت فصد ..... ص : 606
باب دوم از نوع چهارم از گفتار نخستین: اندر یاد کردن فضیلت خون و یاد کردن هنگام حاجت‏مندى به بیرون کردن آن ..... ص : 606
باب سوم از جزو چهارم از گفتار نخستین: اندر یاد کردن سبب‏هایى که تاخیر فصد واجب کند ..... ص : 609
باب چهارم از نوع چهارم(از گفتار نخستین:) اندر یاد کردن اصل‏ها که اندر حال فصد نگاه باید داشت ..... ص : 610
باب پنجم از جرو چهارم از گفتار نخستین: اندر یاد کردن نشانه‏هاى بسیارى خون اندر تن ..... ص : 611
باب ششم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر یاد کردن نشانه تباهى خون اندر تن ..... ص : 612
باب هفتم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر شناختن حال‏هاى خون، پس از آن که بیرون کنند ..... ص : 612
باب هشتم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر یاد کردن سبب‏هایى که خون را تباه کند ..... ص : 613
باب نهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر یاد کردن رنگ‏هاى خون هر مزاجى و هر سالى از سال‏هاى عمر ..... ص : 613
باب دهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر آنکه رخصت اندر فصد را شاید داد و کرا نشاید ..... ص : 614
باب یازدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر یاد کردن سبب‏ها که حاجت افتد به فصد کردن و خون بیرون کردن چندان غشى افتد ..... ص : 614
باب دوازدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر آنکه، اندر حال فصد، قوت را چگونگى نگاه باد داشت و خون چند بیرون باید کرد ..... ص : 615
باب سیزدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر آنکه قوت مردم ضعیف چگونه نگاه باید داشت تا غش نیفتد ..... ص : 616
باب چهارهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر یاد کردن سبب‏هایى که از فصد باز دارد ..... ص : 616
باب پانزدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر یاد کردن منفعت آنکه خون به دو دفعت یا به سه دفعت بیرون کنند ..... ص : 619
باب شانزدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر آنکه خون را که به جانبى میل کند از آن جانب چگونه باز تواند گردانید ..... ص : 621
باب هفدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر تدبیر کسى که رگ زند ..... ص : 623
باب هژدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر شناختن آنکه رگ اندر بیمارى‏ها کى باید زد ..... ص : 624
باب نوزدهم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر یاد کردن مضرت‏ها که از بسیارى رگ زدن و خون بیرون کردن تولد کند ..... ص : 625
باب بیستم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر شناختن مضرت‏هاى بیرون ناکردن خون با حاجت‏مندى بدان ..... ص : 626
باب بیست و یکم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر شناختن رگ‏ها که به‏زنند و شریان‏ها که به گشایند و سبل کنند و به برند و داغ کنند و موضع هر یک(و جایگاه) و منفعت آن ..... ص : 626
باب بیست و دوم از جزو چهارم از گفتار نخستین: اندر شناختن حال‏هاى رگ‏ها که فصاد را از شناختن آن چاره نیست ..... ص : 636
باب بیست و سوم از نوع چهارم از گفتار نخستین: اندر شناختن آنکه نیش فصاد چگونه باید و آن را چگونه باید داشت ..... ص : 636
باب بیست و چهارم از نوع چهارم از گفتار نخستین: اندر آنکه هر رگ چگونه باید زد و شریان‏ها را چگونه باید برید و چگونه داغ باید کرد ..... ص : 638
باب بیست و پنجم از نوع چهارم(از گفتار نخستین): اندر تدارک خطاها که اندر فصد افتد ..... ص : 643
باب بیست و ششم از جزو چهارم(از گفتار نخستین): اندر تعلیم فصد ..... ص : 646
باب بیست هفتم از جزو چهارم(از گفتار نخستین): اندر فضیلت حجامت ..... ص : 647
باب بیست و هشتم از جزو چهارم(از گفتار نخستین): اندر یاد کردن مقدار نقصان حجامت از فصد ..... ص : 647
باب بیست و نهم از جزو چهارم(از گفتار نخستین): اندر آنکه حجامت کى باید کرد ..... ص : 648
باب سى‏ام از جزو چهارم(از گفتار نخستین): اندر آنکه حجامت کرا باید کرد ..... ص : 649
باب سى و یکم از جزو چهارم(از گفتار نخستین): اندر یاد کردن منفعت و مضرت و حجامت هر عضوى ..... ص : 649
باب سى و دوم از جزو چهارم(از گفتار نخستین): اندر شناختن که بهر عضوى را چگونه باید آرد ..... ص : 651
باب سى و سوم از جزو چهارم(از گفتار نخستین): اندر تدبیر کسى که حجامت کند(خواهد کرد) ..... ص : 652
باب سى و چهارم از جزو چهارم(از گفتار نخستین): اندر آنکه شیشه بر نهادن(بادکش کردن)، و ناآزدن از بهر چه کار است. ..... ص : 653
باب سى و پنجم از جزو چهارم(از گفتار نخستین): اندر فراز گذاشتن زرورا(زلو) به عضوى ..... ص : 654
جزو پنجم از گفتار نخستین: اندر تدبیر استفراغ‏هاى جزوى ..... ص : 655
باب نخستین از جزو پنجم از گفتار نخستین: اندر تدبیر ادرار بول و یاد کردن داروهایى که اندرین باب بکار آید ..... ص : 655
باب دوم(از جزو دوم از گفتار نخستین): اندر تدبیر ادرار عرق، یعنى تدبیر خوى آوردن ..... ص : 659
باب سوم(از جزو پنجم از گفتار نخستین): اندر تدبیر باز داشتن عرق ..... ص : 661
باب چهارم(از جزو پنجم از گفتار نخستین): اندر تدبیر آوردن مخاط ..... ص : 662
باب پنجم(از جزو پنجم از گفتار نخستین): اندر تدبیر آوردن لعاب ..... ص : 662
باب ششم(از جزو پنجم از گفتار نخستین): اندر تدبیرهاى شیاف‏هایى که روده‏ها را پاک کند ..... ص : 663
باب هفتم(از جزو پنجم از گفتار نخستین): اندر تدبیر حقنه ..... ص : 664
باب هشتم(از جزو پنجم از گفتار نخستین): اندر صفت محقنه ..... ص : 666
باب نهم(از جزو پنجم از گفتار نخستین): اندر تدبیر استفراغ به طلى ..... ص : 667
باب دهم از جزو پنجم از گفتار نخستین: اندر تدبیر جماع و احوال آن ..... ص : 667
گفتار دوم اندر تدبیر مزاج‏هاى بد که آن را سوء المزاج گویند و شناختن حاجت‏مندى ..... ص : 670
باب نخستین(از گفتار دوم): اندر شناختن آنکه سوء المزاج چیست و شناختن فرق میان سوء المزاج راست و سوء المزاج مختلف ..... ص : 670
باب دوم از بخش دوم از از گفتار دوم اندر شناختن که بدترین سوء المزاج کدام است ..... ص : 671
باب سوم از گفتار دوم اندر آن که از هر سوء المزاجى چه تولد کند؟ ..... ص : 671
باب چهارم(از گفتار دوم) اندر آن که اندر هر مزاجى تدبیر نگاه داشتن تندرستى چگونه باید کرد؟ ..... ص : 672
گفتار سوم: اندر تدبیر اعراض نفسانى ..... ص : 677
باب نخستین از گفتار سوم: اندر آنکه اعراض نفسانى چیست و از کجا پدید آید ..... ص : 677
باب دوم از گفتار سوم: اندر یاد کردن قوت(اثر) اعراض نفسانى اندر تن مردم ..... ص : 677
باب سوم از گفتار سوم: اندر یاد کرده منفعت و مضرت اعراض نفسانى بر طریق جمله ..... ص : 678
باب چهارم از گفتار سوم: اندر یاد کردن منفعت و مضرت اعراض نفسانى بر طریق تفصیل ..... ص : 679
باب پنجم از گفتار سوم: اندر تدبیر حاصل کردن منفعت آنچه نافع است و دفع مضرت آنچه مضر است از اعراض نفسانى و طبیبان این را طب روحانى گویند ..... ص : 680
باب ششم از گفتار سوم: اندر(شناختن) آنکه همچنان که اعراض نفسانى اندر تن(مردم) اثر کند مزاج اندر نفس اثر کند ..... ص : 682
گفتار چهارم اندر شناختن حال‏ها که اندر تن مردم پدید آید و پدید آمدن آن نشان بیماریها باشد که خواهد بودن ..... ص : 682
باب نخستین از گفتار چهارم: اندر شناختن حال‏هایى که اندر سر و روى پدید آید ..... ص : 682
باب دوم از گفتار چهارم: اندر حال‏هایى که در همه تن پدید آید ..... ص : 683
باب سوم از چهارم: اندر حال‏هایى که در دل و جگر پدید آید ..... ص : 685
باب چهارم از گفتار چهارم: اندر حال‏هایى که اندر أسافل پدید آید ..... ص : 685
گفتار پنجم: اندر تدبیر پروردن طفلان ..... ص : 686
باب نخستین از گفتار پنجم: اندر تدبیر بریدن ناف و شستن و مالیدن و خوابانیدن بچه ..... ص : 686
باب دوم از گفتار پنجم: اندر تدبیر شیر دادن ..... ص : 687
باب سوم از گفتار پنجم: اندر اختیار دایه ..... ص : 687
باب چهارم از گفتار پنجم: اندر تدبیر نیکى و بدى و اندکى و بسیارى شیر و تدبیر دایه ..... ص : 688
باب پنجم از گفتار پنجم: اندر تدبیر بچه از شیر باز کردن ..... ص : 689
باب ششم از گفتار پنجم: اندر علاج دندان بر آمدن و تدبیر آن ..... ص : 689
باب هفتم از گفتار پنجم: اندر علاج بیمارهایى که بچگان را افتد ..... ص : 689
باب هشتم از گفتار پنجم: اندر تدبیر بچه پس از شیرخوارگى ..... ص : 694
گفتار ششم: اندر تدبیر پیران ..... ص : 695
باب نخستین از گفتار ششم: اندر شناختن مزاج پیرى و تدبیر ..... ص : 695
باب دوم از گفتار ششم: اندر تدبیر غذاهاى پیران و نرم داشتن طبع ایشان ..... ص : 696
باب سوم از گفتار ششم: اندر تدبیر شراب پیران ..... ص : 697
باب چهارم از گفتار ششم: اندر تدبیر سده که پیران را افتد ..... ص : 697
باب پنجم از گفتار ششم: اندر تدبیر خویشتن شستن پیران و بوى تن خوش کردن ..... ص : 697
گفتار هفتم: اندر تدبیر مسافران ..... ص : 698
باب نخستین از گفتار هفتم: اندر تدبیر سفر بر طریق جمله ..... ص : 698
باب دوم از گفتار هفتم: اندر تدبیر مسافرى که اندر گرما سفر کند ..... ص : 698
باب سوم(از گفتار هفتم:) اندر تدبیر مسافرى که اندر سرما سفر کند(و تدبیر نگاه داشتن دست و پاى از سرما و تدبیر سرمازده) ..... ص : 699
باب چهارم(از گفتار هفتم:) اندر تدبیر نگاه داشتن رنگ روى ..... ص : 700
باب پنجم(از گفتار هفتم:) اندر تدبیر باز داشتن مضرت‏هاى آب‏هاى غریب ..... ص : 700
باب ششم(از گفتار هفتم:) اندر تدبیر پیاده رفتن و مانده شدن مسافران ..... ص : 701
باب هفتم(از گفتار هفتم:) اندر تدبیر مسافران دریا ..... ص : 701

کتاب چهارم


گفتار نخستین اندر شناختن و بیرون آوردن که هر بیمارى کدام بیمارى است و این گفتار سه باب است ..... ص : 705
باب نخستین اندر آن که بر طبیب واجب است که بشناسد که هر بیمارى کدام بیمارى است و یاد کردن طریق آن ..... ص : 705
باب دوم اندر شناختن جنس و نوع و فصل خاصه ..... ص : 706
باب سوم اندر آنکه طبیب جنس و نوع و فصل و خاصه و عرض بیمارى چگونه باز جوید و بر حقیقت بیمارى چگونه واقف گردد. ..... ص : 706
گفتار دوم اندر شناختن نضج ..... ص : 708
باب نخستین اندر یاد کردن که نضج چیست و چگونه است ..... ص : 708
باب دوم اندر یاد کردن حال‏هاى نضج و منفعت آن ..... ص : 708
باب سوم اندر آن که طبیب را همیشه اثر نضج همى‏باید جست و آنجا که اثر نیابد اعتماد بر قوت باید کرد ..... ص : 709
باب چهارم اندر آن که اثر نضج چگونه و از کجا باید جست ..... ص : 710
باب پنجم اندر فرق میان نضج ناقص و نضج تمام ..... ص : 711
گفتار سوم اندر شناختن بحران و این گفتار ده باب است ..... ص : 712
باب نخستین اندر آن که بحران چیست و چند نوع است ..... ص : 712
باب دوم اندر شناختن وقت بحران و نیکى و بدى آن اندر باب نهم از گفتار نخستین از کتاب دوم یاد کرده آمده است ..... ص : 715
باب سوم اندر شناختن روزهاى بحران ..... ص : 716
باب چهارم اندر شناختن روزهاى خبردهنده از روز بحران ..... ص : 723
باب پنجم اندر شناختن دوره‏هاى بحران ..... ص : 724
باب ششم اندر شناختن بحران‏ها که از وقت خویش بگردد ..... ص : 729
باب هفتم از گفتار سوم اندر آن که بحران هر بیمارى کى و چگونه باشد ..... ص : 730
باب هشتم از گفتار سوم اندر شناختن روزهاى بحران‏ها که مشکل گردد ..... ص : 731
باب نهم اندر نشانه‏هاى علامت‏هاى بحران بر طریق کلى نشانه‏هاى بحران ..... ص : 733
باب دهم اندر شناختن نشانه‏هاى بحران بر طریق جزوى ..... ص : 737
گفتار چهارم اندر تقدمة المعرفه یعنى شناختن که حال بیمار چون خواهد شد(بهبودى یا سخت بیمارى) و این گفتار هفت باب است ..... ص : 746
باب نخستین اندر یاد کردن نشانه‏ها(ى) سلامت و خلاص یافتن بیمار از بیمارى ..... ص : 746
باب دوم اندر شناختن حال‏هاى بد که بر بیمار پدید آید ..... ص : 751
باب سوم اندر آن که نشانه‏ها کدام قوى‏تر باشد و اعتماد بر کدام بیشتر باید کرد ..... ص : 780
باب چهارم اندر نشانه‏هاى بیمارى‏هاى دراز بیمارى‏هاى دراز دوازده است ..... ص : 780
باب پنجم در شناختن نشانه‏ها که بر مردم تندرست پدید آید و نشانى دهد که بیمارى کى خواهد بود ..... ص : 781
باب ششم اندر شناختن اسباب سبب‏هاى مرگ ..... ص : 782
باب هفتم اندر شناختن سبب وقت مرگ اندر نوبت‏هاى تب هر بیمارى که در ابتداى نوبت تب یا در وقت زیادت شدن تب میرد ..... ص : 783

کتاب پنجم


گفتار نخستین اندر آن که تب چیست و چند نوع است و چگونه پدید آید ..... ص : 789
باب نخستین اندر آن که تب چیست ..... ص : 789
باب دوم از گفتار نخستین اندر آن که تب‏ها چند جنس است ..... ص : 790
باب سوم از گفتار نخستین اندر آنکه تب چگونه گیرد و چگونه گسارد ..... ص : 793
باب چهارم از گفتار نخستین اندر آن که تب در کدام مزاج زودتر و بیشتر تولد کند ..... ص : 795
گفتار دوم اندر شناختن حمى یوم و احوال و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 796
باب نخستین از گفتار دوم اندر احوال حمى یوم ..... ص : 796
باب دوم از گفتار دوم در اسباب حمى یوم ..... ص : 797
باب سوم از گفتار دوم اندر علامت‏هاى حمى یوم ..... ص : 797
باب چهارم از گفتار دوم اندر سبب‏هایى که تب یک روزه بدان سبب بگردد و تبى دیگر شود ..... ص : 799
باب پنجم از گفتار دوم در شناختن علامت‏ها که بدان بتوان دانست که تب یک روزه از تب یک روزه کى بگردد و تبى دیگر شود ..... ص : 799
باب ششم از گفتار دوم در علاج حمى یوم بر طریق کلى ..... ص : 800
باب هفتم از گفتار دوم اندر آن که حمى یوم چند نوع است حمى یوم سوم سه نوع است ..... ص : 801
باب هشتم از گفتار دوم در حمى یوم که از غم و هم و اندیشه تولد کند ..... ص : 801
باب نهم از گفتار دوم در حمى یوم که از خشم تولد کند از بهر آنکه خشم حرارت غریزى را بجنباند و بر فروزد و بدان سبب دل گرم شود و حرارت اندر روح افتد و حمى یوم تولد کند. ..... ص : 804
باب دهم از گفتار دوم در حمى یوم که از بى‏خوابى تولد کند ..... ص : 804
باب یازدهم از گفتار دوم در حمى یوم که از بسیارى خواب و آسایش تولد کند ..... ص : 805
باب دوازدهم از گفتار دوم در حمى یوم که از شادى تولد کند همچنان که از خشم به افراط حمى یوم تولد کند از شادى به افراط نیز همى تولد کند. ..... ص : 806
باب سیزدهم در حمى یوم که از ترس تولد کند همچنان که از غم حمى یوم تولد کند از ترس نیز بدان طریق حمى یوم تولد کند ..... ص : 806
باب چهاردهم از گفتار دوم در حمى یوم که از رنج تولد کند از گفتار(هرگاه) که رنجى به مردم رسد حرارت غریزى برافروزد و روح را گرم کند و از گرم شدن روح حمى یوم تولد کند ..... ص : 806
باب پانزدهم از گفتار دوم اندر حمى یوم که از استفراغ تولد کند بسیار باشد که از پس آن که داروها کار کرد حمى یوم تولد کند ..... ص : 807
باب شانزدهم از گفتار دوم در حمى یوم که از درد تولد کند ..... ص : 808
باب هفدهم از گفتار دوم در حمى یوم که از آماس تولد کند ..... ص : 808
باب هجدهم از گفتار دوم در حمى یوم که از غشى تولد کند ..... ص : 810
باب نوزدهم از گفتار دوم در حمى یوم که از گرسنگى تولد کند ..... ص : 810
باب بیستم از گفتار دوم از حمى یوم که از تشنگى تولد کند ..... ص : 811
باب بیست و یکم از گفتار دوم در حمى یوم که از سده تولد کند ..... ص : 811
باب بیست و دوم از گفتار دوم در حمى یوم که سبب آن درشت و کثیف گشتن بشره و بسته شدن مسام باشد از سرمازدگى علامت‏هاى این تب از پنج چیز توان دانست ..... ص : 814
باب بیست و سوم از گفتار دوم در حمى یوم که سبب آن غسل کردن به آب‏هاى قابض باشد ..... ص : 815
باب بیست و چهارم از گفتار دوم اندر حمى یوم که سبب آن حرارت گرمابه یا حرارت آفتاب باشد ..... ص : 816
باب بیست و پنجم از گفتار دوم در حمى یوم که سبب آن خوردن طعام‏ها و داروهاى گرم باشد ..... ص : 818
باب بیست و ششم از گفتار دوم در حمى یوم که از شراب تولد کند ..... ص : 818
باب بیست و هفتم از گفتار دوم اندر حمى یوم که از بسیارى طعام خوردن و ناگواریدن آن تولد کند ..... ص : 819
گفتار سوم اندر تب‏هاى عفونى ..... ص : 822
جزو نخستین اندر شناختن عفونت و علامات و علاج آن و شناختن سبب اختلاف نوبت‏ها ..... ص : 822
باب نخستین از گفتار سوم اندر شناختن اسباب عفونت ..... ص : 822
باب دوم از گفتار سوم اندر شناختن سبب اختلاف‏هاى عفونت‏ها در صعبى و آهستگى و درازى و کوتاهى باشد ..... ص : 823
باب سوم از جزو نخستین از گفتار سوم اندر آن که ماده‏ى صفرا و سودا ..... ص : 826
باب چهارم از جزو نخستین از گفتار سوم اندر شناختن علامتهاى کلى ..... ص : 827
باب پنجم از جزو نخستین از گفتار سوم در شناختن سبب سرما که بیمار به وقت قشعریره و نافذ یابد ..... ص : 829
جزو دوم از گفتار سوم در شناختن تدبیرهاى کلى در علاج تب‏هاى عفونى از تدبیر استفراغ و تدبیر طعام و شراب و تدبیر گرمابه و خواب ..... ص : 831
باب نخستین در شناختن اصل‏ها و قانون‏ها که در علاج این تب‏ها نگاه باید داشت طبیب را ..... ص : 831
باب دوم از جزو دوم از گفتار سوم اندر تدبیر آب سرد خداوند تب گرم را از آب سرد باز نشاید داشت ..... ص : 833
باب سوم از جزو دوم از گفتار سوم در تدبیر سکنگبین و ماء العسل و غیر آن ..... ص : 834
باب چهارم از جزو دوم از گفتار سوم اندر تدبیر کشکاب ..... ص : 837
باب پنجم از جزو دوم از گفتار سوم در تدبیر غذا و نگاه داشتن قوت ..... ص : 841
باب ششم از جزو دوم از گفتار سوم اندر تدبیر خمر ..... ص : 849
باب هفتم از جزو دوم از گفتار سوم اندر تدبیر خواب ..... ص : 850
باب هشتم از جزو دوم از گفتار سوم اندر تدبیر استفراغ هرگاه که طبیب خواهد که در تب‏هاى عفونى استفراغى فرماید نخست با یازده چیز نگاه باید داشت ..... ص : 851
باب نهم از جزو دوم از گفتار سوم اندر تدبیر ضماد هرگاه که حاجت افتد که ضمادى سرد بر جگر نهند با خرقه‏اى به گلاب سرد کرده برنهند جز وقتى که معده از طعام خالى باشد نشاید گذاشت ..... ص : 858
باب دهم از جزو دوم از گفتار سوم اندر تدبیر گرمابه سبب‏ها که از گرمابه بازدارد ..... ص : 858
جزو سوم از گفتار سوم اندر شناختن انواع تب‏هاى عفونى و علاج هریک به شرح و تفصیل ..... ص : 859
باب نخستین در شناختن انواع تب‏هاى صفرایى ..... ص : 859
باب دوم از جزو سوم از گفتار سوم در شناختن تب‏ها و علاج غب خالصه ..... ص : 860
باب سوم از جزو سوم از گفتار سوم در شناختن علامت‏ها و علاج غب غیر خالصه ..... ص : 868
باب چهارم از جزو سوم از گفتار سوم اندر شناختن تب محرقه و علامت و علاج آن تب ..... ص : 874
باب پنجم از جزو سوم از گفتار سوم در شناختن تب مطبقه و علامات و علاج آن ..... ص : 882
باب ششم از جزو سوم از گفتار سوم اندر شناختن شطر الغب و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 890
باب هفتم از جزو سوم از گفتار سوم در شناختن تب‏هاى بلغمى نایبه و سبب و علامات و علاج آن ..... ص : 894
باب هشتم از جزو سوم از گفتار سوم اندر یاد کردن تب‏هاى بلغمى لازم و این را به تازى الحمیات السقه گویند ..... ص : 906
باب نهم از جزو سوم از گفتار سوم اندر یاد کردن تب‏هایى که زندرون سرد باشد و بیرون گرم و تب‏ها که زندرون گرم باشد و بیرون سرد. ..... ص : 908
باب دهم از جزو سوم از گفتار سوم اندر شناختن تب ربع و انواع و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 911
باب یازدهم از جزو سوم از گفتار سوم اندر تب‏هاى خمس و سدس و غیر آن ..... ص : 919
باب دوازدهم از جزو سوم از گفتار سوم در یاد کردن تب‏هاى مرکب و علاج آن ..... ص : 920
گفتار چهارم اندر شناختن تب‏هاى دق و دق وبایى و علامت و علاج آن ..... ص : 922
باب نخستین اندر شناختن تب دق بباید دانست که در تن مردم سه نوع رطوبت طبیعى ..... ص : 922
باب دوم از گفتار چهارم در شناختن دق پیرانه که آن را دق شیخوخه گویند و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 933
باب سوم از گفتار چهارم در شناختن تب‏ها که بر طبع آماس‏ها پدید آید ..... ص : 935
باب چهارم از گفتار چهارم در شناختن تب‏هاى وبایى و علامت و علاج آن ..... ص : 937
گفتار پنجم اندر شناختن اسباب آبله(آبله مرغان) و حصبه(سرخک) و احوال و علامات و اسباب و علاج آن و این گفتار سیزده باب است ..... ص : 941
باب نخستین در شناختن اسباب و احوال آبله و حصبه ..... ص : 941
باب دوم از گفتار پنجم در شناختن تب‏ها و مزاج‏ها که مستعد آبله و حصبه باشد و شناختن فضله‏هایى که در وى پدید آید ..... ص : 944
باب سوم از گفتار پنجم در شناختن علامت‏هاى آبله و حصبه ..... ص : 944
باب چهارم از گفتار پنجم در شناختن سلامت و نشانه‏هاى خطرناکى و نشانه‏هاى سلامت و خطرناکى از شش چیز جویند ..... ص : 945
باب پنجم از گفتار پنجم در آن که چگونه احتیاط کنند تا آبله برنیاید و اگر برآید کمتر برآید ..... ص : 947
باب ششم از گفتار پنجم اندر یارى دادن طبیعت را تا آبله و حصبه او زود بیرون آرد و به ظاهر دفع کند ..... ص : 951
باب هفتم از گفتار پنجم اندر باز داشتن آبله از اندام‏هاى عظیم چون چشم و بینى و حلق و مانند آن ..... ص : 953
باب هشتم از گفتار پنجم در تدبیر پزانیدن آبله ..... ص : 955
باب دهم از گفتار پنجم اندر تدبیر خشکریشه‏ى آبله تا زود بیفتد و پوست پاک شود ..... ص : 957
باب یازدهم از گفتار پنجم اندر تدبیر طعام و شراب خداوند آبله و حصبه ..... ص : 957
باب دوازدهم از گفتار پنجم اندر تدبیر طبع خداوند آبله و حصبه و نرم کردن و باز گرفتن آن ..... ص : 958
باب سیزدهم از گفتار پنجم اندر تدبیر زایل کردن نشان آبله ..... ص : 960
گفتار ششم اندر شناختن نکس و احوال آن و تدبیر نگاه داشتن ناقه از نکس و تدبیر طعام و شراب ایشان ..... ص : 962
باب نخستین در شناختن نکس و احوال آن ..... ص : 962
باب دوم از گفتار ششم اندر شناختن نشانه‏هاى نکس ..... ص : 962
باب سوم از گفتار ششم اندر شناختن احوال ناقه ..... ص : 963
باب چهارم از گفتار ششم اندر نگاه داشتن ناقه تا نکس نیفتد ..... ص : 964
باب پنجم از گفتار ششم اندر تدبیر طعام و شراب ناقه ..... ص : 966

کتاب ششم


گفتار نخستین اندر علاج بیمارى‏هاى سر و بیمارى‏هاى سر پنج گونه است: ..... ص : 40
جزو نخستین اندر بیماریها که سبب آن آماس و تفرق الاتصال گوهر دماغ باشد یا آماس و تفرق الاتصال غشاء دماغ ..... ص : 40
باب نخستین از جزو نخستین اندر قرانیطس و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 40
باب دوم اندر فلغمونى و اسباب و علامات و علاج آن: ..... ص : 51
باب سوم اندر صبارا و دیوانگى و آشفتگى و اسباب و علامات و علاج آن: ..... ص : 52
باب چهارم اندر قوبا و جمره که بر گوهر دماغ افتد و علاج آن: ..... ص : 53
باب پنجم اندر لیثرغث و علامات و علاج آن: ..... ص : 54
باب ششم اندر سبات سهرى و سهر سباتى و اسباب و علامات و علاج آن: ..... ص : 57
باب هفتم اندر اخذه و علاج آن: ..... ص : 59
جزو دوم اندر بیمارى‏هایى که سبب آن گرد آمدن خلطى باشد در دماغ و این جزو هفت باب است: ..... ص : 60
باب نخستین اندر مالیخولیا و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 60
دوم از جزو دوم از گفتار نخستین: در انواع دیوانگى‏ها: ..... ص : 79
سوم از جزو دوم از گفتار نخستین اندر عشق ..... ص : 84
چهارم از جزو دوم از گفتار نخستین اندر غفلت و ابهلى و فراموش‏کارى و هزیان و اختلاط ذهن و فساد تحلیل ..... ص : 85
پنجم از جزو دوم از گفتار نخستین در بسیار خواب ناطبیعى ..... ص : 91
ششم از جزو دوم از گفتار نخستین اندر بیدارى و بى‏خوابى ..... ص : 98
هفتم از جزو دوم از گفتار نخستین اندر آب زندرون کاسه‏ى سر گرد آید و تشنگى کودکان ..... ص : 100
جزو سوم از گفتار نخستین در بیمارى‏هایى که سبب آن گرد آمدن خلطى بلغمى فزونى غلیظ باشد در گذرها و تجویف‏هاى دماغ. ..... ص : 101
باب نخستین اندر دوار و سدر ..... ص : 101
دوم از جزو سوم از گفتار نخستین اندر کابوس و علاج آن ..... ص : 105
سوم از جزو سوم از گفتار نخستین اندر صرع و علاج آن ..... ص : 106
چهارم از جزو سوم از گفتار نخستین اندر سکته ..... ص : 119
جزو چهارم از گفتار نخستین اندر بیمارى‏هایى که سبب آن گرد آمدن رطوبتى فزونى باشد اندر عصب‏ها که آلت حس و حرکت است ..... ص : 126
باب نخستین اندر اختلاج. ..... ص : 126
دوم اندر لقوه و شناختن سبب و علاج آن: ..... ص : 127
سوم از جزو چهارم از گفتار نخستین اندر خدر شدن اندام‏ها ..... ص : 133
چهارم از جزو چهارم از گفتار نخستین اندر رعشه ..... ص : 135
پنجم اندر فالج و سبب و علامت و علاج آن ..... ص : 137
ششم از جزو چهارم اندر تشنج و سبب و علامت و علاج آن ..... ص : 148
هفتم اندر کزاز و سبب و علامت و علاج آن ..... ص : 154
هشتم اندر حالى که بر مردم پدید آید و طبیبان آن را به تازیه اللوى گویند و فیجیدج نیز گویند ..... ص : 158
جزو پنجم اندر انواع صداع و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 159
باب نخستین اندر صداع گرم که بى ماده باشد ..... ص : 159
دوم از جزو پنجم اندر صداعى گرم صفرایى ..... ص : 160
سوم از جزو پنجم اندر صداع گرم خونى ..... ص : 164
چهارم از جزو پنجم اندر صداع سرد که بى‏ماده باشد ..... ص : 165
پنجم از جزو پنجم اندر صداع سرد بلغمى ..... ص : 166
ششم اندر صداع سودایى ..... ص : 170
هفتم از جزو پنجم اندر صداع که از بادهاى غلیظ تولد کند ..... ص : 171
هشتم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع که از خشکى خیزد ..... ص : 173
نهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع که از ضعیفى فم معده خیزد ..... ص : 173
دهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع که از قوت حس دماغ خیزد ..... ص : 174
یازدهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع که از پس خواب پدید آید ..... ص : 174
دوازدهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع که از پس جماع پدید آید ..... ص : 174
سیزدهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع که از بوى‏ها و بخارها تولد کند که از بیرون به دماغ رسد ..... ص : 175
چهاردهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع که از بادها تولد کند که از بیرون به مردم رسد ..... ص : 176
پانزدهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع که از زخم و جراحت سر تولد کند ..... ص : 176
شانزده از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع که از تولد کرم خیزد ..... ص : 179
هفدهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع خمارى ..... ص : 179
هژدهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع ضربانى ..... ص : 181
نوزدهم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع مزمن لازم ..... ص : 182
بیستم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر صداع که از اعراض تب باشد ..... ص : 182
بیست و یکم از جزو پنجم از گفتار نخستین اندر شقیقه ..... ص : 183
گفتار دوم اندر شناختن حال‏ها و بیمارى‏هاى چشم و اسباب و علامات و علاج آن و این گفتار هفت جزو است ..... ص : 184
جزو نخستین اندر شناختن مزاج چشم آنچه در انواع علاج آن بکار آید بر طریق کلى ..... ص : 184
باب نخستین اندر شناختن مزاج چشم و حال‏ها که بدان تعلق دارد ..... ص : 184
دوم اندر شناختن اصول و علاج بیمارى‏هاى چشم ..... ص : 185
سوم از جزو نخستین از گفتار دوم اندر شناختن اسباب بیمارى‏هاى چشم که با ماده باشد ..... ص : 188
چهارم از گفتار نخستین از جزو دوم اندر شناختن داروهاى چشم و فعل و قوت هر یک ..... ص : 188
حرف الف ..... ص : 191
انزروت ..... ص : 191
اثمد ..... ص : 191
اسفیداج ..... ص : 191
اقاقیا ..... ص : 191
اشق ..... ص : 191
اشنه ..... ص : 191
آبنوس ..... ص : 191
آس ..... ص : 192
آبار ..... ص : 192
اکلیل الملک ..... ص : 192
اسارون ..... ص : 192
حرف الباء ..... ص : 192
بسد ..... ص : 192
بعر الضب ..... ص : 192
بارزد ..... ص : 192
بلسان ..... ص : 193
بصل ..... ص : 193
بورق ..... ص : 193
الباقلا ..... ص : 193
البیض ..... ص : 193
بذرالخس ..... ص : 193
بنج ..... ص : 193
بادروج ..... ص : 194
حرف التاء ..... ص : 194
توتیا ..... ص : 194
توبال آهن ..... ص : 194
توبال مس ..... ص : 194
توبال ..... ص : 194
حرف الجیم ..... ص : 194
جوزبوا ..... ص : 194
جلنا ..... ص : 194
جعده ..... ص : 194
جندبیدستر ..... ص : 194
جاوشیر ..... ص : 195
حرف الحاء ..... ص : 195
حضض ..... ص : 195
حرف ..... ص : 195
حلتیت ..... ص : 195
حلبه ..... ص : 195
حنظل ..... ص : 195
حرف الخاء ..... ص : 195
خربق ..... ص : 195
خطاطیف ..... ص : 195
خرء الفأر ..... ص : 196
خذف ..... ص : 196
خلاف ..... ص : 196
حرف الدال ..... ص : 196
دارچینى ..... ص : 196
دارپلپل ..... ص : 196
دبق ..... ص : 196
دخان القوادر ..... ص : 196
دم‏الاخوین ..... ص : 196
دم الحمام ..... ص : 197
دم الخفاش ..... ص : 197
حرف الذال ..... ص : 197
ذرق الخطاطیف ..... ص : 197
حرف الراء ..... ص : 197
رازیانج ..... ص : 197
رماد القصب ..... ص : 197
حرف الزاى ..... ص : 197
زنجبیل ..... ص : 197
زعفران ..... ص : 197
زنجفر ..... ص : 197
زرنیخ ..... ص : 197
زنجار ..... ص : 198
زاج سوخته ..... ص : 198
زبد البحر ..... ص : 198
حرف السین ..... ص : 198
سلیخه ..... ص : 198
سنبل ..... ص : 198
ساذج هندى ..... ص : 198
سذاب ..... ص : 198
سکبینج ..... ص : 198
سلخ الفعى ..... ص : 199
سرطان بحرى ..... ص : 199
سوار النبد ..... ص : 199
سعد ..... ص : 199
سکنگسبویه ..... ص : 199
سعر العشر ..... ص : 199
حرف الشین ..... ص : 199
شحم الافعى ..... ص : 199
شقایق النعمان ..... ص : 199
شب یمانى ..... ص : 199
شادنج ..... ص : 199
شراب انگورى کهن ..... ص : 200
شمع ..... ص : 200
حرف الصاد ..... ص : 200
صبر ..... ص : 200
صمغ عرابى ..... ص : 200
صمغ البطم ..... ص : 200
صدف ..... ص : 200
حرف الطاء ..... ص : 200
طین رومى ..... ص : 200
طین ارمنى ..... ص : 200
حرف العین ..... ص : 200
عفص ..... ص : 200
عکر الزیت ..... ص : 201
عسل ..... ص : 201
عاقرقرحا ..... ص : 201
عدس ..... ص : 201
عقیق ..... ص : 201
عروق ..... ص : 201
حرف الغین ..... ص : 201
غبار الرحى ..... ص : 201
حرف الفاء ..... ص : 201
فرفیون ..... ص : 201
فلفل اسود ..... ص : 201
فوفل ..... ص : 201
فلفل ابیض ..... ص : 202
حرف القاف ..... ص : 202
قشر البیض ..... ص : 202
قرنفل ..... ص : 202
قلمیا ..... ص : 202
قرن محرق ..... ص : 202
قانصه الحبارى ..... ص : 202
قشر الرمان الحامض ..... ص : 202
پوست انار ترش ..... ص : 202
قلقطار ..... ص : 202
قلقند ..... ص : 202
قلقدیس ..... ص : 203
حرف الکاف ..... ص : 203
کندر ..... ص : 203
کمون ..... ص : 203
کتیرا ..... ص : 203
کافور ..... ص : 203
حرف اللام ..... ص : 203
لفاح ..... ص : 203
لبن ..... ص : 203
لؤلؤ ..... ص : 203
لاژورد ..... ص : 203
لادن ..... ص : 204
لبلج ..... ص : 204
حرف المیم ..... ص : 204
مامیران ..... ص : 204
مارقشیشا ..... ص : 204
ملح ..... ص : 204
مسن ..... ص : 204
مرزنگوش ..... ص : 204
مامیثا ..... ص : 204
مر ..... ص : 205
میویزج ..... ص : 205
مراره ..... ص : 205
حرف النون ..... ص : 205
نانخواه ..... ص : 205
نشاستج ..... ص : 205
نحاس سوخته ..... ص : 205
نوشادر ..... ص : 205
نطرون ..... ص : 205
حرف الهاء ..... ص : 205
هندبا ..... ص : 206
هلیلج ..... ص : 206
حرف الواو ..... ص : 206
وج ..... ص : 206
ورد ..... ص : 206
ودع ..... ص : 206
پنجم از جزو نخستین از گفتار دوم در شناختن که داروهاى چشم چگونه مدبر باید کرد و چگونه باید ساخت ..... ص : 206
ششم از جزو نخستین از گفتار دوم اندر آن که چشم بیمار چگونه باید گشاد و دارو چگونه باید کشید ..... ص : 209
هفتم از نخستین از گفتار دوم اندر تدبیر نگاه داشتن چشم تا درست باشد و دردمند نشود ..... ص : 210
جزو دوم از گفتار دوم در شناختن بیمارى‏هایى که بر پلک چشم افتد و پلک چشم را به تازى جفن گویند و این جزو بیست و نه باب است ..... ص : 211
نخستین اندر برد و اسبابا و علاج آن ..... ص : 211
دوم اندر تحجر و اسباب و علاج آن ..... ص : 212
سوم از جزو دوم از گفتار دوم اندر علت التصاق و اسباب و علاج آن ..... ص : 213
چهارم از جزو دوم از گفتار دوم اندر شتره و اسباب و علاج آن ..... ص : 214
پنجم از جزو دوم از گفتار دوم اندر شعیره و علاج آن ..... ص : 215
ششم از جزو دوم از گفتار دوم اندر شعر زاید و سبب آن و علاج آن ..... ص : 216
هفتم از جزو دوم از گفتار دوم اندر انقلاب شعر ..... ص : 219
هشتم از جزو دوم از گفتار دوم اندر وردینج ..... ص : 220
نهم از جزو دوم از گفتار دوم اندر سلاق ..... ص : 222
دهم اندر شرناق ..... ص : 223
یازدهم اندر جرب ..... ص : 224
دوازدهم از جزو دوم از گفتار دوم اندر خارش زندرون پلک و گوشه‏هاى چشم ..... ص : 228
سیزدهم اندر سخت شدن پلک و این را جساء الاجفان گویند ..... ص : 229
چهاردهم از جزو دوم از گفتار دوم اندر ستبرى پلک ..... ص : 229
پانزدهم اندر کدکد ..... ص : 229
شانزدهم اندر توثه ..... ص : 230
هفدهم اندر کمنه ..... ص : 230
هجدهم اندر سولول که اندر پلک چشم پدید آید ..... ص : 231
نوزدهم از جزو دوم از گفتار دوم اندر شرى که بر پلک پدید آید ..... ص : 231
بیستم از جزو دوم از گفتار دوم اندر نمله که بر پلک پدید آید ..... ص : 232
بیست و یکم از جزو دوم از گفتار دوم اندر سعفه که بر پلک پدید آید ..... ص : 232
بیست و دوم از جرو دوم از گفتار دوم اندر انتفاخ پلک ..... ص : 232
بیست و سوم از جزو دوم از گفتار دوم اندر سلعه که در پلک چشم افتد ..... ص : 233
بیست و چهارم از جزو دوم از گفتار دوم اندر تأکل و جراحت و ریش که بر پس پلک افتد ..... ص : 233
بیست و پنجم از جزو دوم از گفتار دوم اندر استرخاء پلک ..... ص : 234
بیست و ششم از جزو دوم از گفتار دوم در کبودى و سبزى پلک به سبب زخمى که بر وى آید ..... ص : 235
بست و هفتم از جزو دوم از گفتار دوم اندر شپش که در میان مژگان پدید آید ..... ص : 235
بیست و هشتم از جزو دوم از گفتار دوم اندر ریزیدن مژگان ..... ص : 236
بیست و نهم از جزء دوم از گفتار دوم اندر سپید شدن مژگان و ریزیدن موى ابرو ..... ص : 238
جزو سوم از گفتار دوم در بیمارى‏هایى که در گوشه‏ى چشم افتد ..... ص : 238
نخستین اندر غرب و علاج آن ..... ص : 238
دوم از جزو سوم از گفتار دوم اندر غده که در گوشه‏ى چشم افتد ..... ص : 242
سوم از جزو سوم از گفتار دوم اندر سیلان ..... ص : 242
جزو چهارم از گفتار دوم اندر بیمارى‏هایى که در طبقه‏ى ملتحمه افتد ..... ص : 243
نخستین اندر انواع رمد ..... ص : 243
دوم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر طرفه و علاج آن طرفه ..... ص : 251
سوم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر علاج چشم که چیزى اندر وى افتاده باشد و دود و گرد از چشم زایل کند ..... ص : 253
چهارم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر ظفره و علاج آن ..... ص : 253
پنجم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر انتفاخ ملتحمه ..... ص : 256
ششم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر صلب شدن ملحتمه و این علت را به تازى جساء الملتحمه گویند ..... ص : 258
هفتم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر خاریدن طبقه‏ى ملتحمه ..... ص : 259
هشتم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر سبل ..... ص : 259
نهم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر ودقه ..... ص : 262
دهم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر دمعه ..... ص : 263
یازدهم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر دبیله که بر ملتحمه پدید آید ..... ص : 266
دوازدهم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر توثه که بر طبقه‏ى ملتحمه پدید آید ..... ص : 267
سیزدهم از جزو چهارم از گفتار دوم اندر تفرق الاتصال که بر ملتحمه افتد ..... ص : 267
جزو پنجم از گفتار دوم اندر بیمارى‏هایى که اندر طبقه‏ى قرنیه افتد ..... ص : 267
نخستین اندر انواع قرحه و دبیله و علاج آن ..... ص : 267
دوم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر بثره و سلخ و حفره که بر طبقه‏ى قرنیه افتد ..... ص : 270
سوم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر سپیده که بر چشم افتد و برداشتن آن و رنگ آن و رنگ چشم ازرق سیاه کردن ..... ص : 272
چهارم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر تغیر لون طبقه‏ى قرنیه ..... ص : 274
پنجم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر ترى طبقه‏ى قرنیه ..... ص : 275
ششم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر خشکى طبقه‏ى قرنیه ..... ص : 275
هفتم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر سرطان که بر طبقه‏ى قرنیه افتد ..... ص : 276
هشتم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر کمنه یعنى بازماندن ریم اندر زیر طبقه‏ى قرنیه ..... ص : 277
نهم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر نتو طبقه‏ى قرنیه ..... ص : 278
دهم از جزو پنجم از گفتار دوم اندر تفرق الاتصال که بر طبقه‏ى قرنیه افتد ..... ص : 278
جزو ششم از کتاب ششم از گفتار دوم اندر بیمارى‏هایى که اندر طبقه‏ى عنبیه افتد و بدو تعلق دارد و این بیمارى پنج عدد است ..... ص : 279
نخست اندر اتساع حدقه یعنى فراخ گشتن حدقه ..... ص : 279
دوم از جزو ششم از گفتار دوم اندر ضیق حدقه ..... ص : 281
سوم از جزو ششم از گفتار دوم اندر نتو طبقه‏ى عنبیه ..... ص : 282
چهارم از جزو ششم از گفتار دوم اندر تفرق الاتصال طبقه‏ى عنبیه ..... ص : 284
پنجم از جزو ششم از گفتار دوم اندر فرود آمدن آب به چشم ..... ص : 284
جزو هفتم از گفتار دوم اندر بیمارى‏هاى چشم که آن را به حس ادراک بتوان کرد و نام و علامت و سبب و علاج هر یک ..... ص : 296
نخستین اندر بیمارى‏هاى رطوبت بیضیه ..... ص : 296
دوم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر بیمارى‏هاى رطوبت جلیدیه ..... ص : 297
سوم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر حال‏هاى قوت باصره ..... ص : 299
چهارم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر شبکورى و روزکورى ..... ص : 300
پنجم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر علاج چشمى که سرما زده باشد ..... ص : 302
ششم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر بیمارى‏هایى رطوبت زجاجیه ..... ص : 302
هفتم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر بیمارى‏هایى که اندر طبقه‏ى شبکیه افتد ..... ص : 302
هشتم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر بیمارى‏هاى عصب مجوف ..... ص : 303
نهم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر بیمارى‏ها که اندر عضله‏هاى عصب مجوف و عضله‏هاى خاصه‏ى چشم افتد ..... ص : 304
دهم از جزو هفتم از گفتار دوم اندر بیرون نشستن چشم نه به سبب استرخاى عصب مجوف ..... ص : 305
یازدهم اندر ضعیفى چشم و بینایى ..... ص : 305
گفتار سوم اندر احوال گوش و شنوایى و بیمارى‏هاى او و اسباب بیمارى‏ها و علامات و علاج آن ..... ص : 307
باب نخستین اندر فضیلت آلت شنوایى و واجبى تعهد آن ..... ص : 307
دوم در گرانى گوش و باطل شدن شنوایى ..... ص : 308
سوم در علاج سده ..... ص : 312
چهارم اندر آماس که اندر بن گوش و اندر زندرون گوش پدید آید ..... ص : 314
پنجم اندر درد گوش و اسباب و علاج آن ..... ص : 316
ششم اندر علاج ریش‏هاى گوش ..... ص : 318
هفتم اندر طنین و دوى و آوازهاى دروغین که در گوش مردم افتد ..... ص : 321
هشتم اندر علاج کوفته شدن گوش از زخمى که بر وى آید ..... ص : 324
نهم اندر تدبیر بیرون کردن آب که به گوش اندر شود ..... ص : 324
گفتار چهارم اندر اسباب احوال بینى و بیمارى‏ها و اسباب بیمارى‏ها و علامات و علاج آن ..... ص : 325
نخستین اندر آفت‏ها که اندر بویایى پدید آید و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 325
دوم اندر گند بینى و اسباب و علاج آن ..... ص : 328
سوم اندر ریش بینى ..... ص : 329
چهارم اندر باسور بینى و گوشت فزونى ..... ص : 331
پنجم اندر علاج خون آمدن از بینى ..... ص : 334
ششم اندر علاج شکستگى و کوفتگى بینى ..... ص : 338
هفتم اندر تدبیر بیرون آوردن چیزى که به بینى اندر ماند ..... ص : 338
هشتم اندر خارش بینى ..... ص : 338
نهم اندر بسیارى عطسه و سبب و علاج آن ..... ص : 339
دهم اندر زکام و نزله و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 340
گفتار پنجم اندر احوال دهان و زفان و لب و دندان و بیمارى‏هاى آن به اسباب و علامات و علاج هر یک ..... ص : 347
جزو نخستین(ص 378) اندر بیمارى‏هاى لب و دهان و گوشت بن دندان ..... ص : 347
نخستین اندر یاد کردن منافع لب و احوال بیمارى‏هاى آن و علامت‏هاى هر نوعى از بیمارى‏ها بر طریق کلى ..... ص : 348
دوم از جزو نخستین در علاج کفتگى لب ..... ص : 348
سوم از جزو نخستین در علاج گوشت فزونى ..... ص : 349
چهارم از جزو نخستین اندر خوره که بر لب و گوشت بن دندان افتد ..... ص : 349
پنجم از جزو نخستین اندر علاج سست شدن گوشت بن دندان ..... ص : 352
ششم از جزو نخستین اندر علاج دمیدگى دهان و ریش‏هاى او ..... ص : 352
هفتم از جزو نخستین اندر علاج انواع سوء المزاج که بر لب افتد ..... ص : 355
هشتم از جزو نخستین در انواع آماس‏ها که بر لب افتد ..... ص : 355
نهم از جزو نخستین اندر آمدن آب دهان در خواب ..... ص : 356
دهم از جزو نخستین اندر ناخوشى بوى دهان ..... ص : 357
جزو دوم از گفتار پنجم اندر احوال زفان و بیمارى‏ها و اسباب و علامات آن و این جزو ده باب است ..... ص : 360
نخستین در شناختن احوال زفان و بیمارى‏هاى او بر طریق کلى ..... ص : 360
دوم از جزو دوم از گفتار پنجم اندر علاج طعم‏هاى ناخوش یافتن ..... ص : 363
سوم از جزو دوم از گفتار پنجم در استرخاى زفان ..... ص : 363
پنجم از جزو دوم از گفتار پنجم اندر ترقیدن ..... ص : 366
ششم از جزو دوم از گفتار پنجم اندر تشنج زفان ..... ص : 366
هفتم از جزو دوم از گفتار پنجم اندر آماس‏هاى زفان ..... ص : 367
هشتم از جزو دوم از گفتار پنجم در گنگى و در خلل که در سخن گفتن پدید آید ..... ص : 368
نهم اندر ضفدع ..... ص : 369
دهم اندر بیمارى‏هاى ملازه که آن را به تازى اللهات گویند ..... ص : 369
جزو سوم اندر احوال دندان و بیمارى‏هاى آن و علاج آن و این جزو ده باب است ..... ص : 374
نخستین اندر شناختن احوال دندان و بیمارى‏هاى آن ..... ص : 374
دوم از جزو سوم از گفتار پنجم اندر تدبیر نگاه داشتن دندان‏ها تا درست بماند ..... ص : 377
سوم از جزو سوم از گفتار پنجم اندر درد دندان ..... ص : 378
چهارم از جزو سوم از گفتار پنجم اندر شکستن و ریزیدن دندان ..... ص : 385
پنجم از جزو سوم از گفتار پنجم در جنبیدن دندان‏ها ..... ص : 386
ششم از جزو سوم از گفتار پنجم اندر تغیر لون دندان‏ها ..... ص : 388
هفتم از جزو سوم از گفتار پنجم اندر کندى دندان‏ها که تازى ضرس گویند ..... ص : 389
هشتم از جزو سوم از گفتار پنجم در ضعیفى و آب گذاشتن دندان ..... ص : 390
نهم از جزو سوم از گفتار پنجم در تدبیر دندان کودکان تا به آسانى برآید ..... ص : 391
دهم از جزو سوم از گفتار پنجم اندر تدبیر دندان بزرگان تا آنچه افکندنى باشد به آسانى بیفکند ..... ص : 391
گفتار ششم اندر شناختن احوال حنجره و حلق و علاج خناق و حذبحه ..... ص : 392
جزو نخستین اندر احوال آواز و اسباب باطل شدن آن و اسباب انواع تغییر و علاج هر یک و این جزو پنج باب است ..... ص : 392
نخستین اندر باطل شدن آواز که سبب آن انواع سوء المزاج باشد و علاج آن ..... ص : 392
دوم از جزو نخستین از گفتار ششم گرفته شدن آواز ..... ص : 395
سوم از جزو نخستین از گفتار ششم در آواز لرزنده ..... ص : 396
چهارم از جزو نخستین از گفتار ششم در آواز تیره و تاریک ..... ص : 397
پنجم از جزو نخستین از گفتار ششم در آواز باریک ..... ص : 397
جزو دوم از گفتار ششم اندر ضبحه و خناق و بثره‏ها که بر حنجره پدید آید و فراهم گرفته شدن مرى ..... ص : 398
نخستین اندر ضبحه و خناق ..... ص : 398
دوم از جزو دوم از گفتار ششم اندر بثره‏ها که زندرون حلق برآید ..... ص : 410
سوم از جزو دوم از گفتار ششم در علاج طعام که در گلو بماند ..... ص : 411
چهارم از جزو دوم از گفتار ششم اندر دیوچه که به حلق اندر آویزد یعنى العلق ..... ص : 411
گفتار هفتم اندر یاد کردن بیمارى آلت‏هاى دم زدن و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 413
نخستین اندر شناختن احوال دم زدن ..... ص : 413
دوم از گفتار هفتم اندر آن که دم زدنى که از حال طبیعى بگردد چگونه باشد ..... ص : 416
سوم از گفتار هفتم اندر ربو و ضیق النفس و نفس انتصاب ..... ص : 421
چهارم از گفتار هفتم اندر سرفه و اسباب آن ..... ص : 431
پنجم از گفتار هفتم اندر سرفه‏ى خشک که سبب آن سوء المزاج گرم ساده باشد ..... ص : 433
ششم از گفتار هفتم اندر سرفه‏ى خشک که سبب آن سوء المزاج سرد ساده باشد ..... ص : 434
هفتم از گفتار هفتم اندر سرفه‏اى تر که سبب آن سوء المزاج گرم با ماده باشد ..... ص : 435
هشتم از گفتار هفتم در سرفه‏ى تر که سبب آن سوء المزاج سرد با ماده باشد. ..... ص : 438
نهم از گفتار هفتم اندر سرفه که سبب آن آماس و ریش شش باشد ..... ص : 441
دهم از گفتار هفتم اندر سرفه که سبب آن بثرات السعال باشد ..... ص : 442
یازدهم از گفتار هفتم اندر برآمدن خون از گلو یا از حنجره و حلقوم ..... ص : 442
دوازدهم از گفتار هفتم اندر ذات الریه ..... ص : 453
سیزدهم از گفتار هفتم اندر ذات الصدر ..... ص : 462
چهاردهم از گفتار هفتم اندر سل ..... ص : 464
پانزدهم از گفتار هفتم اندر علاج ذات الجنب ..... ص : 477
گفتار هشتم اندر احوال دل و بیمارى‏ها و علاج آن و این گفتار شش باب است ..... ص : 488
نخستین اندر آن که بیمارى‏هاى دل چند نوع است و طریق علاج دل کدام است ..... ص : 488
دوم از گفتار هشتم اندر ضعیفى دل و خفقان که از سوء المزاج گرم خیزد ..... ص : 493
سوم از گفتار هشتم در ضعیفى دل و خفقان که از سوء المزاج سرد خیزد ..... ص : 496
چهارم از گفتار هشتم اندر خفقان که از سوء المزاج خشک خیزد ..... ص : 499
پنجم از گفتار هشتم اندر خفقان و وسواس که از سوء المزاج سودایى خیزد ..... ص : 500
ششم از گفتار هشتم اندر غشى و ضعیفى و بى‏قوتى و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 502
گفتار نهم اندر احوال پستان و بیمارى‏هاى آن و این گفتار ده باب است ..... ص : 505
نخستین اندر شناختن احوال شیر زنان و تدبیر زنى که شیرش اندک بود ..... ص : 505
دوم از گفتار نهم اندر تدبیر زنى که شیر او بسیار باشد ..... ص : 507
سوم از گفتار نهم اندر علاج شیر که در پستان زنان ببندد و پنیر شود ..... ص : 508
چهارم از گفتار نهم در علاج شیر که شیر بسته شده که در پستان عفن گردد ..... ص : 510
پنجم از گفتار نهم در آماس گرم که در پستان پدید آید ..... ص : 510
ششم از گفتار نهم در آماس سرد که در پستان پدید آید ..... ص : 510
هفتم از گفتار نهم در سخت شدن پستان و غددها که در وى پدید آید ..... ص : 511
هشتم از گفتار نهم در علاج دبیله‏اى که بر پستان پدید آید ..... ص : 511
نهم از گفتار نهم اندر علاج ریش‏هاى پلید که گوشت پستان بخورد ..... ص : 511
دهم از گفتار نهم در تدبیر نگاه داشتن پستان زنان تا بزرگ نشود ..... ص : 511
گفتار دهم اندر احوال معده و مرى و بیمارى‏ها و علاج آن ..... ص : 512
جزو نخستین در احوال مرى و بیمارى‏ها و علاج آن ..... ص : 512
نخستین در دشوارى فرو بردن طعام و شراب به حلق ..... ص : 512
دوم از جزو نخستین از گفتار دهم در آماس مرى ..... ص : 514
سوم از جزو نخستین از گفتار دهم اندر قرحه و بثره‏ى مرى و علامت‏ها و علاج آن ..... ص : 515
جزء دوم از گفتار دهم در انواع سوء المزاج که معده را افتد و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 516
نخستین در سوء المزاج گرم ساده و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 516
دوم از جزو دوم از گفتار دهم اندر سوء المزاج گرم با ماده که در معده پدید آید و درد و ضعیفى معده از آن تولد کند. ..... ص : 518
سوم از جزو دوم از گفتار دهم در درد معده و ضعیفى آن که از سوء المزاج بى ماده تولد کند ..... ص : 524
چهارم از جزو دوم از گفتار دهم اندر ضعف معده که از سوء المزاج سرد و خشک خیزد. ..... ص : 525
پنجم از جزو دوم از گفتار دهم اندر ضعیفى معده که از سوء المزاج سرد و تر تولد کند. ..... ص : 526
ششم از جزو دوم از گفتار دهم اندر درد قعر معده و ناگواریدن طعام‏[که‏] از بادها تولد کند ..... ص : 531
هفتم از جزو دوم از گفتار دهم در درد معده که از خلطهاى و سودایى خیزد که از سپرز بدو اندر آید ..... ص : 535
جزو سوم از گفتار دهم اندر تغیر احوال شهوت طعام و این جزو پنج باب است ..... ص : 536
نخستین از جزو سوم از گفتار دهم در ضعیفى شهوت و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 536
دوم از جزو سوم از گفتار دهم اندر علتى که آن را الشهوت الکبیه گویند یعنى آرزوى سگانه ..... ص : 539
سوماز جزو سوم از گفتار دهم اندر آفت شهوت که آن را به تازى الجوع البقرى خوانند یعنى گرسنگى گاو ..... ص : 542
چهارم از جزو سوم از گفتار دهم اندر آرزوهاى تباه که مردم را پدید آید ..... ص : 544
پنجم از جزو سوم از گفتار دهم اندر تشنگى و بسیارى آرزوى آب ..... ص : 546
جزو چهارم از گفتار دهم اندر احوال حرکت‏هاى معده چون آروغ و فواق و قى و آنچه بدین ماند و این جزو شش باب است ..... ص : 549
باب نخستین اندر فواق و سبب و علامات و علاج آن ..... ص : 549
دوم از جزو چهارم از گفتار دهم اندر آروغ ..... ص : 551
سوم از جزو چهارم از گفتار دهم اندر تاسه و منش گشتن و اضطراب معده ..... ص : 552
چهارم از جزو چهارم از گفتار دهم اندر قى و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 554
پنجم از جزو چهارم از گفتار دهم در قى کردن خون ..... ص : 559
ششم از جزو چهارم از گفتار دهم اندر حیضه ..... ص : 561
جزو پنجم از گفتار دهم اندر ضعیفى معده و بد گواریدن طعام و درد معده که از پس طعام خوردن پدید آید و اسباب و علامات و علاج آن و این جزو شش باب است ..... ص : 566
نخستین اندر یاد کردن احوال ضعیفى معده ..... ص : 566
دوم از جزو پنجم از گفتار دهم در ضعیفى قوت جاذبه و علاج آن ..... ص : 566
سوم از جزو پنجم از گفتار دهم اندر ضعیفى قوت ماسکه ..... ص : 567
چهارم از جزو پنجم از گفتار دهم در ضعیفى قوت هاضمه ..... ص : 569
پنجم از جزو پنجم از گفتار دهم در ضعیفى(قوه‏ى) دافعه ..... ص : 572
ششم از جزو پنجم از گفتار دهم در ضعیفى جرم معده و تهلهل نسج آن ..... ص : 572
جزو ششم از گفتار دهم اندر آماس‏ها و ریش‏ها و بثره‏هاى معده و این جزو شش باب است ..... ص : 573
نخستین در آماس خونى که در معده پدید آید و علامت و علاج آن ..... ص : 573
دوم از جزو ششم از گفتار دهم در آماس صفرایى که در معده پدید آید و علامات و علاج آن ..... ص : 577
سوم از جزو ششم از گفتار دهم در آماس بلغمى که در معده پدید آید و علامات و علاج آن ..... ص : 578
چهارم از جزو ششم از گفتار دهم در آماس صلب که در معده پدید آید و علامت و علاج آن ..... ص : 579
پنجم از جزو ششم از گفتار دهم اندر دبیله که در معده پدید آید ..... ص : 581
ششم از جزو ششم از گفتار دهم اندر ریش‏ها و بثره‏هاى معده ..... ص : 582
گفتار یازدهم اندر احوال جگر و بیمارى‏هاى او و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 584
جزو نخستین اندر احوال جگر و انواع سوء المزاج که در وى پدید آید و علامت‏ها و علاج آن ..... ص : 584
نخستین اندر یاد کردن احوال جگر ..... ص : 585
دوم اندر سوء المزاج گرم که در جگر پدید آید ..... ص : 585
سوم از جزو نخستین از گفتار یازدهم اندر سوء المزاج سرد که در جگر پدید آید ..... ص : 589
چهارم از جزو نخستین از گفتار یازدهم اندر سوء المزاج خشک ساده که در جگر پدید آید ..... ص : 595
پنجم از جزو نخستین از گفتار یازدهم اندر سوء المزاج ساده که در جگر پدید آید ..... ص : 596
ششم از جزو نخستین از گفتار یازدهم اندر سوء المزاج گرم و تر که در جگر پدید آید. ..... ص : 596
هفتم از جزو نخستین از گفتار یازدهم در مزاج گرم و خشک که در جگر پدید آید ..... ص : 596
هشتم از جزو نخستین از گفتار یازدهم در مزاج سرد و خشک که در جگر پدید آید ..... ص : 597
نهم از جزو نخستین از گفتار یازدهم اندر تدبیر خداوند جگر کوچک ..... ص : 597
دهم از جزو نخستى از گفتار نخستین در یاد کردن کارها و چیزها که جگر را زیان دارد. ..... ص : 598
یازدهم از جزو نخستین از گفتار یازدهم در چیزهایى که جگر را سود دارد ..... ص : 599
جزو دوم از گفتار یازدهم اندر ضعیفى وسده و درد جگر ..... ص : 599
نخستین اندر ضعیفى جگر ..... ص : 599
دوم از جزو دوم از گفتار یازدهم اندر سده‏اى که در حدبه‏ى جگر خیزد و علاج آن ..... ص : 605
سوم از جزو دوم از گفتار یازدهم در سده‏اى که در قعر جگر افتد و علاج آن ..... ص : 608
چهارم از جزو دوم از گفتار یازدهم در سده که از خوردن چیزهاى قابض افتد ..... ص : 609
پنجم از جزو دوم از گفتار یازدهم اندر بادها که در جگر تولد کند و علاج آن ..... ص : 610
ششم از جزو دوم از گفتار یازدهم اندر درد جگر ..... ص : 610
جزو سوم از گفتار یازدهم در انواع آماس‏هاى جگر و اسباب و علامات و علاج آن و این جزو شش باب است ..... ص : 612
نخستین اندر آماس گرم که در جگر پدید آید و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 612
باب دوم از جزو سوم از گفتار یازدهم در آماس جگر که بپزد و ریم کند و دبیله گردد ..... ص : 618
سوم از جزو سوم از گفتار یازدهم در آماس صلب در جگر ..... ص : 621
چهارم از جزو سوم از گفتار یازدهم در آماس عضله‏ى شکم ..... ص : 624
پنجم از جزو سوم از گفتار یازدهم در آماس که از زخمى و صدمه‏اى افتد ..... ص : 624
ششم از جزو سوم از گفتار یازدهم در آماس سرد جگر ..... ص : 625
گفتار دوازدهم اندر احوال سپرز و بیمارى‏ها و اسباب و علامت و علاج آن چهار باب است ..... ص : 626
نخستین در احوال و افعال سپرز و انواع سوء المزاج(آن) ..... ص : 626
دوم از گفتار دوازدهم اندر ضعیفى قوت‏هاى سپرز و علامت و علاج آن ..... ص : 628
سوم از گفتار دوازدهم در احوال آماس‏هاى سپرز و علامت‏هاى آن ..... ص : 629
چهارم از گفتار یازدهم در درد سپرز که از باد خیزد ..... ص : 638
گفتار سیزدهم اندر بیمارى‏هایى که از بیمارى جگر و سپرز خیزد چون یرقان و استسقا و این گفتار دو جزو است ..... ص : 638
جزو نخستین اندر یرقان و علاج آن ..... ص : 638
نخستین اندر شناختن احوال یرقان بر طریق کلى یرقان ..... ص : 638
دوم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم در یرقان زرد که از گرمى جگر و گرمى رگ‏هاى جگر خیزد. ..... ص : 640
سوم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم اندر یرقان زرد که سبب آن بسیار خوردن طعام‏هاو شراب‏هاى گرم که صفرا تولد کند خیزد. ..... ص : 641
چهارم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم اندر یرقان که سبب آن گرمى مزاج همه‏ى تن باشد و خون بدان سبب در رگ‏ها گرم و صفرایى شود. ..... ص : 642
پنجم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم اندر یرقان که سبب آن بسته شدن مثام همه تن باشد. ..... ص : 643
ششم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم اندر یرقان که سبب آن سده‏ى جگر باشد ..... ص : 643
هفتم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم اندر یرقان بحرانى ..... ص : 646
هشتم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم اندر یرقانى که از آماس جگر و از گزیدن جانوران بد تولد کند ..... ص : 647
نهم از جزو نخستین از گفتار سیزدهم در یرقان سیاه ..... ص : 647
جزو دوم از گفتار سیزدهم اندر استسقاء و انواع و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 650
نخستین اندر شناختن استسقاء و انواع و اسباب آن ..... ص : 650
باب دوم از جزو دوم از گفتار سیزدهم اندر سوء القنیه و علامت‏ها و علاج آن ..... ص : 653
سوم از جزو دوم از گفتار سیزدهم اندر استسقاء زقى که با گرمى بود ..... ص : 655
چهارم از جزو دوم از گفتار سیزدهم در استسقاى زقى که با سردى جگر باشد ..... ص : 668
پنجم از جزو دوم از گفتار سیزدهم اندر استسقاء طبلى ..... ص : 671
ششم از جزو دوم از گفتار سیزدهم اندر استسقاء لحمى ..... ص : 672
گفتار چهاردهم اندر انواع اسهال و سحج و زحیر و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 675
جزو نخستین اندر انواع اسهال که سبب آن ماده‏اى بود که از یک اندام یا از همه‏ى تن به معده و روده آید و اسهال تولد کند. ..... ص : 675
نخستین در اسهال دماغى ..... ص : 675
دوم از جزو نخستین از گفتار چهاردهم اندر اسهال مرارى ..... ص : 677
سوم از جزو نخستین از گفتار چهاردهم اندر اسهال کبدى ..... ص : 678
چهارم از جزو نخستین از گفتار چهاردهم اندر اسهال خونى که از جگر خیزد ..... ص : 682
پنجم از جزو نخستین از گفتار چهاردهم در اسهال که ماده‏ى آن از همه‏ى تن آید ..... ص : 684
جزو دوم از گفتار چهاردهم اندر اسهال معدى یعنى اسهال که سبب آن از معده باشد. ..... ص : 685
نخستین اندر اسهال معدى که سبب آن ضعیفى قوت هاضمه باشد که علاج آن چهار فصل است ..... ص : 685
فصل نخستین اندر علاج آن که سبب ضعیفى هاضمه رطوبت لزج باشد ..... ص : 686
دوم اندر علاج آن که ضعیفى قوت هاضمه گرمى معده و تولد صفرا بود ..... ص : 688
سوم اندر علاج صفرا که با بلغم آمیخته بود ..... ص : 690
چهارم اندر علاج بادها که در معده باشد ..... ص : 691
باب دوم از جزو دوم از گفتار چهاردهم اندر اسهال معده‏اى که سبب آن ضعیفى قوت ماسکه بود علاج آن در پنج فصل است ..... ص : 691
فصل نخستین در علاج معده که رطوبت لزج بر سطح او آلوده شود ..... ص : 691
دوم در علاج بثره‏ها که بر سطح معده برآید و قوت ماسکه را ضعیف کند ..... ص : 692
سوم در علاج آن که قوت داروى مسهل بر سطح معده بماند و قوت ماسکه را ضعیف کند و اسهال درپیوندد ..... ص : 693
چهارم اندر علاج سوء المزاج که قوت ماسکه را ضعیف کند ..... ص : 693
پنجم اندر علاج اسهال که سبب آن حرکت‏هاى عنیف باشد ..... ص : 693
باب سوم از جزو دوم از گفتار چهاردهم اندر اسهال معدى که از بسیار خوردن و بى ترتیب خوردن و از طعام‏هاى بد و طعام‏هاى چرب افتد ..... ص : 694
باب چهارم از گفتار چهاردهم اندر اسهال معده که سبب آن بسیار آمدن ماده‏ى سودا بود که از سپرز به معده آید ..... ص : 694
جزو سوم از گفتار چهاردهم اندر اسهال معوى یعنى اسهال که از روده بود ..... ص : 695
نخستین اندر اسهال معوى که آن را زلق الامعا گویند و این باب سه فصل است ..... ص : 695
فصل نخستین اندر زلق الامعا که سبب آن رطوبتى لزج باشد که ثفل را بلغزاند و قوت ماسکه را ضعیف کند ..... ص : 695
دوم اندر زلق الامعا که سبب آن بثره‏ها و دمیدگى روده‏ها بود ..... ص : 696
سوم اندر زلق الامعا که سبب آن باقى(ماندن) قوت داروى مسهل بود که در سطح روده‏ها مانده بود ..... ص : 697
دوم اندر جزو سوم از گفتار چهاردهم اندر سحج ..... ص : 697
سوم از جزو سوم از گفتار چهاردهم اندر سحج و ریشه روده‏ها و اسهال خون که به یونانى ذوسنطاریا گویند ..... ص : 702
چهارم از جزو سوم از گفتار چهاردهم اندر زحیر ..... ص : 710
گفتار پانزدهم اندر بیمارى‏هاى مقعد و شرج و خونى بیرون آمدن و باز گردیدن مقعد و شقاق و بواسیر و علامات و علاج آن ..... ص : 714
باب نخستین اندر سستى شرج و بیرون آمدن مقعد. ..... ص : 714
دوم از گفتار پانزدهم اندر علاج شرج ..... ص : 715
سوم از گفتار چهاردهم اندر علاج سستى شرج که ثفل بى مراد بیرون آید ..... ص : 715
چهارم از گفتار پانزدهم اندر شقاق مقعد ..... ص : 716
پنجم از گفتار پانزدهم اندر خارش مقعد ..... ص : 718
ششم از گفتار پانزدهم در بواسیر و اسباب و علاج آن ..... ص : 719
هفتم از گفتار پانزده اندر ناصور ..... ص : 733
گفتار شانزدهم اندر کرمان خرد و بزرگ که در روده‏ها تولد کند و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 735
باب نخستین اندر یاد کردن احوال کرمان و اسباب و تولد ایشان اندر روده‏ها و انواع و علامت تولد ایشان ..... ص : 735
دوم از گفتار شانزدهم اندر کرمان دراز و حب القرع و علامت‏هاى خاصه‏ى هر یک و علاج ایشان ..... ص : 739
سوم از گفتار شانزدهم اندر کرمان خرد و علامتهاى آن ..... ص : 744
گفتار هفدهم اندر انواع قولنج و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 745
باب نخستین اندر پیچش ناف و درد شکم ..... ص : 745
دوم از گفتار هفدهم اندر قولنج و انواع و احوال آن ..... ص : 747
سوم از گفتار هفدهم اندر قولنج که سبب آن خشکى ثفل بود ..... ص : 752
چهارم از گفتار هفدهم اندر قولنج که سبب آن بلغم غلیظ لزج بود ..... ص : 755
پنجم از گفتار هفدهم اندر قولنج که سبب آن بادهاى غلیظ بود ..... ص : 763
ششم از گفتار هفدهم اندر قولنج که سبب آن آماس بود ..... ص : 766
هفتم از گفتار هفدهم اندر قولنج التوایى و فتقى ..... ص : 769
هشتم از گفتار هفدهم اندر قولنج که سبب آن ضعیفى قوت دافعه‏ى قولون بود ..... ص : 770
نهم از گفتار هفدهم اندر قولنج که سبب آن باطل شدن حس قولون باشد ..... ص : 771
دهم از گفتار هفدهم اندر ایلاوس ایلاوس نوعى قولنج است لکن در روده‏هاى بالایین افتد ..... ص : 771
گفتار هجدهم اندر احوال گرده و مثانه و بیمارى‏هاى آن و علامت‏ها و علاج آن ..... ص : 775
جزو نخستین اندر سوء المزاج گرده و اماس‏ها و ریش و ضعیفى و لاغرى آن ..... ص : 775
باب نخستین اندر سوء المزاج گرم بى‏ماده ..... ص : 775
دوم از جزو نخستین از گفتار هجدهم اندر سوء المزاج سرد بى ماده ..... ص : 775
سوم از جزو نخستین از گفتار هجدهم اندر سوء المزاج گرده‏ى گرم با ماده ..... ص : 776
چهارم از جزو نخستین از گفتار هجدهم در سوء المزاج گرده‏ى سرد با ماده ..... ص : 776
پنجم از جزو نخستین از گفتار هجدهم در لاغرى گرده ..... ص : 777
ششم از جزو نخستین از گفتار هجدهم در ضعیفى گرده ..... ص : 778
هفتم از جزو نخستین از گفتار هجدهم اندر باد که در گرده و حوالى آن باشد ..... ص : 781
هشتم از جزو نخستین اندر آماس گرم که اندر گرده گاه پدید آید ..... ص : 781
نهم از جزو نخستین از گفتار هجدهم اندر آماس سرد بلغمى اندر گرده ..... ص : 788
دهم از جزو نخستین از گفتار هجدهم اندر آماس صلب سودایى ..... ص : 789
یازدهم از جزو نخستین از گفتار هجژدهم اندر آماس صلب که از آماس گرم یا سرد به سبب ناسبابى علاج صلب گشته بود ..... ص : 791
دوازدهم از جزو نخستین از گفتار هژدهم اندر بثره و جرب گرده و جمله‏ى آلات بول ..... ص : 794
سیزدهم از جزو نخستین از گفتار هژدهم اندر بول خون و شکافته شدن رگى اندر گرده ..... ص : 796
چهاردهم از جزو نخستین از گفتار هجدهم اندر علاج بسته شدن خون اندر مجراى بول و در گرده ..... ص : 800
پانزدهم از جزو نخستین از گفتار هجدهم در قرحه‏ى گرده و همه‏ى آلت‏هاى بول ..... ص : 800
جزو دوم از از گفتار هجدهم اندر بیمارى‏هاى مثانه و این جزو هشت باب است ..... ص : 807
اندر آماس گرم که در مثانه پدید آید ..... ص : 807
دوم از جزو دوم از گفتار هژدهم اندر آماس سرد که در مثانه پدید آید ..... ص : 809
سوم از جزو دو از گفتار هجدهم اندر قرحه‏ى مثانه ..... ص : 809
چهارم از جزو دوم از گفتار هژدهم اندر بسته شدن خون اندر مجراهاى بول و اندر مثانه. ..... ص : 811
پنجم از جزو دوم از گفتار هژدهم اندر جرب مثانه ..... ص : 812
ششم از جزو دوم از گفتار هژدهم اندر باد که اندر مثانه افتد ..... ص : 813
هفتم از جزو دوم از گفتار هژدهم اندر(درد) مثانه ..... ص : 813
هشتم از جزو دوم از گفتار هژدهم در استرخاى مثانه و بیرون شدن آن از جاى خویش ..... ص : 813
جزو سوم از گفتار هژدهم اندر آفت‏ها اندر فعل مثانه پدید آید چون تقطیر البول و حرقة البول و سلس البول و دیانیطس ..... ص : 815
نخستین اندر تقطیر البول به پارسى چکیدن کمیز گویند ..... ص : 815
دوم از جزو سوم از گفتار هژدهم اندر عسر البول یعنى باز گرفتن بول و به دشوارى بیرون آمدن آن. ..... ص : 818
سوم از جزو سوم از گفتار هژدهم اندر سوزش آب تاختن و به تازى حرقة البول گویند ..... ص : 826
چهارم از جزو سوم از گفتار هژدم اندر ادرار بول و دیانیطس(قند خون) ..... ص : 828
پنجم از جزو سوم از گفتار هژدم اندر سلس البول و در بستر کمیز کردن ..... ص : 830
ششم از جزو سوم از گفتار هژدهم اندر بول خون صرف و بول غسالى ..... ص : 832
هفتم از جزو سوم از گفتار هژدهم اندر بول‏هاى قریب ..... ص : 835
چهارم از گفتار هژدهم اندر احوال سنگ و ریگ که اندر گرده و مثانه تولد کند و علاج آن ..... ص : 836
نخستین اندر آن که سنگ و ریگ اندر گرده و مثانه‏ى چگونه کسانى را تولد کند ..... ص : 836
دوم از جزو چهارم از گفتار هژدهم اندر آن که سنگ اندر کدام جاى تولد کند ..... ص : 838
سوم از جزو چهاردهم از گفتار هژدهم اندر علامت‏ها و علاج سنگ گرده مثانه ..... ص : 838
چهارم از جزو چهارم از گفتار هژدهم اندر علاج آن که سنگ که در مجراى بول بگذرد و آن را برندد یا به مجرا در ماند ..... ص : 847
پنجم از جزو چهارم از گفتار هژدم اندر احوال شکافتن مثانه و سنگ بیرون کردن ..... ص : 848
گفتار نوزدهم اندر بیمارى‏هایى که مخصوص است به مردان ..... ص : 850
جزء نخستین اندر آماس‏ها و ریش‏ها و خارش قضیب و خایه و دیگر بیمارى‏ها که آن را افتد. ..... ص : 850
باب نخستین از جزء نخستین از گفتار نوزدهم در آماس گرم اندر قضیب و خایه: ..... ص : 850
باب دوم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم اندر آماس سرد و آماس صلب اندر قضیب و خایه: ..... ص : 852
باب سوم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم کاندر بزرگ شدن خایه: ..... ص : 853
باب چهارم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم اندر علاج خایه که بر زهار برآید: ..... ص : 853
باب پنجم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم در استرخاى پوست خایه: ..... ص : 854
باب ششم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم اندر ریش‏هاى قضیب و خایه حوالى مقعد ..... ص : 854
باب هفتم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم اندر قوت و گوشت فزونى که بر قضیب و زهار و خایه و مقعد برآید. ..... ص : 856
باب هشتم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم اندر گود شدن قضیب: ..... ص : 856
باب نهم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم اندر علتى که آن را یونانیان عاقوما و ارساطون گویند: ..... ص : 856
باب دهم از جزء نخستین از گفتار نوزدهم اندر خارش قضیب و خایه: ..... ص : 857
جزء دوم از گفتار نوزدهم اندر فتق و فیله که غر گویند و به شهر من دبه خایه گویند و این جزء چهار باب است. ..... ص : 857
باب نخستین در یاد کردن اسباب فتق و انواع آن و فرق میان قیله و فتق. ..... ص : 857
باب دوم از گفتار نوزدهم اندر فتق مراق البطن و فتق الاربیات و قیلة الامعاء و علامت‏ها و علاج آن: ..... ص : 858
باب سوم از جزء دوم از گفتار نوزدهم اندر قیله‏ى ریحى: ..... ص : 860
باب چهارم از جزء دوم از گفتار نوزدهم اندر قیله الماء: ..... ص : 861
جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر احوال جماع و منفعت و مضرت آن و علاج تقصیرى که در آن کار افتد. ..... ص : 861
باب نخستین اندر بیان حکمت آفریدگار تبارک و تعالى در آن که مردم از جماع لذتى به افراط یابد چون سبب بقاى جانوران تولد و تناسل بود ..... ص : 861
باب دوم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر آنکه علاج اعضاى تناسل واجب است و مردم را درین باب به طب حاجت بیشتر است: ..... ص : 862
باب سوم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر منفعت‏هاى جماع که به وقت باشد: ..... ص : 863
باب چهارم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر مضرت‏هاى جماع که نه به وقت و نه به شهوت صادق اتفاق افتد: ..... ص : 864
باب پنجم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر آن که مضرت جماع چگونه به کسانى بیشتر رسد: ..... ص : 865
باب ششم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر تدارک مضرتهاى جماع: ..... ص : 866
باب هفتم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر علاج کسانى که ایشان را شهوت بسیار بود و خواهند که از شهوت را بشکنند ..... ص : 869
باب هشتم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر توتر قضیب: ..... ص : 870
باب نهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر سرعت انزال یعنى در زود بیرون جستن آب و بسیار آمدن مذى و ودى و بسیارى احتلام: ..... ص : 872
باب دهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر آن که اسباب ضعیفى قوت مجامعت چند است و علامت و علاج هر یک چیست: ..... ص : 875
باب یازدهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر طعام‏هاى که قوت جماع زیادت کنند: ..... ص : 879
باب دوازدهم از جرء سوم از گفتار نوزدهم اندر داروهاى که از انواع طعام‏ها سازند: صفت دارویى که آب و باد زیادت کند: ..... ص : 883
باب سیزدهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر شرابهاى که قوت مجامعت را و منى را زیادت کند ..... ص : 886
باب چهاردهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم در داروهاى مرکب و معجونها: ..... ص : 887
باب پانزدهم از جزو سوم از گفتار نوزدهم اندر داروهاى که در مالند: ..... ص : 890
باب شانزدهم از جزو سوم از گفتار نوزدهم اندر حقنها و شیافها که قوت مجامعت زیادت کند: ..... ص : 891
باب هفدهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر یاد کردن داروها و طعمام‏ها که تن را سرد کند و منى را بفسراند و کارهاى که قوت و نشاط مجامعت را ببرد. ..... ص : 894
باب هژدهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر علت بد که به تازى ابنه * * * گویند ..... ص : 894
باب نوزدهم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر علت عذیوط مردى را که در وقت مجامعت * * * از وى جدا شود او را به تازى عذیوط گویند ..... ص : 896
باب بیستم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر تدبیر بزرگ کردن قضیب: ..... ص : 897
باب بیست و یکم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر تدبیر زیادت کردن لذت مردان و زنان ..... ص : 897
باب بیست و دوم از جز و سوم از گفتار نوزدهم اندر تدبیر گرم کردن رحم ..... ص : 897
باب بیست و سوم اندر تدبیر تنگى فرج و خشکى آن: ..... ص : 898
باب بیست و چهارم از جزو سوم از گفتار نوزدهم اندر آنکه مجامعت که صواب‏تر و بر کدام شکل اولى‏تر ..... ص : 898
باب بیست و پنجم از جزء سوم از گفتار نوزدهم اندر آنکه مدت میان جماع ..... ص : 899
گفتار بیستم اندر احوال زنان و بیماریهاى ایشان ..... ص : 900
جزو نخستین در احوال حیض و کمى و بسیارى آن. ..... ص : 900
باب نخستین اندر احوال حیض معتدل ..... ص : 900
باب دوم از جزو نخستین از گفتار بیستم اندر افراط طمث یعنى بسیارى خون حیض ..... ص : 901
باب سوم از جزو نخستین از گفتار بیستم اندر باز ایستادن حیض ..... ص : 911
جزو دوم از گفتار بیستم اندر احوال آبستنى و این جزو پانزده باب است ..... ص : 918
باب نخستین اندر آن که بچه در شکم مادر به چه مدت تمام شود و چگونه پرورده شود و احوال او چگونه باشد ..... ص : 918
باب دوم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر بار ناگرفتن زنان ..... ص : 923
باب سوم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر نشانه‏هاى آبستنى ..... ص : 929
چهارم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر شناختن جنین گر نرینه است گر مادینه ..... ص : 930
باب پنجم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر بگردانیدن و به صلاح آوردن مزاج آب مرد و زن تا فرزند نرینه آید ..... ص : 931
باب ششم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر نشانه‏هاى مردان و زنان که فرزند زایند و نرینه زایند ..... ص : 932
باب هفتم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر نشانه‏هاى نزدیک آمدن وقت زادن ..... ص : 933
باب هشتم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر نشانه‏هاى ضعیفى و بد حالى بچه که در شکم مادر بود ..... ص : 933
باب نهم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر دشوارى زادن ..... ص : 934
باب دهم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر علاج منش گشتن و آرزوى گل خوردن و آرزو چیزهاى شور و تیز و تلخ و ترش(ویار) و حال‏هاى دیگر که آبستنان را پدید آید ..... ص : 940
باب یازدهم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر احوال نفاس ..... ص : 941
باب دوازدهم از جزو دوم از گفتار بیستم‏اند ر علاج زنى که بچه‏ى تمام ناپرورده از وى بیفتد و این را به تازى اسقاط گویند و به پارسى افکانه گویند ..... ص : 942
باب سیزدهم از جزو دوم از گفتار بیستم در بیرون آوردن بچه‏ى مرده ..... ص : 945
باب چهاردهم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر باز داشتن ..... ص : 946
باب پانزدهم از جزو دوم از گفتار بیستم اندر رجاء ..... ص : 947
جزء سوم از گفتار بیستم اندر آفت‏ها و بیمارى رحم و این جزو ده باب است ..... ص : 948
باب نخستین اندر یاد کردن حوال‏گاه * * * آنچه در گفتارها و باب‏هاى گذشته یاد کرده آمده است از علاج بعضى بیمارى‏هاى رحم ..... ص : 948
باب دوم از گفتار بیستم اندر آماس گرم در رحم و دبیله که از آماس خونى افتد ..... ص : 949
باب سوم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر آماس بلغمى اندر رحم ..... ص : 952
باب چهارم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر آماس صلب و سرطانى در رحم ..... ص : 953
باب پنجم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر احتناق رحم ..... ص : 954
باب ششم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر گرد آمد آب اندر رحم ..... ص : 958
باب هفتم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر بادهاى غلیظ که اندر رحم گرد آید ..... ص : 958
باب هشتم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر انقلاب رحم ..... ص : 959
باب نهم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر علاج رتقاء رتقاء زنى را گویند که بر فم رحم او غشایى رسته باشد ..... ص : 960
باب دهم از جزو سوم از گفتار بیستم اندر علاج درازى بطر ..... ص : 961
گفتار بیست و یکم اندر درد پشت و تهى گاه و گشادن مهره‏ها که به تازى ریاح الافرسه خوانند و درد اندام‏ها و بندگشادها و عرق النساء و نقرس و داء الفیل و دوالى ..... ص : 962
باب نخستین اندر درد پشت و تهى گاه و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 962
باب دوم اندر علاج کوژى پشت و بیرون آمدن مهره که از جاى خویش ..... ص : 964
باب سوم از گفتار بیست و یکم اندر وجع المفاصل و نقرس و عرق الانساء و اسباب و علامات و علاج این که از گرمى بود ..... ص : 966
باب چهارم از گفتار بیست و یکم در علاج وج المفاصل و نقرس که از سردى بود ..... ص : 976
باب پنجم از گفتار بیست و یکم اندر علاج عرق النساء و درد سرون ..... ص : 981
باب ششم از گفتار بیست و یکم اندر داء الفیل و دوالى ..... ص : 985
باب هفتم از گفتار بیست و یکم اندر بثره‏هایى که آن را به تازى البطن گویند ..... ص : 987
باب هشتم از گفتار بیست و یکم اندر درد پاشنه ..... ص : 987
باب نهم از گفتار بیست و یکم اندر درد ناخن‏ها و کوفته شدن آن ..... ص : 987
باب دهم از گفتار بیست و یکم اندر دمنده(جوش زدن) شدن ناخن‏ها و خارش که در وى پدید آید ..... ص : 987
کتاب هفتم
گفتار نخستین اندر انواع آماس‏ها و بثرهاى گرم ..... ص : 9
جزو نخستین: اندر شناختن انواع آماس‏هاى گرم و این جزو نه باب است ..... ص : 9
باب نخستین اندر شناختن انواع آماس‏ها و بثره‏هاى گرم ..... ص : 9
باب دوم از جزو اول از گفتار نخستین اندر فلغمونى ..... ص : 10
صفت داروى رادع: ..... ص : 13
باب سوم از جزو اول از گفتار نخستین اندر حمره ..... ص : 15
باب چهارم اندر ماشرا ..... ص : 17
باب پنجم از جزو اول از گفتار نخستین اندر طاعون ..... ص : 18
باب ششم اندر علاج آماس‏ها که در گوشت غددى و در بیغوله‏ى ران افتد و نه از انواع طاعون بود. ..... ص : 19
باب هفتم از جزو اول از گفتار نخستین اندر خراج ..... ص : 20
باب هشتم: اندر دمل و علاج آن ..... ص : 27
باب نهم اندر شری و علاج آن: ..... ص : 28
جزو دوم اندر انواع بثرهاى گرم ..... ص : 30
باب نخستین اندر حمره و علاج آن ..... ص : 30
باب دوم اندر نار فارسى و علاج آن: ..... ص : 30
باب سوم از جزو دوم اندر نمله و علاج آن: ..... ص : 31
باب چهارم: اندر گاورسه و علاج آن ..... ص : 32
جزو سوم اندر انواع بثرها و ریش‏هاى دیگر که بر سطح تن پدید آید ..... ص : 32
باب نخستین اندر سعفه و شیرینه و علاج آن ..... ص : 32
باب دوم از جزو سوم اندر خشک رنده که به تازى آن را«الحصف» گویند: ..... ص : 34
باب سوم اندر بنات اللیل و علاج آن: ..... ص : 34
باب چهارم اندر جرب که به پارسى«گر» گویند: ..... ص : 35
باب پنجم اندر قوبا که به پارسى«بریون» گویند: ..... ص : 39
گفتار دوم اندر آماس‏هاى سرد و علامت‏هاى آن: ..... ص : 41
باب نخستین اندر شناختن مادت‏هاى سرد که آماس‏هاى سرد از آن تولد کند و اندر شناختن انواع آماس‏هاى سرد ..... ص : 41
باب دوم اندر آماس نرم که به تازى آن را«الورم الرخو» گویند. ..... ص : 43
باب سوم اندر آماس‏هاى سخت که از بلغم غلیظ و از ماده‏ى سودایى خیزد و نه از جنس سلعه و نه از جنس سرطان بود: ..... ص : 44
باب چهارم اندر سرطان و علاج آن: ..... ص : 46
باب پنجم اندر آماس‏هاى بادناک و علاج آن ..... ص : 48
باب ششم اندر آماس‏ها که آن را به تازى«خنازیر» گویند: ..... ص : 49
باب هفتم اندر سلعه و علاج آن ..... ص : 52
باب هشتم اندر غدد و مسامیر و ثالیل و انواع آن و علاج آن ..... ص : 55
گفتار سوم اندر انواع ریش‏ها و سوختگى آتش و مانند آن ..... ص : 56
باب نخستین اندر یاد کردن انواع ریش‏ها و احوال آن: ..... ص : 56
باب دوم اندر علاج ریش‏ها که صدید پالاید: ..... ص : 62
باب سوم اندر علاج ریش‏هاى وسخ ..... ص : 63
باب چهارم اندر علاج ریش‏هایى که دور فرو رفته باشد و به تازى آن را«غایر» گویند و علاج ریش‏هایى که آن را«کهف» گویند و«مخبا» گویند: ..... ص : 64
باب پنجم اندر علاج ریش‏هاى متعفن و بد ..... ص : 65
باب ششم از گفتار سوم ..... ص : 68
باب هفتم اندر قرحه‏اى که کرم در افتاده باشد: ..... ص : 71
باب هشتم اندر ریش بلخى و علاج آن: ..... ص : 71
باب نهم اندر علاج ریش‏هاى متأکل که بى‏عفونت بود: ..... ص : 72
باب دهم اندر علاج قرحه که ناصور گردد ..... ص : 72
باب یازدهم اندر ریش‏هایى که استخوان را تباه کند و علاج آن ..... ص : 73
باب دوازدهم اندر سوختگى آتش و روغن گرم و آب گرم ..... ص : 75
گفتار چهارم اندر جذام و احوال و اسباب و علامات و علاج آن ..... ص : 76
گفتار پنجم اندر جراحت‏هایى که افتد. ..... ص : 87
باب نخستین اندر احوال جراحت‏ها ..... ص : 87
باب دوم اندر علاج جراحت که شکافى بود راست ..... ص : 89
باب سوم اندر جراحت‏هایى که گود بود یا ناهموار بود یا زاویه‏ها دارد یا سخت بزرگ بود و پوست با گوشت لختى رفته بود و غور دارد. ..... ص : 90
باب چهارم اندر جراحت‏ها که از ظاهر تن اندر باطن افتد ..... ص : 93
باب پنجم اندر سیلان خون به افراط و اسباب آن و علاج آن ..... ص : 94
باب ششم اندر جراحت‏ها و ریش‏ها که بر عصب‏ها افتد ..... ص : 98
باب هفتم اندر جراحت‏هاى کوچک که آن را به تازى«الوخز» و«الخرق» گویند ..... ص : 102
باب هشتم اندر علاج کسى که او را به چوب زده باشند ..... ص : 104
باب نهم اندر سحج بن ران‏ها که از عرق و نشستن بر اسب پدید آید و سحج پاشنه و انگشتان که از موزه پدید آید ..... ص : 105
گفتار ششم اندر داغ کردن و این دوازده باب است ..... ص : 106
باب نخستین اندر یاد کردن منفعت داغ کردن و یاد کردن بیمارى‏هایى که علاج آن به داغ باید کرد ..... ص : 106
باب دوم اندر داغ کردن سر از بهر درد چشم کهن و ضیق النفس و علت جذام ..... ص : 107
باب سوم اندر داغ کردن صدغ ..... ص : 108
باب چهارم اندر داغ کردن پلک چشم تا موى فزونى بر نیاید ..... ص : 108
باب پنجم اندر داغ کردن ناصور گوشه‏ى چشم ..... ص : 109
باب ششم اندر داغ کردن خراج که از شوصه تولد کند ..... ص : 109
باب هفتم اندر داغ کردن جگر ..... ص : 110
باب هشتم اندر داغ کردن سپرز ..... ص : 110
باب نهم اندر داغ کردن معده ..... ص : 110
باب دهم اندر داغ کردن خداوند استسقاء ..... ص : 111
باب یازدهم اندر داغ کردن سر کتف ..... ص : 111
باب دوازدهم اندر داغ کردن بندگاه سرین ..... ص : 111
گفتار هفتم اندر مجبرى و ردادى و این گفتار دو جزو است ..... ص : 112
جزو نخستین ردادى یعنى به جاى باز بردن اندام‏ها که از جاى خویش بیرون آید ..... ص : 112
باب نخستین اندر احوال اندام‏ها که از جاى خویش بیرون آید و علامت‏هاى بیرون آمدن و علاج آن بر طریق کلى ..... ص : 112
باب دوم اندر بیرون آمدن منه که به تازى«الفک» گویند ..... ص : 115
باب سوم اندر بیرون آمدن ترقوه از جاى خویش ..... ص : 116
باب چهارم اندر بیرون آمدن سر سفت از جاى خویش ..... ص : 117
باب پنجم اندر بیرون آمدن بندگاه مرفق ..... ص : 119
باب ششم اندر بیرون آمدن بندگاه سر ساعد و انگشتان دست ..... ص : 119
باب هفتم اندر بیرون آمدن مهره‏هاى پشت از جاى خویش ..... ص : 119
باب هشتم اندر بیرون آمدن عصعص از جاى خویش ..... ص : 122
باب نهم اندر بیرون آمدن بندگاه ران از جاى خویش ..... ص : 122
باب دهم اندر بیرون آمدن بندگاه زانو ..... ص : 124
باب یازدهم اندر بیرون آمدن نهنبن زانو از جاى خویش ..... ص : 124
باب دوازدهم اندر بیرون آمدن بندگاه شتالنگ ..... ص : 125
جزو دوم از گفتار هفتم ..... ص : 125
باب نخستین اندر احوال‏هاى شکسته‏ها ..... ص : 125
باب دوم از جزو دوم اندر یاد کردن قانون‏هاى مجبرى و ردادى ..... ص : 127
باب سوم اندر بریدن شظایا ..... ص : 130
باب چهارم اندر آنکه استخوان‏هاى شکسته را چگونه باید بست و اندر صفت رفاده‏ها و عصابه‏ها و تخته‏ها ..... ص : 131
باب پنجم اندر آن که استخوان‏هاى بسته را کى باید گشاد ..... ص : 132
باب ششم اندر آن که عضوى را که هم استخوان شکسته بود و هم جراحت رسیده چگونه باید بستن ..... ص : 133
باب هفتم اندر تدبیر استخوان که کوژ بسته باشند و بر آن کوژى رسته شده باشد و حاجت آید بدان که دیگر باره بشکنند ..... ص : 133
باب هشتم اندر طلى‏ها و داروها که اندر مجبرى بکار آید ..... ص : 134
باب نهم اندر منفعت و مضرت روغن و آب گرم ..... ص : 136
باب دهم اندر شکستگى اندام‏ها از سر تا پاى ..... ص : 137
کتاب هشتم
گفتار نخستین اندر احوال موى ..... ص : 153
باب نخستین اندر یاد کردن که سبب باطل شدن موى چیست؟ ..... ص : 153
باب دوم اندر داروهایى که موى را نگاه دارد. ..... ص : 155
باب سوم اندر داروها که موى را دراز کند. ..... ص : 156
باب چهارم اندر داء الثعلب و داء الحیه. ..... ص : 157
باب پنجم اندر یاد کردن داروهایى که موى را بسترد. ..... ص : 160
باب ششم اندر علاج کسانى آهک و زرنیخ ایشان را بسوزد. ..... ص : 160
باب هفتم اندر یاد کردن داروهایى که بوى آهک ببرد. ..... ص : 161
باب هشتم اندر یاد کردن داروهایى که موى را باطل کند و بر آمدن وى باز دارد. ..... ص : 161
باب نهم اندر داروها که موى را جعد کند. ..... ص : 161
باب دهم اندر باطل کردن جعد موى ..... ص : 162
باب یازدهم اندر علاج موى که بشکافد و بریزد ..... ص : 162
باب دوازدهم اندر تدبیر باریک کردن موى ..... ص : 162
باب سیزدهم اندر سبوسه که در سر پدید آید. ..... ص : 162
باب چهاردهم اندر تدبیر نگاه داشتن موى تا زود سپید نشود. ..... ص : 164
باب پانزدهم اندر انواع خضاب ..... ص : 165
باب شانزدهم اندر تدارک مضرت‏هاى خضاب ..... ص : 169
گفتار دوم اندر احوال بشره و آنچه بر وى پدید آید و علاج آن ..... ص : 170
باب نخستین اندر بگردیدن رنگ روى از باد و سرما و از آفتاب و غیر آن ..... ص : 170
باب دوم اندر نشان زخم‏ها که بر چشم و حوالى آن پدید آید ..... ص : 172
باب سوم اندر اثرهاى ریش‏ها و آبله و برش و نمش و کلف ..... ص : 172
باب چهارم اندر نشانه‏هاى کبود و نقش‏ها که بر اندام‏ها کنند و تدبیر باطل کردن آن ..... ص : 174
باب پنجم اندر باد دشنام ..... ص : 174
باب ششم اندر بهق و وضح و برص ..... ص : 174
باب هفتم اندر در گند بغل و عرق ..... ص : 178
باب هشتم اندر علاج گند بول و غایط: ..... ص : 179
باب نهم اندر شپش که در پوست پدید آید ..... ص : 179
باب دهم اندر طرقیدن پاشنه پاى و انگشتان دست ..... ص : 181
باب یازدهم در علاج انگشت پاى که در زمین آید ..... ص : 182
گفتار سوم اندر حال‏ها که تعلق به تن و اطراف دارد ..... ص : 182
باب نخستین اندر احوال لاغرى و فربهى و اسباب آن ..... ص : 182
باب دوم اندر فربه کردن یک عضو جداگانه ..... ص : 186
باب سوم اندر تدبیر لاغرى کردن فربهى به افراط ..... ص : 187
باب چهارم اندر تدبیر لاغر کردن عضوى جداگانه ..... ص : 189
باب پنجم اندر تعقف و جذام که ناخن را افتد ..... ص : 189
باب ششم در برص که بر ناخن افتد ..... ص : 190
باب هفتم اندر زرد شدن ناخن ..... ص : 190
باب هشتم اندر تدبیر برکندن ناخن معیوب تا نیکوتر برآید ..... ص : 190
باب نهم اندر نگاه داشتن ناخن تا نیکو بر آید ..... ص : 190
باب دهم اندر داخس ..... ص : 191
کتاب نهم
گفتار نخستین اندر احتیاط کردن اندر زهرها و یاد کردن انواع زهرها بر طریق کلى و قانون علاج زهرها و یاد کردن داروهاى زیان‏کار از معدنى و نباتى و حیوانى و علاج آن ده باب است ..... ص : 198
باب نخستین اندر احتیاط کردن تا اگر زهرى دهند اثر نکند: ..... ص : 198
باب دوم اندر یاد کردن انواع زهرها بر طریق کلى ..... ص : 199
باب سوم اندر آن که چگونه بتوان دانست که زهر کدام نوع داده‏اند؟ ..... ص : 201
باب چهارم اندر قانون علاج زهرها: ..... ص : 201
باب پنجم اندر یاد کردن داروهایى که مضرت همه زهرها را دفع کند ..... ص : 203
باب ششم اندر داروهاى معدنى که مردم را زیان دارد ..... ص : 203
باب هفتم اندر داروهاى نباتى که گوهر آن بد است. ..... ص : 206
باب هشتم اندر داروهاى زیان‏کار و گرم: ..... ص : 207
باب نهم اندر داروهاى سرد و زیان‏کار ..... ص : 211
باب دهم اندر زهرهاى حیوانى ..... ص : 214
گفتار دوم اندر گزیدن ماران و جانوران زیان‏کار و زهرناک بر طریق کلى و تدبیر راندن حشرات بر طریق جمله و تفسیر و این گفتار هفت باب است: ..... ص : 221
باب نخستین اندر تدبیر کلى در علاج گزیدن ماران و جانوران زهرناک: ..... ص : 221
باب دوم از گفتار دوم از کتاب نهم در یاد کردن داروهایى که از بهر گزیدن جانوران زهرناک خورند ..... ص : 222
باب سوم از گفتار دوم در طلى‏ها که بر گزیدگى جانوران زهرناک طلى کنند ..... ص : 224
باب چهارم در داروهایى که بر تن طلى کنند تا جانوران زیان‏کار از وى دور باشند ..... ص : 224
باب پنجم در یاد کردن داروهایى که در خانه بگسترند و دود کنند و نزدیک سوراخ‏هاى حشرات و هوام بنهند و برپزند تا همه بگریزند ..... ص : 225
باب ششم از گفتار دوم در یاد کردن داروهایى که بعضى جانوران را بکشد: ..... ص : 226
باب هفتم اندر تدبیر دور کردن و هلاک کردن جانوران زیان‏کار بر سبیل تفسیر: ..... ص : 226
گفتار سوم اندر گزیدن ماران و علاج آن و این گفتار چهار باب است ..... ص : 228
باب نخستین اندر یاد کردن انواع ماران و احوال گردیدن(گزیدن) ایشان ..... ص : 228
باب دوم از گفتار سوم اندر گزیدن ماران که در طبقه‏ى نخستین‏اند و علاج آن گزیدن مار: ..... ص : 230
باب سوم اندر گزیدن ماران که در طبقه‏ى دوم‏اند ..... ص : 232
باب چهارم در گزیدن ماران که زهر ایشان ضعیف بود و علاج کردن ایشان علاج قرحه باشد ..... ص : 236
گفتار چهارم اندر گزیدن مردم و گزیدن سگ و گرگ و غیر آن این گفتار دوازده باب است ..... ص : 237
باب نخستین اندر گزیدن مردم ..... ص : 237
باب دوم در گزیدن سگ خانگى که دیوانه نباشد و گزیدن گرگ و غیر آن ..... ص : 238
باب سوم اندر صفت‏هاى سگ دیوانه و گرگ دیوانه و شغال دیوانه: ..... ص : 238
باب چهارم اندر یاد کردن حالها که از گزیدن سگ دیوانه پدید آید ..... ص : 239
باب پنجم اندر فرق میان گزیدگى سگ دیوانه و غیر دیوانه و آزمودن آن: ..... ص : 240
باب ششم اندر علاج گزیدن سگ دیوانه ..... ص : 240
باب هفتم اندر گزیدن پلنگ و یوز و جراحت چنگال آن ..... ص : 243
باب هشتم اندر گزیدن تمساح ..... ص : 244
باب نهم اندر گزیدن گربه ..... ص : 244
باب دهم در گزیدن قرد ..... ص : 244
باب یازدهم اندر گزیدن راسو ..... ص : 244
باب دوازدهم اندر گزیدن حیوانى که او را«سوعالى»(یوعالى) گویند ..... ص : 244
گفتار پنجم اندر گزیدن حشرات ..... ص : 245
باب نخستین اندر زخم کژدم دشتى ..... ص : 245
باب دوم در زخم جراره ..... ص : 248
باب سوم اندر گزیدن عنکبوتها و رتیلاها: ..... ص : 248
باب چهارم اندر گزیدن عنکبوت: ..... ص : 252
باب پنجم اندر شپش کرکس: ..... ص : 252
باب ششم اندر گزیدن جانورى که پاى‏هاى بسیار دارد و بدین نام معروف است. ..... ص : 253
باب هفتم اندر گزیدن کرپاسه که به تازى«سام ابرص» گویند و انواع آن و خرد و بزرگ آن: ..... ص : 253
باب هشتم اندر زخم انواع زنبور: ..... ص : 254
باب نهم اندر گزیدن مورچه پرنده: ..... ص : 255
باب دهم اندر زخم کژدم دریایى: ..... ص : 255
باب یازدهم اندر گزیدن ضفدع بحرى: ..... ص : 255
فصل اول اندر عذر دیر تمام شدن این کتاب: ..... ص : 256
فصل دوم اندر تقصیرى که درین کتاب هست: ..... ص : 257
فصل سوم اندر عذر طبیبان از جهت بیمارى که ایشان را افتد: ..... ص : 258
کتاب دهم
کتاب منافع الاعضاء ..... ص : 260
گفتار اندر منافع اعضاى حیوانات به ترتیب ا ب ت ث ..... ص : 263
حرف الالف ..... ص : 263
حرف الباء ..... ص : 265
حرف التاء ..... ص : 267
حرف الثاء ..... ص : 267
حرف الجیم ..... ص : 268
حرف الحاء ..... ص : 268
حرف الخاء ..... ص : 270
حرف الدال ..... ص : 272
حرف الذال ..... ص : 274
حرف الراء ..... ص : 275
حرف السین ..... ص : 275
حرف الصاد ..... ص : 277
حرف الضاد ..... ص : 277
حرف الطاء ..... ص : 278
حرف الظاء ..... ص : 278
حرف العین ..... ص : 278
حرف الفاء ..... ص : 280
حرف القاف ..... ص : 280
حرف الکاف ..... ص : 281
حرف لام ..... ص : 281
حرف المیم ..... ص : 281
حرف النون ..... ص : 282
حرف الواو ..... ص : 282
حرف الهاء ..... ص : 282
کتاب قرافادین ..... ص : 284
گفتار نخستین: نام داروها که در علاج هر اندامى بکار آید ..... ص : 288
باب نخستین در داروها که در طلا و ضماد و نطول و شموم، خداوند سرسام گرم و صداع گرم و بى‏خوابى و مالیخولیا و دیوانگى بکار آید. ..... ص : 288
باب دوم اندر داروهایى که در حقنه‏ى خداوند سرسام و صداع گرم را بکار آید: ..... ص : 289
باب سوم در داروهایى که در ضماد و نطول بیمارى‏هاى سر که از سردى و ترى باشد و از بادها غلیظ باشد و داروهاى دیگر که ببویند و داروهایى که بدان غرغره کنند و داروهایى که در بینى دمند و در چکانند و داروهایى که بدان حقنه کنند. ..... ص : 289
باب چهارم در داروهایى که شربت و مسهل و معجون اصحاب وسواس و مالیخولیا و بیمارى‏هاى سوداوى و بلغمى و بکار آید، چون صرع و سکته و فالج و لقوه و لیثرغس و آن چه بدین ماند. ..... ص : 293
باب پنجم در داروها چشم یاد کردن: ..... ص : 297
باب ششم اندر داروهاى گوش: ..... ص : 303
باب هفتم اندر داروهاى بینى: ..... ص : 308
باب هشتم در داروهاى زکام و نزله و عطسه و سرفه: ..... ص : 312
باب نهم در داروهاى دهان و لب و گوشت بن دندان. ..... ص : 313
باب دهم در داروهاى بیمارى‏هاى زفان. ..... ص : 316
باب یازدهم در داروهاى ضفدع و ملازه. ..... ص : 317
باب دوازدهم در داروهاى دندان ..... ص : 318
باب سیزدهم در داروها که در علاج آواز بکار آید. ..... ص : 320
باب چهاردهم اندر تدبیر ذبحه و خناق و داروهاى وى ..... ص : 321
باب پانزدهم در داروهاى بثره‏ها که از اندرون حلق و مرى بر آید و داروهاى دیوچه که به حلق فرو رود ..... ص : 323
باب شانزدهم در داروهاى ربو و ضیق النفس ..... ص : 323
باب هفدهم در داروهاى سرفه‏ى گرم ..... ص : 324
باب هجدهم در داروهاى خون بر آمدن از گلو ..... ص : 325
باب نوزدهم در داروهاى دل ..... ص : 327
باب بیستم اندر داروهاى معده: ..... ص : 333
باب بیست و یکم اندر داروهاى جگر گرم: ..... ص : 340
باب بیست و دوم در داروهاى سپرز: ..... ص : 344
باب بیست و سوم در داروهاى یرقان که از گرمى جگر بود و بسیارى صفرا خیزد. ..... ص : 345
باب بیست و چهارم در داروهاى استسقاء ..... ص : 346
باب بیست و پنجم در داروهاى اسهال و سحج و زحیر ..... ص : 347
باب بیست و ششم در داروها مقعد و شرج: ..... ص : 351
باب بیست و هفتم در داروهاى کرمان دراز و خرد و بزرگ که در روده‏ها تولد کند: ..... ص : 355
باب بیست و هشتم که در داروهاى قولنج و درد شکم ..... ص : 356
باب بیست و نهم: اندر داروها گرده و مثانه. ..... ص : 359
باب سیم اندر داروهاى بیمارى‏ها که مخصوص است به مردان. ..... ص : 368
باب سى و یکم در داروها که به علاج زنان مخصوص است. ..... ص : 375
باب سى و دوم اندر داروهاى درد اندامها. ..... ص : 382
باب سى و سه‏ام اندر آماس‏ها و بثره‏هاى گرم و سرد: ..... ص : 384
باب سى و چهارم در جراحت‏ها: ..... ص : 394
باب سى و پنجم اندر داروهاى اندام‏ها که از جاى خویش بشود. ..... ص : 396
باب سى و ششم در داروهاى سر و موى و دیگر اندامها. ..... ص : 397
باب سى و هفتم اندر داروها که بشره پوست تن را و دست و پا و صورت را پاک کند و نیکو کند: ..... ص : 399
باب سى و هشتم اندر پاد زهرها و داروها که مضرت زهرها باز دارد. ..... ص : 403
گفتار دوم از قرافادین که تتمه ذخیره خوارزمشاهى است، در یاد کردن داروها و معجون‏هاى مرکب. ..... ص : 405
باب نخستین در یاد کردن طریق اصحاب تجربه و اصحاب قیاس، در علاج کردن داروهاى مفرد و مرکب. ..... ص : 406
باب دوم در یاد کردن اسباب حاجتمندى بداروها مرکب: ..... ص : 408
باب سوم در یاد کرده قانون اوزان و داروهاى مفرد و داروهاى مرکب: ..... ص : 412
باب چهارم در آن که داروها چگونه ترکیب باید کرد: ..... ص : 413
باب پنجم در بعضى داروها که بباید شست و بباید سوخت و بریان کرد: ..... ص : 415
باب ششم در عمل معجون‏هاى بزرگ: ..... ص : 417
باب هفتم در عمل معجون‏هاى دیگر که احتیاج به آن‏ها بیشتر باشد. ..... ص : 432
باب هشتم در ایارجات ..... ص : 441
باب نهم اندر گوارش‏ها ..... ص : 449
باب دهم در اطریفل‏ها ..... ص : 459
باب یازدهم در قرصها ..... ص : 463
باب دوازدهم اندر سفوف و قمایح ..... ص : 485
باب سیزدهم در لعوقات(لیسیدنى‏ها): ..... ص : 492
باب چهاردهم در انواع شراب‏ها(شربت‏ها). ..... ص : 497
باب پانزدهم: در رب‏ها ..... ص : 516
باب شانزدهم در عمل پرورده‏ها ..... ص : 517
باب هفدهم در نقیع‏ها(نم کردنى‏ها) و مطبوخ‏ها و مسهل و انواع ماء الاصول. ..... ص : 522
باب هژدهم در حب‏هاى مسهل و غیر مسهل ..... ص : 529
باب نوزدهم در داروهاى قذف ..... ص : 541
باب بیستم در داروهاى غرغره: ..... ص : 542
باب بیست و یکم در سعوطات و شمومات و بخورات و عطوسات. ..... ص : 546
باب بیست و دوم در طلى‏ها و ضمادها: ..... ص : 554
باب بیست و سوم در نطول‏ها: ..... ص : 581
باب بیست و چهارم در روغن‏ها: ..... ص : 582
باب بیست و پنجم در مرهم‏ها و زورورها(پودرها): ..... ص : 588
باب بیست و ششم در داروهاى دهان و کام و زفان و دندان و ملازه: ..... ص : 592
باب بیست و هفتم در داروهاى چشم ..... ص : 596
باب بیست و هشتم در حقنه‏ها و شیاف‏ها و مسهل و غیر مسهل ..... ص : 601
باب بیست و نهم در یاد کردن اوزان و مکاییل ..... ص : 606
یک من کپان ..... ص : 606
یک رطل بغدادى ..... ص : 606
من رومى ..... ص : 606
من انطالیقى و مصرى ..... ص : 606
یک اوقیه ..... ص : 606
یک استار ..... ص : 606
الناطل ..... ص : 606
الهامین ..... ص : 607
دورق ..... ص : 607
قسط ..... ص : 607
قسط انگبین ..... ص : 607
رطل ..... ص : 607
دورق ..... ص : 607
جوهض ..... ص : 607
هوخیص ..... ص : 607
قفیض ..... ص : 607
مکیار ..... ص : 607
ابرمقل ..... ص : 607
قوطولى ..... ص : 607
سکره‏ى بزرگ ..... ص : 607
سکره‏ى مطلق ..... ص : 607
سکره‏ى کوچک ..... ص : 607
جره‏ى مطلق ..... ص : 607
سمطهس ..... ص : 607
قنطار ..... ص : 607
الابریق ..... ص : 607
طالیطون ..... ص : 608
عرطال ..... ص : 608
طولوطون ..... ص : 608
قوطیل ..... ص : 608
الکور ..... ص : 608
الکوب ..... ص : 608
درخمى ..... ص : 608
بندقه ..... ص : 608
الجوزة النبطیه ..... ص : 608
النواح ..... ص : 608
عربا ..... ص : 608
سامرنا ..... ص : 608
اوسرلو ..... ص : 608
حاما الکبیر ..... ص : 608
حاما الصغیر ..... ص : 608
ملعقه ..... ص : 608
خرنوبة شامیة ..... ص : 608
قیراط ..... ص : 608
الباقلاط الیونانیة ..... ص : 608
الباقلاط المصریة ..... ص : 608
البرفن ..... ص : 608
الجوزة المطلقه ..... ص : 609
الجوزة الملکیه ..... ص : 609
بولس ..... ص : 609
کسونافى ..... ص : 609
مسطرن الکبیر ..... ص : 609
مسطرن الصغیر ..... ص : 609
کرمه ..... ص : 609
باب سیم اندر تفسیر و نام داروها که مشکل است. ..... ص : 609
الف: ..... ص : 609
اقاقیا ..... ص : 609
انیسون ..... ص : 609
اسقیل ..... ص : 609
افیطرک ..... ص : 609
اقالوجى ..... ص : 609
آزاد درخت ..... ص : 609
ایرسا ..... ص : 609
ابو حلسا ..... ص : 610
أرند و پرند ..... ص : 610
اوسند ..... ص : 610
اصابع هرمس ..... ص : 610
اقاریقون ..... ص : 610
اسقودریون ..... ص : 610
امروسیا ..... ص : 610
انطونیا ..... ص : 610
افاینطون ..... ص : 610
ابرکاکیا ..... ص : 610
افلاطون ..... ص : 610
ابرون ..... ص : 610
اسطغلین ..... ص : 610
ابگون ..... ص : 610
اسقورون ..... ص : 610
اراه ..... ص : 611
افلون ..... ص : 611
انشاثا ..... ص : 611
ایمست ..... ص : 611
حرف الباء ..... ص : 611
برنجاسف ..... ص : 611
بلبوس ..... ص : 611
بهرامج ..... ص : 611
بهار ..... ص : 611
بوتا ..... ص : 611
بشولیون ..... ص : 611
بوطانیقى ..... ص : 611
بطباط ..... ص : 611
باله ..... ص : 612
بنسته ..... ص : 612
بلور ..... ص : 612
الحرف الجیم ..... ص : 612
جبسین ..... ص : 612
حرف الدال ..... ص : 612
ده مست ..... ص : 612
دیوکار ..... ص : 612
دوقوا ..... ص : 612
دارشیشعان ..... ص : 612
داغیندس ..... ص : 612
الها: ..... ص : 612
هل و هال ..... ص : 612
هزارچشان ..... ص : 612
هشت دهان ..... ص : 612
هندوى ..... ص : 612
هنگ ..... ص : 612
الواو ..... ص : 612
ودع ..... ص : 613
الحا ..... ص : 613
پنجه گشا ..... ص : 613
حجر الدم ..... ص : 613
الیا ..... ص : 613
یبنون ..... ص : 613
ینبوط ..... ص : 613
الکاف ..... ص : 613
کمافیطوس ..... ص : 613
اللام ..... ص : 613
لبنى ..... ص : 613
لعبه ..... ص : 613
المیم ..... ص : 613
مغره ..... ص : 613
العین ..... ص : 613
عرتمیسا ..... ص : 614
الفاء ..... ص : 614
الفا ..... ص : 614
فیل ..... ص : 614
ففیلاسوس ..... ص : 614
الصاد ..... ص : 614
صمغ ..... ص : 614
القاف ..... ص : 614
قاتل الکلب ..... ص : 614
قاتل ذئب ..... ص : 614
قاتل امه ..... ص : 614
قریس ..... ص : 614
قوفیل ..... ص : 614
قلت ..... ص : 614
قزم قریش ..... ص : 614
قطف ..... ص : 614
الشین ..... ص : 614
شنجار ..... ص : 614
شجرة المریم ..... ص : 614
شلاحه ..... ص : 614
الطاء ..... ص : 614
طرسى ..... ص : 615
الثا ..... ص : 615
ثیل ..... ص : 615
الخا ..... ص : 615
خسرو دارو ..... ص : 615
خسمه ..... ص : 615
باب بیست سى و یکم اندر بدلها و داروها ..... ص : 615

 

 


 -------------------------------------------------------------------


     اصول و مبانى نظرى طب سنتى ؛ متن ؛ ص15


هرگاه که طبیب خواهد که جزو علمى از طب تمام بداند،

 باید که هر چه تن مردم را طبیعى است بشناسد، 

و هرچه ناطبیعى است هم بشناسد،

 و چیزهاى طبیعى تن مردم را چهار گونه است:


گونه نخستین چیزهاست که تن مردم بدان برپاست و آن شش چیز است:

یکى مایهاء چهارگانه که تن مردم از آن فراز هم آورده شده است،

 

و آن مایه‏ ها یکى آتش است

 و یکى هوا و یکى آب و یکى خاک‏[1].


دوم اندامهاى یکسان است و آن اندامهائى است 

که از اجزاء یکسان فراز هم نهاده‏اند و درهم پیوسته، 

چنانکه هر پاره از آن که برگیرى همان نام و همان صفت دارد

 که دیگر پاره، چون استخوان و گوشت و پوست و غیر آن؛ 

مثلا گوشت سر همان نام دارد و همان صفت که گوشت پاى؛ 

و استخوان و پوست و غیر آن همچنین ‏اند؛ 

و اندامهائى که از اندامهاى یکسان فراز هم نهاده است

 و درهم پیوسته، نام و صفت و مزاج هریک دیگر است

 و بوجهى دیگر. مثلا از دست یک جزو انگشت است و دیگر

اصول و مبانى نظرى طب سنتى، متن، ص: 16

ناخن و سه دیگر کف و چهارم ساعد و نام هریک و کار هریک دیگر است؛ 

بدین سبب آن اندامها را یکسان گفته‏اند و آن اندامهاء دیگر را 

پیوسته و بتازى آن را بسیط گویند و متشابه الاجزاء نیز گویند، 

و این را اعضاء مرکب گویند و الاعضاء الالیه نیز گویند.


و سیّم اخلاط است چون بلغم و خون و صفرا و سودا.


و چهارم روح‏ها است چون روح طبیعى و روح حیوانى

 و روح نفسانى


 و شرح هریک اندر جایگاه خویش گفته شود.

پنجم طبع‏ها و مزاج‏هاى این چهار چیز که گفته آید.

ششم قوّتها چون قوّتهاء حس و حرکت و قوتهاء دیگر چون جاذبه و ماسکه و هاضمه و دافعه و مغیره و نامیه و مولّده و مصوّره.

گونه دوم- چهار چیز است:

یکى حالهاى تن مردم است چون مزاج اصلى که بدان زاده باشد.

دوم حالهاى او اندر سالهاى عمر.

سوم مزاج نرى و مادگى.

چهارم عادتها و خو کردن با چیزها.

گونه سوم- چیزهائى است که بیرون تن اوست و حالهاى شهرها و خانه‏ها.

گونه چهارم- حالهاى تن درستى است که مزاج هر اندامى از اندامهاى 

یکسان و مزاج اخلاط و مزاج ارواح همه چنان باشد 

که باید و قوّتهاء اندامها چون قوّت معده و جگر و غیر آن همه کارهاى

 خویش مى‏کنند بتمامى و آسانى. اینست چیزهاى طبیعى. 

و هرگاه که از این چیزها یکى بگردد و برخلاف آن شود که 

باید آن حال ناطبیعى باشد و ناتندرستى.

و بباید دانست که هر کارى را سببى است. 

سبب نزدیک طبیبان چیزى را گویند که نخست آن چیز باشد، 

و از بودن آن اندر تن مردم حالى پدید آید، و بعضى سبب‏ها

اصول و مبانى نظرى طب سنتى، متن، ص: 17

آنست که سبب تندرستى است خاصه، و بعضى سبب بیمارى است

 خاصه و بعضى آنست که هرگاه چنان باشد که باید و چندانکه 

باید و آن‏وقت باشد که باید سبب تندرستى است، و هرگاه که برخلاف 

این باشد سبب بیمارى گردد، و این سبب‏هاى چنین شش جنس است 

و 

 طبیبان آن را اسباب السّته گویند

 و آن یکى هوا است و دوم طعام 

و شراب و داروها و سازهاى دستکاران؛ 

سیم خواب و بیدارى؛ چهارم 

حرکت و سکون، پنجم استفراغ و

 احتباس یعنى بیرون آمدن چیزى

 از تن مردم و ناآمدن، چون طبع که اجابت کند

 یا نکند و عرق که آید یا نیاید، 

و چیزى که از سر براه بینى پالاید یا نپالاید و غیر آن؛ 


ششم اعراض نفسانى چون شادیها 

و غم‏ها و خشم و خوشنودى 


و مانند آن. اینست تمامت چیزها که طبیب را بباید دانست تا جزو علمى 

تمام دانسته باشد. و جزو عملى آنست که طبیب داند که او را اندر 

نگاهداشتن تن درستى بر هر شخصى و دور کردن بیمارى از هر شخصى

چه چیز بکار باید داشت و از آن چیز چه مقدار و کى و چگونه بکار باید داشت، 

از بهر آنکه مقصود از علم طب آن وقت حاصل گردد که طبیب این 

جمله اقسام جزو علمى و اقسام جزو عملى که بیان کرده شد 

دانسته باشد.[2]


[1] ( 1)- درباره این چهار مایه و همچنین درباره مطالب مندرج

در بابهاى 1 و 2 چون در متن کتاب مفصلا شرح خواهد داد، 

لذا ما نیز در اینجا از هرگونه توضیح و تفسیرى خوددارى کرده

 در قسمت‏هاى مربوطه بتفصیل بحث خواهیم کرد.

[2] جرجانى، اسماعیل بن حسن، اصول و مبانى نظرى طب سنتى،

1جلد، دانشگاه علوم پزشکى ایران - تهران، چاپ: اول، 1383 ه.ش.

------------------------------------------------------------------

                        کتابنامه : 

نام کتاب: اصول و مبانى نظرى طب سنتى‏

پدیدآور: جرجانى، اسماعیل بن حسن‏

تاریخ وفات پدیدآور: 531 ه. ق‏

محقق/ مصحح: مصطفوى، سید جلال‏

موضوع: مبانى طب‏

زبان: فارسى‏

تعداد جلد: 1

ناشر: دانشگاه علوم پزشکى ایران‏

مکان چاپ: تهران‏

سال چاپ: 1383 ه. ش‏


-----------------------------------------------------------------

 کتابنامه : 

 نام کتاب: ذخیره خوارزمشاهى‏

پدیدآور: جرجانى، اسماعیل بن حسن‏

تاریخ وفات پدیدآور: 531 ه. ق‏

موضوع: مبانى طب- مفردات دارویى- بیمارى ها- داروسازى و صنعت‏

زبان: فارسى‏

تعداد جلد: 10

ناشر: مؤسسه احیاء طب طبیعى‏

مکان چاپ: قم‏

سال چاپ: 1391 ه. ش‏

نوبت چاپ: اول‏


دسته ها :
X